پرش به محتوا

گوزن شمالی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.

گوزن شمالی
گوزن شمالی یا کاریبو یا North Alec
وضعیت حفاظت
رده‌بندی علمی
فرمانرو: جانوران
شاخه: طنابداران
رده: پستانداران
راسته: جفت‌سمان
تیره: گوزنیان
زیرخانواده: گوزنیان جهان جدید
سرده: Rangifer
C.H. Smith، ۱۸۲۷
گونه: R. tarandus
نام دوبخشی
Rangifer tarandus
زیستگاه گوزن شمالی

گوزن شمالی که در آمریکای شمالی به کاریبو معروف است از گونهٔ گوزن‌هاست که در توندرای شمالگان و در جنگل‌های شمالی (تایگا) همجوار گروئنلند، اسکاندیناوی، روسیه، آلاسکا و کانادا یافت می‌شود. گوزن‌های شمالی در اروپای شمالی جانورانی اهلی‌شده هستند. دو گونه از این نوع جانور وجود دارد، گوزن‌های شمالی توندرا و گوزن‌های شمالی درختزار. نوع توندرا در رمه‌های بزرگ (که به نیم میلیون رأس می‌رسد) و در یک دورهٔ سالانه، بین توندرا و درخت‌زارها به مسافت ۵٬۰۰۰ کیلومتر کوچ می‌کنند. تعداد گوزن‌های شمالی درختزارها از نوع اول کمتر است.

قد گوزن شمالی بالغ نر به بیش از ۱٫۲ متر رسیده و وزن آن بالغ بر ۵۰۰ کیلوگرم است. گوزن‌های شمالی ماده نسبتاً کوچک‌ترند و هر دو جنس نر و ماده دارای شاخ هستند. در فصل تابستان گله‌های گوزن شمالی عمدتاً متشکل از گوزن‌های ماده و بچه گوزن‌اند. در فصل پاییز گوزن‌های نر بالغ منزوی به آنان پیوسته و با هم بر سر گرد آوردن گروهی از گوزن‌های ماده برای جفت‌گیری مبارز می‌کنند.

برخی از زیرگونه‌ها نادر هستند و حداقل دو مورد منقرض شده‌اند: جزایر ملکه شارلوت در کانادا و گوزن شمالی قطبی از شرق گرینلند. از نظر تاریخی، گستره کاریبوهای جنگلی ساکن شمالی بیش از نیمی از کانادا را در بر می‌گرفت و به ایالت‌های شمالی کاریبوی جنگلی ایالات متحده پیوسته از بیشتر محدوده جنوبی اصلی خود ناپدید شده و در سال ۲۰۰۲ توسط کمیته در معرض خطر قرار گرفتند. وضعیت حیات وحش در خطر انقراض در کانادا (COSEWIC). Environment Canada در سال ۲۰۱۱ گزارش داد که تقریباً 34000 caribou جنگلی شمالی در ۵۱ محدوده باقی مانده در کانادا وجود دارد (Environment Canada, 2011b). گله‌های گوزن شمالی تاندرا سیبری در حال کاهش است و Rangifer tarandus از نظر IUCN آسیب‌پذیر است.

گوزن‌های شمالی نر و ماده می‌توانند سالانه شاخ پرورش دهند، اگرچه نسبت ماده‌هایی که شاخ می‌رویند بین جمعیت و فصل بسیار متفاوت است. شاخ‌ها معمولاً در نرها بزرگتر هستند. در افسانه سنتی کریسمس، گوزن شمالی بابانوئل سورتمه‌ای را در آسمان شب می‌کشد تا به بابانوئل کمک کند تا در شب کریسمس هدایایی را به بچه‌های خوب تحویل دهد.

گوزن شمالی بابانوئل

در سراسر جهان، علاقه عمومی به گوزن شمالی در دوره کریسمس به اوج می‌رسد. طبق افسانه‌های عامیانه، سورتمه بابانوئل توسط گوزن‌های شمالی پرنده کشیده می‌شود. اینها اولین بار در شعر سال ۱۸۲۳ «بازدید از سنت نیکلاس» نامگذاری شدند.

