پرش به محتوا

رضا قطبی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
رضا قطبی
نام هنگام تولدعبدالرضا قطبی
زادهٔفروردین ۱۳۱۷
درگذشت۵ شهریور ۱۴۰۳ (۸۶ سال)
ملیتایرانی
پیشهسیاستمدار
مدیر عامل تلویزیون ملی ایران
والدین
  • محمدعلی قطبی (پدر)
  • لوئیز صمصام بختیاری (مادر)

عبدالرضا قطبی[۱] (فروردین ۱۳۱۷ – ۵ شهریور ۱۴۰۳)[۲] مشهور به مهندس قطبی، سیاستمدار، مدیر رسانه ای و مهندس ایرانی و و مدیر عامل رادیو تلویزیون ملی ایران از سال ۱۳۴۲ تا بیست و پنجم شهریور شهریور ۱۳۵۷ بود.[۳][۴] او پسردایی و از نزدیکان فرح پهلوی، آخرین ملکه ایران، بود.

خانواده

[ویرایش]

رضا قطبی زاده فروردین ۱۳۱۷ در تهران فرزند محمدعلی قطبی (مهندس ساختمان و مقاطعه کار) و لوئیز صمصام بختیاری بود. همچنین پسردایی فرح دیبا (همسر محمدرضاشاه پهلوی) بود و ۶ ماه بزرگتر از او بود. وقتی پدر فرح درگذشت، او مادرش به منزل پدر رضا نقل مکان کردند و رضا و فرح بیشتر کودکی شان را با هم گذراندند. به گفته فرح «رضا برادرم شد» برادری که او هیچگاه نداشت.[۵][۶] قطب الدین محمد لاهیجی، جد رضا قطبی از جمله علما و ریاضیدانان قرن یازدهم هجری بود.[۷]

تحصیلات

[ویرایش]

قطبی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ایتالیایی‌ها و دوره دبیرستان را در مدرسه فرانسوی‌ها گذراند. او در دبیرستان البرز تحصیل کرد. دوره تحصیل او در دبیرستان مصادف با دوره ای از هیجان و کنشگری سیاسی بود، و قطبی نیز فعال شد و در گروهی شبه‌فاشیستی، عمیقاً ضدکمونیستی و شدیداً ملی‌گرا به نام حزب پان ایرانیست پیوندهایی برقرار کرد. این گروه نیروهای مبارز علیه کمونیسم را پشتیبانی می‌کرد و مشهور به زد و خورد مخالفانش بود. قطبی نیز در دوره دبیرستان اقلاً یک بار در این تقابلات فیزیکی با کمونیست‌ها درگیر شد.[۵]

سپس به کمک بورس خیریه ایزابل تهران به همراه دخترعمه‌اش فرح دیبا جهت ادامه تحصیل رهسپار فرانسه شد و در رشته مهندسی برق در پلی‌تکنیک پاریس مشغول به تحصیل گردید. او در دروس ریاضی از استعداد خوبی برخوردار بود.[۸] او در آنجا نیز پیوندهایش را با رفقای پان ایرانیستش که تا آن زمان مخالف شاه شده بودند حفظ کرده بود. این ارتباطات و پیوند نزدیک رضا و فرح بعدها موجب اوج گرفتن شایعاتی شد که ملکه نیز پیش از ازدواجش عضوی از اپوزیسیون بوده است.[۵]

او پس از ازدواج فرح پهلوی با محمدرضاشاه پهلوی در سال ۱۳۳۸، تحصیلات خود را به پایان رساند و به ایران بازگشت و به دربار راه پیدا کرد.[۹]

قطبی در دانشگاه صنعتی آریامهر ریاضی تدریس می‌کرد.

