پرش به محتوا

پیترو دلاواله

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پیترو دلا واله
زادهٔ۲ آوریل ۱۵۸۶
درگذشت۲۱ آوریل ۱۶۵۲ (۶۶ سال)
آرامگاهکلیسای آراجلی
ملیتایتالیایی
پیشهجهانگرد
آثارسفرنامه اش
همسربانوسیتی معانی - ماریا تیناتین
والدینپدر پمپئو و مادر جوانا آلبرینی

پیترو دلا واله (به ایتالیایی: Pietro Della Valle) (زاده ۱۵۸۶ - درگذشته ۱۶۵۲) نویسنده، شرق‌شناس و جهانگرد ایتالیایی بود که به چند کشور شرقی سفر کرد.

زندگی‌نامه

[ویرایش]

او در خانواده‌ای اشرافی در رم به‌دنیا آمد. مدتی به تحصیل ادبیات پرداخت و زبان‌های لاتین و یونانی را آموخت. پس از شکست در عشق تصمیم گرفت به زیارت سرزمین مقدس برود. نخست در هشتم ژوئن ۱۶۱۴ با کشتی گران دلفینو از ونیز عازم قسطنطنیه شد و یک سال در آنجا ماند. سپس از آنجا رهسپار آسیای صغیر و مصر شد و از طریق صحرای سینا به فلسطین رفت و پس از دیدار اورشلیم به بغداد مسافرت کرد و به قصد مشاهده آثار تمدن بابل از شهر حله نیز دیداری نمود. سپس به بغداد مراجعت نمود و با بانو سیتی معانی دوشیزه هجده ساله آسوری مسیحی ازدواج نمود در این مدت زبان ترکی و کمی عربی آموخت.

پیترودلاواله پس از ازدواج در تاریخ ۴ زانویه ۱۶۱۷ مطابق با ۲۵ ذیحجه ۱۰۲۵ به اتفاق همسر و چند تن از ملازمان با کاروانی از طریق همدان و گلپایگان به اصفهان رفت. در این زمان شاه عباس در اصفهان نبود و در فرح آباد در کنار دریای خزر به سر می‌برد. بعد از مدتی اقامت و بازدید از شهر اصفهان در اکتبر سال ۱۶۲۱، این شهر را به جنوب ایران و شهر شیراز ترک می‌کند. در سال ۱۶۲۲ وارد سواحل جنوبی ایران می‌شود و همسر او به دلیل بیماری فوت می‌کند.

در زمان جنگ شاه عباس برای بیرون راندن پرتغالی‌ها از جزیره هرمز، از ایران به سوی هند رفت. مدتی در هند سفر کرد و بعد از راه بصره و بندر اسکندرون و قبرس به رم بازگشت و مورد استقبال پاپ اوربان هشتم قرار گرفت.

گفته می‌شود نخستین مورد مستند بردن گربه ایرانی به اروپا به دست او بوده‌است.

او در سال ۱۶۵۲ در شهر رم از دنیا رفت.

سفرنامهٔ وی بنام Cose e parole nei viaggi di Pietro Della Valle حاوی قسمت مهمی در بارهٔ ایران صفوی است.

تولد

[ویرایش]

پیترو دلاواله در یازدهم آوریل سال ۱۵۸۶ در خانواده‌ای اشرافی و کاتولیک متعصب در شهر روم متولد شد. پدرش پمپئو و مادرش جوانا آلبرینی نام داشتند. خانواده وی یکی از قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین خانواده‌های رم محسوب می‌شد از دوران کودکی پیترو اطلاع زیادی در دست نیست جز این که به اقتضای رسوم اصیل زادگان زمان خود به آموختن لاتین پرداخت و آن زبان را به خوبی یادگرفت. چنان‌که فرهنگستان ظرفا که از مهم‌ترین مجامع علمی و ادبی شهر رم به‌شمار می‌آمد و شرط پذیرفته شدن در آن علاوه بر اصالت نسب، داشتن پایه و مایه علمی کافی بود وی را به عضویت پذیرفت و خیلی زود پیتروی جوان توانست با ایراد خطبه‌های بلیغ در این مجمع به چشم بیاید.

