کود الی
مقاله نشریه اثر کود مرغی و بیوچار آن، Funneliformis mosseae و تنش شوری بر عملکرد و غلظت عناصر کم مصرف گیاه ذرت
-استفاده مستقیم از کود مرغی به عنوان کود آلی در کشاورزی ممکن است باعث نگرانی های محیط زیستی گردد؛ بنابراین بکاربردن بیوچار آن ممکن است راه حل موثری باشد. یک آزمایش گلخانه ای به منظور بررسی اثر کود مرغی و بیوچار آن)عدم مصرف ماده آلی بعنوان کنترل، %1 و %2 (w/w) کود مرغی، و %1 و %2 (w/w)بیوچار کود مرغی) بر رشد و غلظت عناصر کم مصرف گیاه ذرت تحت تنش شوری (0، 6/3، 9/7، و 4/12 دسی زیمنس بر متر) در حضور و عدم حضور قارچ میکوریزا آربوسکولار (Funneliformis mosseae) انجام شد. نتایج نشان داد که در تیمار بدون قارچ، کاربرد کود مرغی و بیوچار آن به طور معنی داری وزن خشک اندام هوایی را نسبت به تیمار شاهد افزایش داده است. با کاربرد بیوچار وزن خشک اندام هوایی در حدود 15 و 8 درصد به ترتیب در تیمارهای 1 و 2 درصد در مقایسه با کود مرغی افزایش بیشتری نشان داد. در تیمار قارچ، اضافه کردن 2% بیوچار کودمرغی اثر معنی داری بر وزن خشک اندام هوایی نسبت به تیمار شاهد نداشت. ازاین رو، کاربرد همزمان سطح بالای بیوچار کودمرغی (2%) با قارچ در افزایش رشد گیاه، به دلیل بی اثر بودن قارچ بر افزایش عملکرد در سطح بالای فسفر در سطح 2% بیوچار کود مرغی ، مفید نبود. در گیاهان با و بدون قارچ، تنش شوری در سطوح پایین (6/3، 9/7 دسی زیمنس بر متر) ، وزن خشک اندام هوایی را افزایش داد اما در سطح بالا (4/12 دسی زیمنس بر متر) باعث کاهش معنی دار آن گردید. به طور کلی، در گیاهان با و بدون قارچ، غلظت عناصر کم مصرف اندام هوایی (به غیر از مس) با افزایش سطوح شوری به طور معنی داری افزایش یافت. در تیمار بدون قارچ تنها کاربرد بیوچار%2 غلظت منگنز را نسبت به تیمار شاهد به میزان 20 درصد افزایش داد. در تیمارهای با قارچ، اضافه کردن کود مرغی %1، بیوچار 1و 2% غلظت منگز اندام هوایی را به ترتیب به میزان 27، 16 و 9 درصد نسبت به تیمار شاهد کاهش داد. کاربرد بیوچار کود مرغی غلظت آهن، روی و مس اندام هوایی را به دلیل غلظت بالای این عناصر غذایی در بیوچار در مقایسه با کود مرغی نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند. به طور کلی، پیرولیز کود مرغی به منظور کاهش بوی بد کود مرغی و بهبود خواص آن جهت افزایش رشد گیاه ذرت مفید تشخیص داده شد.
مقاله نشریه اثر سطوح مختلف آب آبیاری و ورمی کمپوست بر عملکرد و بهره وری آب گیاه کینوا در دشت دهگلان
مقاله نشریه بررسی عملکرد و اجزای عملکرد گیاه ذرت دانه ای (Zea mays) تحت تاثیر سطوح مختلف آبیاری بخشی ریشه و بیوچار
مقاله نشریه اثر مصرف تلفیقی کود نیتروژنی و کمپوست بقایای نیشکر بر صفات کیفی و عملکرد دانه گندم تحت شرایط تنش گرمای آخر فصل اهواز
اثر مصرف تلفیقی کود نیتروژنه با کمپوست بقایای نیشکر و باکتری محرک رشد بر صفات کیفی و عملکرد گندم در شرایط تنش گرمای آخر فصل اهواز بررسی شد.
روش پژوهش:
آزمایشی به صورت کرت های دو بار خردشده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عوامل آزمایشی شامل سه تاریخ کاشت یکم آذرماه، 20 آذرماه و 10 دی ماه در کرت های اصلی؛ شش سطح مصرف تلفیقی نیتروژن با کمپوست شامل شاهد، 100 درصد نیتروژن، 75 درصد نیتروژن+ 25 درصد کمپوست، 50 درصد نیتروژن+ 50 درصد کمپوست، 25 درصد نیتروژن+ 75 درصد کمپوست و 100 درصد کمپوست در کرت های فرعی و دو سطح کاربرد و عدم کاربرد باکتری در کرت های فرعی فرعی بود.