فعالیت‌ها

[ویرایش]

قطبی در دفتری وابسته به وزارت اطلاعات و جهانگردی مشغول به کار شد و طرح‌های مربوط به تأسیس یک تشکیلات بزرگ تلویزیونی را تهیه کرد، تا اینکه در ۲۷ سالگی[۱۰] به مدیر عاملی تشکیلات جدید «سازمان تلویزیون ملی ایران» منصوب شد و تا سال ۱۳۵۷ خورشیدی این سمت را برعهده داشت.[۴] انتصاب وی در هاله‌ای از ظن به خویشاوندسالاری قرار داشت.[۵][۱۱] وی توانست رادیو و تلویزیون ایران را به صورت منظم راه بیندازد و توسعه دهد.[۱۲] ادغام شبکه‌های مختلف تلویزیونی در این دوره در این سازمان ایران را دارای گسترده‌ترین پخش تلویزیونی در آسیا بعد از ژاپن کرد.[۱۳]

وی همچنین مدیر عامل سازمان هنر شیراز بود که از سال ۱۳۴۶ عهده‌دار برگزاری جشن هنر شیراز بود. گفته می‌شود که قطبی و شجاع‌الدین شفا پیشنهاد دهندگان طرح تغییر تقویم کشور از هجری خورشیدی به شاهنشاهی بودند.

عباس میلانی تاریخ نگار معاصر مینویسد: در اوایل راه اندازی سازمان، پیش از ادغام با رادیو، قطبی و گروهی از مدیرانش شروع به تدوین بیانیه ماموریتی برای تلویزیون کردند که تا حدی تحت تاثیر مدل بی بی سی در انگلستان و پی بی اس در آمریکا- مورد اعتماد مردم، مستقل از حکومت و وقف برنامه های هنرهای فرادست و پیچیده- بود. دفاع از سیاست های دولت یا ابزاری بودن در خدمت پروپاگاندای حکومت در بیانیه ماموریت آنان وجود نداشت. برخورد بین ماموریت بیان شده و مقاصدی که شاه و ساواک برای تلویزیون در نظر داشتند اجتناب ناپذیر بود. اضافه بر این، مدل «هنر فرادست» بسیاری از بینندگان را تشنه تفریحات سبکی کرد که شبکه خصوصی پخش می کرد. نهایتاً سه ایستگاه تلویزیونی توسعه یافت، یکی برای «هنر فرادست»، دیگری برای تفریحات سبک تر و سومی به انگلیسی برای آمریکاییان پرشماری که در ایران می زیستند. یکی از منشأهای تنش ها بین قطبی و سلطنت طلبان سنتی تر تصمیم او برای متوقف کردن رسم قرار دادن کنش های خانواده سلطنتی، فارغ از بی اهمیتی شان، در سر خط خبرهای هر روز بود. چند سال بعد با رشد کیش شخصیت شاه، قطبی چاره ای جز پیوستن به دسته تحسین کنندگان و ایزدانگاران او نداشت. یک بار دیگر شاه و خانواده اش در صدر خبرهای هر روز بودند. [۵]

عباس میلانی تاریخ نگار معاصر مینویسد: در اواخر دهه ۱۹۶۰ و سراسر دهه ۱۹۷۰، دست کم دو پارادایم متفاوت دربارهٔ چگونگی مواجهه با چشم‌انداز در حال تغییر جامعه ایران وجود داشت. شاه، و افرادی چون اسدالله علم معتقد بودند یک شاه اقتدارگرای با مشت آهنین، یک دولت مقتدر، و یک پلیس مخفی وحشت افکن ابزارهایی لازم برای مدرن سازی اند. همپیمانان حکومت، علاوه بر ارتش و شهربانی، روحانیت (ولی نه آیت الله خمینی) و طبقه متوسط بودند که از طریق مشوق‌های اقتصادی وادار به تبعیت شده بودند. مدافع پارادایم دیگر ملکه بود و واضح‌ترین صورت آن در شیوه کار و مدیریتی قطبی به عنوان یک تزار رسانه ای، و نیز لیلی امیرارجمند مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. این گروه معتقد بودند که حکومت باید با طبقات متوسط متحد شود و روشنفکران را به کار بگیرد. رادیو و تلویزیون ملی ایران پناهی برای کمونیست‌های معطل، چپگرایان، دموکرات‌ها و روشنفکران ناراضی از جمله هوشنگ ابتهاج، احمد شاملو و خسرو گلسرخی بود. این سازمان از تولیدات فرهنگی ای نظیر اختاپوس پرویز صیاد حمایت می‌کرد که از جمله بهترین سریال‌هایی که در ایران تولید شده دانسته شده است. تجلیل شده‌ترین و جدل‌برانگیزترین تولید تیم قطبی-ملکه جشن هنر شیراز بود که در سال ۱۹۶۷ آغاز شد. در آنجا بود که برخی از رادیکال‌ترین گروه‌های تئاتری جهان برای اجرا دعوت شدند. در همان زمان، چپ، میانه، و روحانیون محافظه کار برای محکوم کردن این جشنواره به خاطر بی‌توجهی به اخلاقیات و ارزش‌های توده‌ها متحد شدند.[۵]