در اساطیر و هنر

در میان اینوئیت‌ها، داستانی در مورد پیدایش گوزن شمالی وجود دارد:

هنرمندان Inuit از سرزمین‌های بایر، تصاویری از کاریبو - و اقلام ساخته شده از شاخ و پوست کاریبو - را در کنده‌کاری، طراحی، چاپ و مجسمه‌سازی ترکیب می‌کنند.

ویژگی‌های ظاهری

اندازه با ناحیه توزیع متفاوت است. طول سر تا نیم تنه می‌تواند ۱۲۰ تا ۲۲۰ سانتی‌متر، ارتفاع شانه ۹۰ تا ۱۴۰ سانتی‌متر، وزن ۶۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم باشد. خز ضخیم و بلند، خاکستری مایل به قهوه‌ای تیره یا به خصوص در حیوانات اهلی روشن است. به‌طور کلی در زمستان سبک‌تر از تابستان است. "Peary caribou" که در جزایر مرتفع قطب شمال کانادا، به ویژه در جزیره Ellesmere زندگی می‌کنند، در تمام طول سال خز سفید تقریباً خالصی دارند. رنگ به عنوان استتار در برابر شکارچیان عمل می‌کند. زیرپوش متراکم در آب و هوای قطب شمال در برابر سرما محافظت می‌کند.

شاخ‌ها میله‌ای شکل، منشعب و به‌طور مشخص به سمت جلو خمیده می‌شوند. تنها عمیق‌ترین پله جانوران نر و اخته نشده در انتهای آن یک گشاد ایجاد می‌کند که به آن «بیل برفی» نیز می‌گویند، زیرا قبلاً تصور می‌شد که گوزن شمالی با آن برف را پاک می‌کند. شکل شاخ‌ها برای هر جانور نامنظم، نامتقارن و متفاوت است. ماده گوزن شمالی تنها نوع گوزنی است که شاخ می‌پوشد. با طول ۵۰ تا ۱۳۰ سانتی‌متر، طول نر در مقایسه با تنها ۲۰ تا ۵۰ سانتی‌متر در ماده، پهن‌تر است. نرها شاخ‌های خود را در پاییز می‌ریزند و ماده‌ها فقط در بهار. ریزش معمولاً در هر دو طرف به‌طور همزمان انجام نمی‌شود، به طوری که گوزن شمالی به‌طور موقت یک قطب از شاخ‌ها را حمل می‌کند.

سم‌های گوزن شمالی پهن هستند و به لطف پوست کششی می‌توان آن‌ها را به‌طور گسترده پخش کرد. علاوه بر این، پنجه‌های شبنم بلند تشکیل می‌شود. این به جانوران امکان می‌دهد تا با خیال راحت در زمین‌های اغلب سنگلاخی یا گل‌آلود گام بردارند.

محل زندگی

گوزن شمالی یکی از شمالی‌ترین پستانداران بزرگ است. آنها در بخش‌های بزرگی از شمال آمریکای شمالی و اوراسیا ساکن هستند. گوزن شمالی حتی در جزایر مرتفع قطب شمال مانند سوالبارد، جزیره السمر و گرینلند نیز یافت می‌شود. برای جلوگیری از زمستان قطبی، گله‌های گوزن شمالی در صورت امکان مهاجرت‌های طولانی را انجام می‌دهند، برخی تا ۵۰۰۰ کیلومتر - طولانی‌ترین مهاجرت منظم پستانداران خشکی تاکنون.

در سرزمین اصلی اروپا، تنها جمعیت کمی از گوزن‌های شمالی وحشی در هاردانگرویدا نروژی وجود دارد. گله‌های بزرگ گوزن شمالی در لاپلند و شمال شرقی روسیه منحصراً (کمی) اهلی شده و «نیمه‌وحشی» هستند که برای مثال تحت مراقبت سامی‌ها هستند.

گوزن شمالی حدود ۱۰۰۰۰ سال پیش در جزایر بریتانیا منقرض شد. در سال ۱۹۵۲، همان Mikel Utsi 29 جانور را در رشته کوه اسکاتلند Cairngorms رها کرد. امروزه حدود ۱۳۰ گوزن شمالی در آنجا زندگی می‌کنند. گله‌ای متشکل از ۸۰ جانور در محوطه کارخانه تقطیر Glenlivet زندگی می‌کنند.