مقایسه میانگین نشان داد که مصرف تلفیقی 50 درصد نیتروژن+ 50 درصد کمپوست با کاربرد باکتری باعث افزایش صفات طول دوره و سرعت پر شدن دانه، درصد پروتئین دانه و گلوتن مرطوب شد. هم چنین بیش ترین عملکرد دانه (5864 کیلوگرم در هکتار) در تاریخ کاشت اول و مصرف تلفیقی 50 درصد نیتروژن+ 50 درصد کمپوست و کم ترین مقدار آن (1115کیلوگرم در هکتار) در تاریخ کاشت سوم و تیمار شاهد حاصل شد.
مصرف تلفیقی کود نیتروژن و کمپوست با باکتری محرک رشد توانست اثر منفی ناشی از تنش گرمای انتهای فصل بر صفات گیاهی اندازه گیری شده را کاهش دهد.
مقاله نشریه بررسی اثر سطوح مختلف آبیاری و ورمی کمپوست بر عملکرد و غلظت عناصر دانه کینوا (.Chenopodium quinoa Willd)
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف آبیاری و ورمی کمپوست بر عملکرد و غلظت عناصر دانه کینوا، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سال 1400 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در دهگلان انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل چهار سطح آبیاری به ترتیب معادل 50، 75، 100 و 125 درصد نیاز آبی گیاه کینوا و فاکتور فرعی شامل چهار سطح کود ورمی کمپوست به ترتیب برابر صفر، 5، 10 و 15 تن در هکتار بود. روش آبیاری مورداستفاده در این آزمایش از نوع سیستم آبیاری قطره ای-نواری بود. در این پژوهش دور آبیاری به صورت ثابت و برابر هفت روز در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بالاترین عملکرد دانه (2374.51 کیلوگرم در هکتار)، غلظت روی (22.20 mg.kg-1) و غلظت آهن (mg.kg-1 400.92) در تیمار 125 درصد نیاز آبی گیاه و 15 تن ورمی کمپوست در هکتار بود. همچنین بالاترین غلظت عناصر فسفر (0.35 درصد)، پتاسیم (4.31 درصد) و مس (4.63 میلی گرم بر کیلوگرم) نیز در تیمار 125 درصد نیاز آبی گیاه مشاهده شد. بیشترین محتوای نیتروژن (2.6 درصد)، سدیم (1.37 درصد) و منگنز (55.61 میلی گرم بر کیلوگرم) دانه کینوا در سطح 50 درصد نیاز آبی گیاه مشاهده شد. ورمی کمپوست دارای درصد بالایی از عناصر غذایی است. همچنین آزادسازی این عناصر نیز به صورت تدریجی انجام می شود، بنابراین تغذیه گیاه با آن کارآمدتر است. مصرف سطوح بالاتر ورمی کمپوست در آزمایش حاضر توانست موجب بهبود غلظت عناصر دانه کینوا گردد.
مقاله نشریه اثرات برگ پاشی اسید هومیک و عصاره سیر بر جذب عناصر غذایی (NPK) و رشد گندم در شرایط تنش خشکی
با رویکرد توجه به محیط زیست، استفاده از مواد طبیعی می تواند در کاهش اثرات مخرب کودهای شیمیایی و تنظیم کننده های رشد مصنوعی تاثیر گذار باشد. در این تحقیق اثر برگ پاشی اسید هومیک و عصاره سیر بر وزن خشک و جذب عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم در گیاه گندم در شرایط تنش خشکی بررسی شد. این آزمایش در سال 1398 در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل در سه تکرار در شرایط گلخانه ای انجام شد. خاک موردمطالعه با کلاس بافتی لوم، دارای pH 8.11 و EC 1.28 دسی زیمنس بر متر بود. فاکتورهای آزمایشی شامل تنش خشکی در سه سطح 95، 65 و 45 درصد ظرفیت زراعی، کاربرد عصاره سیر به صورت برگ پاشی در سه سطح صفر، 2 و 4 درصد و اسید هومیک به صورت برگ پاشی در دو سطح صفر و 300 میلی گرم بر لیتر بود. نتایج نشان داد که کاربرد برگی اسید هومیک و عصاره سیر هر یک به تنهایی، اثر مثبتی بر پارامترهای وزن خشک و جذب نیتروژن و فسفر داشت. علاوه بر این عصاره سیر جذب پتاسیم گیاه را نیز افزایش داد. ازآنجایی که تنش خشکی تمام صفات موردبررسی را کاهش داد، برگ پاشی با عصاره سیر در شرایط تنش خشکی توانست بر جذب نیتروژن، فسفر و پتاسیم تاثیر گذار باشد که این اثر در تنش های کم بیشتر بود به طوری که در تنش خشکی 65 درصد ظرفیت زراعی، جذب نیتروژن با کاربرد عصاره سیر 2 درصد و جذب فسفر و پتاسیم با کاربرد عصاره سیر 4 درصد عملکرد بهتری نسبت به سایر سطوح عصاره سیر داشت؛ بنابراین به نظر می رسد که برگ پاشی با عصاره سیر و اسید هومیک به عنوان مواد طبیعی محرک رشد گیاه توانست تاثیر مطلوبی بر رشد و جذب عناصر غذایی گیاه بگذارد که تاثیر عصاره سیر در مقایسه با اسید هومیک بیشتر بود و در شرایط تنش خشکی نیز عصاره سیر تا حدودی توانست اثرات منفی تنش را کاهش دهد.