در آن زمان اصیل زادگان می‌بایست به آداب شوالیه گری آشنا می‌شدند و فن شمشیربازی را فرا می‌گرفتند به همین جهت دلاواله به یادگیری مختلف فنون نظامی نیز پرداخت. در سال ۱۶۱۱ همراه با ناوگان اسپانیا برای مقابله با راهزنان دریای مدیترانه عازم شمال آفریقا شد. به طوری که خود او تعریف می‌کند این لشکرکشی به یک جنگ جدی منجر نشد و در نتیجه به رم برگشت. در آنجا عاشق دختری شد و این عشق به نافرجامی کشیده شد و در نتیجهٔ این شکست دلاواله غمگین و مأیوس شهر رم را ترک کرد.

آغاز سفر به شرق

[ویرایش]

پیترو دلاواله به اصرار دوست خود تصمیم گرفت که به مشرق زمین سفر کنند و در هشتم ژوئن سال ۱۶۱۴ با کشتی از ونیز عازم قسطنطنیه شد. اقامت در قسطنطنیه تا سپتامبر سال ۱۶۱۵ به طول انجامید در مدت اقامت ۸ماهه اش در قسطنطنیه و در قلمرو عثمانی زبان ترکی را آموخت و سپس از آنجا به سوی آسیای صغیر و مصر رفت و بعد از طریق صحرای سینا به فلسطین رفته و پس از زیارت بیت‌المقدس به دمشق و حلب رفت. بعد از آن به بغداد سفر کرد و به قصد مشاهده آثار تمدن قدیم بابلی‌ها از شهر حله نیز دیدن کرد و بعد از بازگشت مجدد به بغداد در آنجا با بانو معانی جویری، دوشیزه ۱۸ ساله آسوری مسیحی ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۶۱۶ اتفاق افتاد و بعد از آن بانو معانی تا زمان مرگِ خود شوهرش را در سفرهای پرماجرایش همراهی کرد.

در سال ۱۶۱۷ در حالی که ایران و عثمانی در جنگ بودند با همسرش راهی ایران شد. او از طریق همدان و گلپایگان به اصفهان رفت و پس از رسیدنشان به اصفهان به دستور شاه عباس اول در یکی از منازل وی ساکن شدند. چون شاه عباس آن موقع در اصفهان نبود و در فراح آباد واقع در کنار دریای خزر به سر می‌برد جهانگرد ایتالیایی بعد از مدتی اقامت در اصفهان در ژانویه ۱۶۱۸ مطابق با محرم سال ۱۰۲۷ قمری از راه کویر و فیروزکوه به مازندران رفت و در شهر اشرف شاه عباس او را به حضور پذیرفت و مذاکراتی میان آنها شکل گرفت که نویسنده با دقت هرچه تمام تر آن را شرح می‌دهد. شاه عباس از همان وهله اول با جهانگرد ایتالیایی با مهربانی بسیار رفتار می‌کند و همین امر باعث می‌شود که او مدتها در دربار ایران بماند و در همه جا شاه را همراهی کند.

هدف از سفر به ایران

[ویرایش]