گوزن شمالی به عنوان یک نئوزون به کرگولن معرفی شد. این مورد در جنوب جورجیا نیز وجود داشت، جایی که این گونه در سال ۲۰۱۴ با موفقیت توسط تک تیراندازان نروژی که توسط دولت گرجستان جنوبی حمایت می‌شد، پس از وارد کردن خسارت فراوان به پوشش گیاهی، نابود شد.

روش زندگی

گوزن شمالی جانوران گله‌ای است. آنها برای مهاجرت‌های فصلی گرد هم می‌آیند و می‌توانند شامل ۱۰۰۰۰۰ جانور در مناطق خاص باشند. گله ای متشکل از ۵۰۰۰۰۰ جانور از آلاسکا شناخته شده‌است. بزرگ‌ترین گله گوزن‌های شمالی جهان گاهی گله رودخانه جورج در شرق کانادا بود که اکنون از حدود ۹۰۰۰۰۰ جانور (دهه ۱۹۸۰) به ۷۰۰۰0 (2011) کاهش یافته‌است. پس از مهاجرت، گله‌ها به گروه‌های کوچکتر از ده تا صد جانور تقسیم می‌شوند. این گروه‌ها با سلسله مراتبی که بر اساس اندازه شاخ‌ها است، معمولاً یا فقط از نر یا فقط ماده تشکیل می‌شوند. گاهی سلسله‌مراتب از طریق نبردهای تشریفاتی تعیین می‌شود.

در زمان جفت‌گیری در ماه اکتبر، نرها اقدام به جمع‌آوری حرمسرا می‌کنند. آنها با تعداد زیادی ماده جفت می‌شوند. پس از یک دوره بارداری حدود ۲۳۰ روزه، ماده یک توله به دنیا می‌آورد. زایمان در ماه مه یا ژوئن انجام می‌شود. جانور جوان، بر خلاف اکثر گوساله‌های آهو، خالدار نیست و مدت کوتاهی پس از تولد مستقل است. بعد از یک ساعت می‌تواند به این شکل اجرا شود. به شرطی که خشک بماند، جوان‌ها با خزشان که از موهای پر از هوا ساخته شده‌اند، از سرما محافظت می‌شوند. در هوای سرد و مرطوب، مرگ و میر گوساله‌ها زیاد است، اگرچه گوساله‌های گوزن شمالی می‌توانند تولید گرمای خود را تا پنج برابر تسریع کنند و در نتیجه توانایی‌های تنظیم حرارت فوق‌العاده‌ای دارند. جانوران پس از دو سال به بلوغ جنسی می‌رسند. آنها به‌طور متوسط بین ۱۲ تا ۱۵ سال و گاهی بیش از ۲۰ سال عمر می‌کنند.

گوزن‌های شمالی عمدتاً علف‌خوار هستند. در تابستان تقریباً از هر رژیم غذایی سبزیجاتی که پیدا کنند استفاده می‌کنند. در زمستان آنها به دلیل برف و یخ عمدتاً به گلسنگ‌ها، خزه‌ها و قارچ‌های گوزن شمالی محدود می‌شوند.

دشمنان طبیعی گوزن شمالی، گرگ، ولورین، سیاه گوش و خرس هستند. با این حال، جانوران سالم می‌دانند که چگونه با سرعت خود از این دشمنان فرار کنند؛ بنابراین شکارچیان معمولاً فقط قربانی گوزن‌های شمالی ضعیف و بیمار می‌شوند. بزرگ‌ترین طاعون انگل‌های داخلی و خارجی هستند، به ویژه پشه‌های قطبی بی شمار. علاوه بر این، توسعه صنعتی مراتع آنها نیز بر بقای آنها تأثیر می‌گذارد، همان‌طور که در نمونه گله رودخانه جورج فرض شده‌است.