به مدت پانزده سال اردوگاه قطبی-ملکه و گروه شاه-ساواک درگیر نزاع بودند. خاطرات علم مملو از نمونه‌هایی است که برخی برنامه‌ها در رادیو یا تلویزیون خشم شاه، پلیس مخفی یا دیگر چهره‌های قدرتمند را برانگیخت و تنها حفاظت ملکه قطبی را در شغلش نگاه داشت. نهایتاً شاه به این باور رسید که کارکنان رادیو تلویزیون ملی کمونیست‌ها و مخالفینی است که هدفشان براندازی حکومت است. کشف توطئه ای از سوی کارکنان تلویزیون برای ربودن ملکه و ولیعهد تردیدهای شاه را مستحکم تر کرد.[۵] قطبی همچنین رقابت‌هایی با مهرداد پهلبد وزیر وقت فرهنگ و هنر داشت، پهلبد محافظه‌کارتر وفادارتر به شاه و قطبی لیبرال‌تر و وفادارتر به ملکه بودند.[۱۴] فیلم آرامش در حضور دیگران که ناصر تقوایی در سال ۱۹۷۰ بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی ساخت، پس از نمایش در جشن هنر شیراز به خاطر نمایش تصویری آخرالزمانی از کشور که در تضاد با تصویر آرمان شهری مورد حمایت دولت بود توقیف شد. قطبی و فرخ غفاری فیلم را به فریدون هویدا، از منتقدان کایه دو سینما و برادر امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر وقت نشان دادند، و او را دعوت به مداخله با پهلبد برای رفع توقیف آن کردند. هویدا از فیلم انگار خیلی خوشش آمد ولی انتقاد تقوایی از رویکرد هویدا در مورد فلسطینیان باعث شد هویدا چنان عصبانی شود که فیلم همچنان در توقیف ماند.[۱۵]

در دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ شاه می‌توانست شرایط پارادایم خود را دیکته کند و جای زیادی برای بینش دیگری باقی نگذارد، ولی با تشخیص سرطان او در سال ۱۹۷۳ و کشیده شدن تدریجی او به افسردگی، بی عملی، و پارانویا، تیم ملکه-قطبی قدرت بیشتری به دست آورد و ایده‌هایشان شایع تر شد. بنا بر برخی سلطنت طلبان، این تغییر منجر به انقلاب شد. آنان برای مثال به وقایع ۷ ژوئیه ۱۹۷۸ اشاره می‌کنند. کابینه و شورای امنیت ملی ایران تصمیم به اعلان حکومت نظامی در تهران کردند و از نخست‌وزیر به قطبی دستور داده شد هر نیم ساعت از رادیو و تلویزیون دربارهٔ حکومت نظامی خبر پخش شود تا مردم به خیابان‌ها نروند و با سربازان مقابله نکنند. این دستور به دلایلی نامعلوم اجرا نشد. برخی معتقدند که رادیو و تلویزیون در آن زمان به «ابزاری برای پروپاگاندای مخالفین» بدل شده بود و رسانه‌های رسمی در آن زمان از نشر اخباری که به نفع حکومت بود خودداری می‌کردند. با این وجود قطبی معتمدترین مشاور ملکه باقی ماند و در روزهای آخر حکومت پهلوی با افزایش قدرت ملکه قدرت قطبی نیز افزایش یافت. وقتی ملکه در ۱۸ نوامبر ۱۹۷۸ برای جلب حمایت آیت الله خویی، یکی از مورد احترام‌ترین آیت الله‌های تشیع، به نجف سفر کرد قطبی همراه او بود و در همه این ملاقات‌ها شرکت کرد.[۵]