دلاواله، به گفته‌ی خود، از آمدن به ایران چند هدف داشت: نخستین هدف ارضای حس کنجکاوی و کسب شهرت برای خود، خانواده و سرزمینش بود. دلاواله خود را با اسکندر و هومر مقایسه می‌کرد و در آرزوی شهرتی مثل آنها بود. دیگر اینکه در یک لشکرکشی نظامی علیه ترکان عثمانی شرکت کند و تا جای ممکن انتقام بدرفتاری‌هایی را که عثمانی نسبت به مسیحیان انجام می‌داد بگیرد؛ و دیگر اینکه اسبابی فراهم سازد تا مسیحیان مقیم عثمانی، که در وضع بدی به سر می‌بردند، به ایران، که نسبت به اتباع مسیحی خود در کمال مهربانی رفتار می‌کرد، مهاجرت کنند. در حقیقت، رفتارعالی شاه عباس با ارامنه و سایر مسیحیان و آزادی کاملی که آنان در به‌جای‌آوردن آداب و رسوم مذهبی خود داشتند چنان این جهانگرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد که او در این باره زبان به تعریف و تمجید از شاه ایران می‌گشاید و از شاهزادگان کشورهای غربی که علیرغم هم کیشی و هم خونی نسبت به آزار و شکنجه مسیحیان مقیم عثمانی بی اعتنا بودند انتقاد می‌کند.

او به همراه شاه عباس عازم اردبیل می‌شود تا از نزدیک شاهد جنگ‌های ایران و عثمانی باشد و داستان فتح ایرانیان را در این جنگ به تفصیل بیان می‌کند. بعد از خاتمه جنگ دلاواله گرفتار بیماری سختی شد. بر اساس آنچه خود او شرح می‌دهد می‌توان نتیجه‌گیری کرد که این بیماری مالاریا بوده، و او در موقع اقامت در فرح آباد مازندران به این بیماری مبتلا شده بود. او به اصفهان برمی گردد و در آنجا با معالجات مداوم و استراحت بهبود می‌یابد. پس از بهبودی حدود ۴ سال در اصفهان اقامت داشت و پس از آن تصمیم گرفت از راه هندوستان به ایتالیا برگردد.

سفر به هند

[ویرایش]

در اکتبر سال ۱۶۲۱ جهانگرد ایتالیایی اصفهان را ترک می‌کند و از شیراز و تخت جمشید دیدن می‌کنند و در سفرنامه خود مطالب جالب و مفیدی در این باره می‌نویسد در آن موقع متوجه نمی‌شود این خرابه‌های باقی‌مانده چه بنایی باشکوهی است و حدسیات مختلفی می‌زند ولی چنان با دقت مشاهدات خود را شرح می‌دهد که بعداً وقتی یک نقاش هلندی از روی این توصیفات تصویری تخیلی به ترجمه کتاب به زبان هلندی اضافه می‌کند شباهت زیادی به بین آن و خرابه‌های تخت جمشید آنطور که واقعاً هست به وجود دارد. با توجه اینکه این سفرنامه نویس با وجودی که موفق به خواندن کتیبه‌های آن جا نمی‌شود ولی درک می‌کند که نوشته‌های آنها برخلاف خطوط اسلامی از چپ به راست است و این استنباط از روی شواهد و قراینی برایش حاصل می‌شود که نشان دهنده هوش و ذکاوت و توجه خاص او است.

وی سپس به قصد هند عازم سواحل جنوب می‌شود ولی در ۳۰ دسامبر ۱۶۲۲ بانو معانی که بر اثر سفرهای متعدد خسته و آزرده شده بود و تحمل آب و هوای منطقه را نداشت در میناب درگذشت. دلاواله شرح بیماری و درگذشت او را در یکی از نامه‌های خود با سوز و گداز خاصی بیان می‌کند و او که عشق و علاقه زیادی نسبت به همسر خود داشت با تحمل زحمات فراوان جسد او را مومیایی می‌کند و آن را در تابوتی قرار می‌دهد و در طول تمام مسافرت‌های بعدی همراه خود می‌برد تا بالاخره پس از رسیدن به شهر روم همسر محبوبش را در مقبره خانوادگی دفن کند.