مقاله نشریه بهبود عملکرد کمی و کیفی گیاه کنجد (Sesamum indicum L.) با استفاده از مدیریت کودهای کاربردی در کشت مخلوط با لوبیاسبز (Phaseolus vulgaris L.)
کنجد (Sesamum indicum L.) به عنوان ملکه گیاهان روغنی یکی از خوراکی های مهم در کشاورزی سنتی نواحی گرم به شمار می رود. لگوم ها می توانند نیتروژن مولکولی هوا را تثبیت کرده و مصرف کودهای شیمیایی را در کشت مخلوط کاهش دهند. یکی از راهکارهای موثر جهت دستیابی به افزایش تنوع، کاربرد مخلوطی از گیاهان گونه های مختلف در زراعت است. برای توسعه کشاورزی پایدار، اجرای نظام های کشاورزی با نهاده کافی به صورت تلفیق با مصرف کودهای شیمیایی، زیستی و آلی به منظور تولید محصول و حفظ عملکرد در سطح قابل قبول، راهکاری موثر است. بنابراین، با توجه به ضرورت بکارگیری کودهای آلی و زیستی همراه با کودهای شیمیایی در بوم نظام های کشاورزی جهت تولید محصول سالم و با کیفیت بالا و نیز با توجه به اهمیت افزایش بازده تولید در کشت مخلوط، پژوهش زیر انجام شد.
آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه ای وابسته به سازمان جهاد کشاورزی شهرستان خنداب، استان مرکزی در دو سال زراعی 1398 و 1399 انجام شد. عامل اول منابع مختلف کودی در شش سطح (شاهد، کود مرغی، کود شیمیایی، میکوریزا، کود مرغی + میکوریزا، کود شیمیایی + میکوریزا) و عامل دوم کشت مخلوط در شش سطح (کشت خالص کنجد، کشت خالص لوبیاسبز، کشت مخلوط دو ردیف کنجد + دو ردیف لوبیاسبز، کشت مخلوط دو ردیف کنجد + سه ردیف لوبیاسبز، کشت مخلوط سه ردیف کنجد + دو ردیف لوبیاسبز، کشت مخلوط سه ردیف کنجد + سه ردیف لوبیاسبز) بودند. اجزای عملکرد و عملکرد دانه کنجد، عملکرد غلاف لوبیاسبز، عملکرد زیستی کنجد و لوبیاسبز، شاخص های رشد، درصد و عملکرد روغن کنجد مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج تجزیه واریانس داده ها موید تاثیر معنی دار اثرات اصلی کشت مخلوط و تیمار کودی بر تمامی صفات اندازه گیری شده در سطح احتمال یک درصد بود. برهم کنش میان آن ها (بجز درصد کلونیزاسیون ریشه) نیز تفاوت آماری معنی داری در سطح احتمال یک درصد نشان داد. کشت مخلوط نسبت به کشت خالص کنجد در تمامی صفات اندازه گیری شده بیشترین مقدار را حاصل کرد. به گونه ای که بیشترین درصد همزیستی میکوریزا با ریشه کنجد و لوبیاسبز به ترتیب 12/43 و 06/44% در کشت مخلوط دو ردیف کنجد با سه ردیف لوبیاسبز مشاهده شد. در بین تیمارهای کودی نیز بالاترین میزان همزیستی میکوریزا با کنجد و لوبیاسبز به ترتیب 57/78 و 22/79% از تیمار کود مرغی + میکوریزا حاصل شد. بیشترین میزان عملکرد دانه و عملکرد زیستی کنجد (به ترتیب 257 و 928 گرم در مترمربع) از کشت مخلوط سه ردیف کنجد با دو ردیف لوبیاسبز با کاربرد کود مرغی + میکوریزا حاصل شد. بالاترین مقدار عملکرد غلاف سبز (1204 گرم در مترمربع) به کشت خالص لوبیاسبز با کاربرد کود مرغی + میکوریزا تعلق گرفت. با توجه به مقایسه میانگین داده ها، کشت مخلوط دو ردیف کنجد با دو ردیف لوبیاسبز با کاربرد کود مرغی + میکوریزا بیشترین درصد روغن دانه کنجد (به ترتیب 94/49 و 54/52%) را تولید کرد. بیشترین عملکرد روغن دانه کنجد (1350 کیلوگرم در هکتار) نیز در کشت مخلوط سه ردیف کنجد با دو ردیف لوبیاسبز با کاربرد کود مرغی + میکوریزا مشاهده شد. با توجه به نتایج، بیشترین مقدار نسبت برابری زمین (62/1) به کشت مخلوط سه ردیف کنجد با سه دریف لوبیاسبز همراه با کاربرد کود شیمیایی تعلق گرفت.