زیرگونه‌ها

در نقاط مختلف جهان، شکار گوزن شمالی را کمیاب کرده‌است. امروزه حدود ۴ میلیون گوزن شمالی وحشی و ۳ میلیون گوزن شمالی اهلی در سراسر جهان وجود دارد؛ بنابراین این گونه در خطر انقراض در نظر گرفته نمی‌شود. سه چهارم گوزن‌های شمالی وحشی در آمریکای شمالی و بیش از سه چهارم گوزن‌های شمالی اهلی در سیبری زندگی می‌کنند.

بسته به دکترین، بین ده تا بیست زیرگونه از گوزن شمالی تمایز قائل می‌شود. به‌طور سنتی، بین دو شکل اصلی، از یک طرف گوزن شمالی تاندرا، از طرف دیگر به اصطلاح گوزن شمالی جنگلی تفاوت قائل می‌شود. در میان گوزن‌های شمالی تاندرا، سه شکل جزیره‌ای کوچک در قطب شمال وجود دارد که همگی به هم مرتبط نیستند، و همچنین سه شکل خشکی وجود دارد که برخی از آنها در جزایر نیز دیده می‌شوند. شکل جزیره‌ای دیگر، ملکه شارلوت کاریبوی منقرض شده، به نظر نمی‌رسد که بر اساس شواهد ژنتیکی زیرگونه‌ای از خود را نشان دهد، اما نزدیک به شکل سرزمین اصلی کانادا بود. گوزن‌های جنگلی اوراسیا به‌طور سنتی به سه شکل تقسیم می‌شوند.

مردم و گوزن شمالی

گوزن‌های شمالی را می‌توان در نقاشی‌های غار از عصر حجر یافت. نئاندرتال‌ها به دنبال آن‌ها بودند. تا به امروز، گوزن‌های شمالی در بسیاری از نقاط جهان نگهداری و شکار می‌شوند، زیرا بازی لاغر و خز آنها مورد قدردانی قرار می‌گیرد. در مناطقی که شکار بزرگ، گیاهان الیافی و مصالح ساختمانی کمیاب یا کم است، مردم تقریباً از همه قسمت‌های بدن گوزن شمالی استفاده کرده‌اند: پوست برای خز و چرم، خون به عنوان دارو ("ساینا تجلم"). شاخ و استخوان برای ساخت ابزار.

آغاز استفاده از گله‌های گوزن شمالی برای اقتصاد دامداری طبیعی (چوپانی #شوپانی گوزن شمالی) به ۵۰۰۰ سال قبل بازمی‌گردد و اولین بار در سیبری اتفاق افتاد.

مهم‌تر از همه، شیوه زندگی سنتی بسیاری از مردمان بومی شمال اوراسیا با زندگی مشترک با گوزن شمالی مشخص می‌شود. به عنوان مثال، برای ننت‌ها در سیبری، آنها بخش مهمی از زندگی و بخشی از معیشت آنها هستند: «گوزن شمالی غذای ما، گرما و وسیله حمل و نقل ما است.» این همچنین در مورد بخش کوچکی از سامی شمال اروپا.

رام کردن

مشخص نیست که کدام مردم برای اولین بار گوزن شمالی را اهلی کردند. استفاده از گوزن شمالی در حدود ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد گسترش یافت. از سیبری تا اسکاندیناوی. مدل این آخرین اهلی‌سازی یک پستاندار بزرگ به وضوح توسط دامدارانی از فرهنگ‌های دهقانی یا گاوداری که به سمت شمال رانده شده بودند ارائه شد. در شمال اروپا، سامی‌ها در این زمینه موفق بودند. تا قرن هفدهم، گوزن‌های شمالی عمدتاً به‌عنوان جانوران بارکش مورد استفاده قرار می‌گرفتند. گسترش متعاقب اهلی‌سازی به کل گله‌ها تنها زمانی رخ داد که حاکمان استعماری مجبور به پرداخت مالیات بیشتری شدند. پرورش گوزن شمالی هنوز در لاپلند، شمال روسیه و بخش‌های وسیعی از سیبری (در بسیاری از موارد نیمه‌کوچ‌نشینی، بسیار به ندرت کاملاً کوچ‌نشینی) انجام می‌شود. در نروژ و سوئد این یک امتیاز سامی است، در فنلاند عمدتاً توسط فنلاندی‌ها انجام می‌شود. گله‌ها آزادانه پرسه می‌زنند، مردم از آنها پیروی می‌کنند. گوزن‌های شمالی در زمان‌های مشخصی گرد می‌شوند تا گوساله‌ها را علامت‌گذاری کنند یا جانوران انتخاب‌شده را ذبح کنند. امروزه، گله‌های بزرگ تا حدی با استفاده از هلیکوپتر و / یا ماشین برفی جمع می‌شوند.