در سال ۱۹۷۷ مرکز ایرانی مطالعه فرهنگ‌ها با حمایت قطبی و ملکه و به پیشنهاد و کمک حسین ضیایی که قطبی در سال ۱۳۴۷ با او آشنا شده بود،[۱۶] و در همکاری با همکارانی چون داریوش شایگان تأسیس شد.[۱۷]

در سال ۱۳۵۱ قطبی که در جشن هنر شیراز با هوشنگ ابتهاج آشنایی پیدا کرده بود از او برای برعهده گرفتن مدیریت موسیقی دعوت کرد.[۱۸] به اعتقاد محمدجمال سماواتی، تشکیل گروه‌های شیدا و عارف نتیجه مستقیم تصمیمات قطبی و ابتهاج بود.[۱۹]

در بحبوحه انقلاب ۱۳۵۷ و انتصاب جعفر شریف امامی به نخست‌وزیری، قطبی و معاون مقتدرش محمود جعفریان در بیست و پنجم شهریور ۱۳۵۷ [۲۰]مجبور به استعفا از رادیو تلویزیون ملی شدند. با کنار رفتن قطبی حجم برنامه‌های مذهبی و نیز نمایش فیلم‌های باکیفیت تجاری در تلویزیون به شدت افزایش یافت.[۶] متن خطابه معروف من صدای انقلاب شما را شنیدم، واپسین سخنرانی محمدرضا پهلوی در تلویزیون، که او آن را دو روز پس از تظاهرات بزرگ دانشجویان در دانشگاه تهران در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ و گماشتن دولت نظامی ازهاری ایراد کرد را نیز قطبی به همراه سید حسین نصر نوشته بود که شاه را با اصرار و فشار زیاد راضی به خواندن آن کردند.[۲۱] شاه در این سخنرانی با موضعی خاضعانه تلاش کرد کنترل امور را مجدداً در دست بگیرد و متعهد شد پس از برقراری نظم و آرامش یک حکومت مردمی برای تثبیت آزادی‌های بنیادین و برگزاری انتخابات آزاد تشکیل شود. این سخنرانی مورد پذیرش چندانی قرار نگرفت و شاه نیز هرگز آن را چنان‌که نوشته شده بود پیاده نکرد.[۶] آخرین مداخله سیاسی قطبی کمک به ترتیب دادن جلسه ای بین شاه و شاپور بختیار بود که منجر به صدارت ۳۷ روزه او به عنوان نخست‌وزیر شد. این درحالی بود که نخست‌وزیری پیشتر به غلامحسین صدیقی پیشنهاد شده بود و مورد قبول او نیز قرار گرفته بود.[۵][۲۲]

شیوه مدیریتی قطبی از سوی بسیاری، روشنفکرانه و لیبرال و از سوی دیگران، ساده انگارانه و خیانت بار تلقی می‌شود. به اعتقاد برخی از سلطنت طلبان، رضا قطبی و شیوه مدیریت تلویزیون توسط وی از دلایل انقلاب بود. حتی در دوره تبعید نیز تنش‌ها در این زمینه، خود را نشان داد و شاهدان از مواردی یاد می‌کنند که شاه با عصبانیت، قطبی را بابت مشکلات سیاسی ماه‌های آخر سلطنت در ایران، تحقیر می‌کرد.[۵]

افکار و عقاید

[ویرایش]

قطبی علاقه زیادی به شاهنامه نشان می‌داد و یک ملی‌گرا بود. به اعتقاد منتقدان قطبی، او در واقع یک طرفدار چپ بود.[۲۳] در تلویزیون از افراد باسواد و با استعداد استفاده می‌کرد. او حتی اجازه داد افرادی مانند خسرو گلسرخی و احمد شاملو نیز در تلویزیون به فعالیت بپردازند. پخش تصاویر تشییع جنازه غلامرضا تختی از تلویزیون موجب شد تا روابط وی مدتی با محمدرضا پهلوی تیره شود. به‌خصوص که ساواک نیز در خصوص وی گزارش‌هایی برای شاه می‌فرستاد.[۲۴] سپهبد محسن هاشمی نژاد دربارهٔ نحوه فعالیت او در تلویزیون ملی ایران گفته است:[۲۵]