وقتی که به سواحل خلیج فارس رسید در آن زمان جنگ‌های هرمز به شدت جریان داشت و ایرانیان به کمک ناوگان انگلیسی قلعه پرتغالی‌ها را محاصره کرده و مشغول بیرون راندن آنها بودند و ادامهٔ مسافرت امکان‌پذیر نبود در نتیجه به لار رفت و در ژانویه ۱۶۲۳ از طریق بندر گمبرون (بندرعباس فعلی) با کشتی راهی هند می‌شود و بعد از ۲۰ روز سفر در دریا در سورت پا به زمین گذاشت. دوره اقامت این جهانگرد در هند حدوداً ۲۰ ماه به طول انجامید و در ظرف آن مدت به اطراف این کشور پهناور مسافرت می‌کند و خاطرات خود را طبق معمول یادداشت می‌کند.

در نوامبر ۱۶۲۴ دلاواله در بندر گوا به کشتی نشست و قصد وطن نمود. از طریق بندر گوا به مسقط سپس به بصره و حلب و از طریق دریای مدیترانه به ناپل رفت و سرانجام در ۱۶۲۶ پس از ۱۲ سال به رم بازگشت. در آنجا مورد محبت پاپ اوربان هشتم قرار گرفت و از ملازمان خاص او شد.

دلاواله روز ۲۵ ژوئیه جسد مومیایی شده همسر خود را که با تحمل مشقت فراوان به رم آورده بود در مقبره خانوادگی واقع در کلیسای آراچلی که بر روی تپه معروف مرکز شهر واقع شده به خاک سپرد. سپس با یک دختر گرجی به نام ماریا تیناتین زیبا که شرح زندگی او در سفر نامه اش آمده‌است ازدواج کرد و از او صاحب ۱۴ فرزند شد. ماریا تیناتین دختر یکی از صاحب منصبان گرجستان بود و چون پدرش در جنگ با شاه عباس کشته شده بود بانو معانی، همسر دلاواله، دخترک را به نزد خود آورد و در تربیت او تلاش کرد. بعد از مرگ بانو معانی، این دخترک پیترو دلاواله را در تمام سفرهای بعدی همراهی کرد که بالاخره این معاشرت دائمی منجر به همبستگی آنان شد. پس از این ازدواج دلاواله زندگی خود را در شهر روم ادامه داد. خانه او مرکز رفت و آمد دوستان و علاقه مندان شنیدن ماجراهای جالب شد. در انجمن‌های ادبی زمان نیز موفقیت‌های زیادی پیدا کرد. سرگرمی دلاواله در آن ایام بیشتر مطالعه و تنظیم خاطراتش بوده و حتی یکی یا دو آلت موسیقی تازه نیز ابداع کرد و به منصهٔ آزمایش درآمد اما زیاد مورد قبول عامه واقع نشد.

وفات

[ویرایش]

پیترو دلاواله در سال۱۶۵۲ در سن ۶۶ سالگی درگذشت و در کلیسای آراچلی کنار همسرش دفن شد.

کتاب او

[ویرایش]

شهرت دلاواله به سبب تألیف سفرنامه اش است که در ۳۶ نامه مفصل (۱۸ نامه دربارهٔ ایران) در سه بخش تنظیم شده‌است. برخی از خاطرات سفرش را به صورت نامه برای شخصی به نام ماریواسکیپانو به ناپل می‌فرستاد و از وی خواسته بود تا به تدوین آنها بپردازد اما اسکیپانو موفق به این کار نشد و دلاواله پس از اقامت در رم خود این کار را به انجام رساند.

نامه‌های مربوط به ایران بیش از نیمی از سفرنامه اش را شامل می‌شود. دلاواله با نگاهی تیزبین اوضاع سیاسی، اقتصادی، جتماعی و آداب و رسوم مناطق مختلف را به نگارش درآورده است. حوادثی را که شاهد آن بوده ثبت و آنها را با کتاب‌ها و رساله‌هایی که همراه داشته مقایسه کرده‌است مثلاً اطلاعات دقیقی دربارهٔ قدرت نظامی عثمانیان در جزایر تحت اشغال آنها در دریای اژه داده‌است. سفرنامه دلاواله در بسیاری از جهت‌ها اهمیت دارد. او جزو نخستین سیاحان اروپایی است که سفرنامه دقیقی دربارهٔ سرزمین‌های مشرق نوشته‌است. کنجکاوی وی سبب شده بود که با درباریان، روحانیان و مردم عادی مناسبات دوستانه برقرار کند. گزارش او از بیماری شاه عباس و نگرانی زینب بیگم عمه شاه از قتل‌عام خاندان صفوی به دست قزلباشان نشان دهندهٔ مناسبات نزدیک او با دربار است.