اهلی کردن و پرورش گوزن شمالی

از آنجایی که گوزن شمالی می‌تواند دمای بسیار پایین را تحمل کند، گوزن شمالی اهلی اروپایی در قرن بیستم به گرینلند، آلاسکا و کانادا معرفی شد، جایی که مردم بومی قبلاً فقط کاریبو وحشی را شکار می‌کردند و هرگز خودشان آن را اهلی نکردند. در آلاسکا، تلاش شکست خورد زیرا اسکیموها ذهنیت شکار خود را حفظ کردند. در برخی جزایر زیر قطب جنوب نیز، گوزن شمالی، در اصل توسط نهنگ‌ها، به عنوان منبعی از گوشت تازه که همیشه در دسترس بود، وارد می‌شد. پس از اینکه گوزن‌های شمالی در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ از جورجیا جنوبی خارج شدند، زیرا آسیب دیدن به پوشش گیاهی جزیره بسیار زیاد بود، جنوبی‌ترین و اکنون تنها جمعیت گوزن شمالی در نیمکره جنوبی اکنون در کرگولن است.

با این حال، آنها دمای بالاتر را به خوبی تحمل نمی‌کنند. در دهه ۲۰۱۰، مزارع یخی در مراتع تابستانی گله‌داران گوزن شمالی مغولی بیش از گذشته کاهش یافته‌است، به طوری که گوزن‌های شمالی که در حال حاضر تحت فشار دمای بالاتر قرار دارند، حتی فرصت خنک شدن را ندارند. علاوه بر این، حشرات مکنده خون در دماهای بالاتر بهتر رشد می‌کنند و برای گوزن شمالی که قبلاً در اثر استرس گرمایی ضعیف شده‌اند، دشوارتر هستند. سنت گله داری گوزن شمالی در عشایر مغولستان با افزایش دما در خطر است. بزرگ‌ترین مشکل برای آینده گوزن‌های شمالی، تغییرات آب و هوایی است، با این حال، به دلیل افزایش دفعات بارندگی در زمستان: هنگامی که آب روی برف یخ می‌زند، گوزن‌های شمالی دیگر نمی‌توانند غذای خود را دریافت کنند و باید از گرسنگی بمیرند. در برخی موارد این امر منجر به گرسنگی صدها جانور شده‌است.

گوزن‌های شمالی اهلی، بر خلاف گوزن‌های شمالی وحشی، خجالتی نیستند. در شمال فنلاند یا سوئد اغلب در جاده‌های روستایی راه می‌روند یا می‌ایستند و حتی وقتی ماشین می‌آید آنها را ترک نمی‌کنند؛ بنابراین می‌توانید بدون فرار جانوران تا حدود یک تا دو متر رانندگی کنید. با پای پیاده اما فاصله کمتر از پنج تا ده متر فقط برای جانورانی امکان‌پذیر است که انسان به آنها عادت کرده‌است.

نگهداری آنها در باغ‌وحش‌های خارج از زیستگاه آن‌ها به این راحتی نیست، زیرا علاوه بر یونجه و یونجه علف، خزه‌ها یا گلسنگ‌ها باید همیشه تغذیه شوند که تهیه آنها زمان‌بر است.

منابع

  • "reindeer (Rangifer tarandus) ." Encyclopædia Britannica. Ultimate Reference Suite. 2008.
  • دانشنامهٔ رشد

  • "منبع جعبه‌زیست" (به انگلیسی). ویکی‌پدیای انگلیسی. Retrieved 23 November 2008.

پیوند به بیرون