با توجه به برتری تیمار کود مرغی+ میکوریزا همراه با کشت مخلوط برای گیاه کنجد، به نظر می رسد کاربرد این تیمار در بستر کشت مخلوط گیاهان برای حصول عملکرد مناسب در منطقه مورد آزمایش قابل توصیه است. همچنین، کاربرد تلفیقی کودهای آلی، زیستی و شیمیایی در بستر کشت مخلوط می تواند جایگزین مناسبی برای کاهش مصرف نهاده های شیمیایی باشد.
مقاله نشریه تاثیر کودهای آلی (کمپوست، گاوی و مرغی) و اوره بر عملکرد و برخی ویژگی های زراعی دو رقم KSC704 و KSC260 ذرت علوفه ای (Zea mays L.)
مقاله نشریه بررسی اثر سطوح مختلف ورمی کمپوست و آبیاری بر عملکرد و کیفیت علوفه کینوا (Chenopodium quinoa Willd.)
مقاله نشریه مطالعه واکنش صفات فیزیولوژیک و عملکرد گندم به کاربرد تلفیقی کود شیمیایی نیتروژن با کمپوست بقایای نیشکر در شرایط تنش گرمایی
به منظور بررسی اثر مصرف تلفیقی کود شیمیایی نیتروژن با کمپوست بقایای نیشکر و باکتری محرک رشد گیاه (با نام تجاری نیتروکسین) بر صفات فیزیولوژیک و عملکرد گندم رقم چمران 2 در شرایط تنش گرمای آخر فصل اهواز، آزمایشی به صورت کرت های دو بار خردشده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1401-1400 در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان اجرا شد. عوامل آزمایشی شامل سه تاریخ کاشت یک آذر، 20 آذر و 10 دی در کرت های اصلی؛ شش سطح مصرف تلفیقی نیتروژن با کمپوست شامل شاهد (بدون نیتروژن و کمپوست)، 100 درصد نیتروژن، 75 درصد نیتروژن+ 25 درصد کمپوست، 50 درصد نیتروژن+ 50 درصد کمپوست، 25 درصد نیتروژن+ 75 درصد کمپوست و 100 درصد کمپوست در کرت های فرعی و دو سطح کاربرد و عدم کاربرد باکتری در کرت های فرعی فرعی بود. در این آزمایش صفات محتوای آب نسبی برگ، ثبات حرارتی غشاء سلول، کاهش دمای پوشش گیاهی، طول دوره کاشت تا گلدهی، طول دوره پر شدن دانه، طول دوره کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک، سرعت پر شدن دانه، تعداد دانه در متر مربع، وزن هزار دانه و عملکرد دانه اندازه گیری شدند. تجزیه واریانس نشان داد که اثر متقابل تاریخ کاشت، مصرف تلفیقی نیتروژن با کمپوست و باکتری، بر صفات محتوای آب نسبی برگ، طول دوره کاشت تا گلدهی و عملکرد دانه معنی دار شد. مقایسه میانگین نشان داد که بیشترین محتوای نسبی آب برگ (87.30 درصد)، ثبات حرارتی غشای سلول (82.90 درصد) و کاهش دمای پوشش گیاهی (11.21 درجه سانتی گراد) در 100 درصد کمپوست و بیشترین طول دوره کاشت تا گلدهی (102.66 روز) و طول دوره کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک (152.38 روز) در 100 درصد نیتروژن حاصل شد. به طور کلی و با توجه به نتایج حاصله در مناطق دارای تنش گرمایی آخر فصل، می توان مصرف تلفیقی 50 درصد نیتروژن+ 50 درصد کمپوست و باکتری را برای افزایش عملکرد گندم مدنظر قرار داد.