او به زبان‌های ترکی، عربی، فارسی و کلدانی آشنا بود.

نگاهی دقیق به معماری و شهرسازی و آثار باستانی مسیر سفرش داشت هر چند گاهی هم تاریخ را با افسانه درآمیخته است. دلاواله نخستین اروپایی بود که سعی در خواندن خط میخی داشت هرچند در رمزگشایی آن موفق نبود.

او اطلاعات دقیقی از زندگی ایرانیان در نیمه دوم حکومت شاه عباس نوشته‌است که شامل آداب و رسوم، خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها سرگرمی‌ها و گیاهان است. خصوصیات خوب و ناپسند شاه را بدون داوری گزارش کرده و از امنیت راه‌ها و وضعیت سپاهیان در ایران به نیکی یاد کرده‌است. تأثیر ایران بر او به حدی بود که در نامه‌ای به دوستش اعلام کرد متن نامه‌های مربوط به ایران را فاضلانه‌تر و با اسلوب ادبی خواهد نوشت.

سفرنامه‌های او به صورت نامه‌های متعدد و در سه بخش عثمانی، ایران و هند نوشته شده‌است. نامه‌های مربوط به عثمانی او در سال ۱۶۵۰ و پیش از مرگش به چاپ رسید. بخش مربوط به ایران با نظارت چهار تن از پسرانش در سال ۱۶۵۸ و جلد دیگر که دربارهٔ هند و چگونگی بازگشت او به روم بود در ۱۶۶۳ انتشار یافت. سفرنامه پیترو دلاواله نخستین‌بار در سال‌های ۱۶۵۸ تا ۱۶۶۳ در رم به چاپ رسید و پس از آن بارها در ایتالیا تجدید چاپ شد از این اثر ترجمه‌های بسیاری شده‌است ترجمه فرانسه آن توسط دو کشیش کاتولیک انجام گرفت. و یکبار در سال‌های ۱۶۶۲ تا ۱۶۶۴ در پاریس و بار دیگر در هشت جلد در ۱۶۷۸ در روان به چاپ رسید.

دیگر آثار او

[ویرایش]

از دلاواله علاوه بر سفرنامه تالیفات دیگری به جای مانده‌است که عبارتند از کتابی دربارهٔ دستور زبان ترکی، ترجمه آثاری از فارسی به ایتالیایی دربارهٔ مراسم مذهبی شیعیان برای آگاهی و استفاده روحانیون مسیحی، ترجمه کتاب نجومی به لاتین، تألیف خصوصیات شاه عباس ایران، و اطلاعاتی دربارهٔ گرجستان.

منابع

[ویرایش]

دلاواله، پیترو، سفرنامهٔ پیترو دلاواله (قسمت مربوط به ایران)،مترجم شعاع الدین شفا، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸. بهفروزی، محمود، (دلاواله) در دانشنامهٔ جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی ۱۳۹۹، ج. ۱۸، ص. ۲۹–۳۱.

نامه پیترو دلاواله به تاریخ ۲۱ اکتبر ۱۶۲۱ (۳۱ مهر ۱۰۰۰) برای دوستش شیپانو (ساکن ناپل). در این نامه پنج حرف را رونویسی کرده بود. همین پنج حرف سبب آشنایی اروپاییان با خط فارسی باستان شد.
  • شفا، شعاع الدین. سفرنامهٔ پیترو دلاواله، ترجمه. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. چاپ سوم، ۱۳۸۱.

پیوند به بیرون

[ویرایش]