خود من در کانال دو فیلمی را دیدم که به دانشجویان نشان می‌داد به چه ترتیب شما در مقابل پلیس مقاومت کنید. یک فیلم سینمایی که موضوعش این بود. و همان شب من به آقای قطبی تلفن کردم که آقا شما چه منظوری از این کار دارید؟ شما نمی‌بینید الان وضع دانشگاه‌ها به چه صورتی است که هر روز پلیس با دانشجویان درگیر است؟ شما دارید درس می‌دهید به این‌ها؟

به گفته محمد باهری، رضا قطبی معتقد بوده که جلوی تظاهرات مخالفان شاه نباید گرفته بشود چون تظاهرات سالمی هست و به سربازان و افسران گل داده شده. او همچنین معتقد به عفو مخالفان بوده.[۲۶]

پس از انقلاب

[ویرایش]

تبعید بر قطبی سخت گذشت. والدین او طلاق گرفتند و رابطه او با شاه به پایین‌ترین حد خود رسید. با این که در دهه ۱۹۷۰ قطبی پای ثابت مهمانی‌های دربار و نزدیک‌ترین و معتمدترین مشاور ملکه بود، اما در زمان تبعید شاه، مورد لعن و نفرین او واقع شده و تقریباً هیچگاه با خانواده سلطنتی دیدار نمی‌کرد.[۵]

پس از انقلاب اسلامی، قطبی مدتی در تهران به‌صورت مخفیانه زندگی کرد تا اینکه فرح پهلوی با پرداخت هزینه‌ای کلان راه خروج وی را فراهم کرد و پس از مرگ شاه بار دیگر قطبی به حلقه یاران فرح پیوست.[۲۷] برای مدت کوتاهی قطبی یک شبکه مقاومت سلطنت طلب برای کمک به سلطنت طلبان برای راه اندازی یک برنامه رادیویی برای براندازی حکومت اسلامی کرد ولی دیری نپایید.[۵]

او در آمریکا نیز به فعالیت‌های مخابراتی اشتغال داشته است.[۲۴]

حاشیه

[ویرایش]

با مطرح شدن نام افشین قطبی به عنوان مربیگری تیم فوتبال پرسپولیس در سال ۱۳۸۶ بسیاری از رسانه‌ها مدعی شدند که او پسر رضا قطبی است.[۲۸] اما افشین قطبی ماه‌ها بعد پیش از نوروز ۱۳۸۷ در یک گفتگوی رادیویی این نسبت را تکذیب کرد.[۲۹]

منابع

[ویرایش]
  1. «درگذشت رضا قطبی، اولین رئیس رادیو تلویزیون ملی ایران – DW – ۱۴۰۳/۶/۶». dw.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۸-۲۷.
  2. درگذشت رضا قطبی؛ از ریاست رادیو و تلویزیون ملی تا ۴۵ سال سکوت قهری
  3. «از فرار و اعدام تا استعفا؛ نیم قرن ریاست رسانه ملی ایران». BBC News فارسی. ۲۰۱۶-۰۵-۱۴. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۸-۲۷.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «رضا قطبی، آخرین رئیس رادیو تلویزیون ملی ایران درگذشت». BBC News فارسی. ۲۰۲۴-۰۸-۲۷. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۸-۲۷.
  5. ۵٫۰۰ ۵٫۰۱ ۵٫۰۲ ۵٫۰۳ ۵٫۰۴ ۵٫۰۵ ۵٫۰۶ ۵٫۰۷ ۵٫۰۸ ۵٫۰۹ ۵٫۱۰ ۵٫۱۱ Milani, Abbas (2022-08-01). Eminent Persians. Syracuse University Press. p. 165. ISBN 978-0-8156-5617-3.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ "Documenting the Uprising, the Revolution, and the Emerging Opposition". A Social History of Iranian Cinema, Volume 3. Duke University Press. 2012. p. 47–113. doi:10.1215/9780822393535-003. ISBN 978-0-8223-4865-8.
  7. «یادداشت‌های میرزا یحیی مجتهدزاده لاهیجانی (فرید مجتهدی)/ علی امیری». کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی. ۲۰۱۲-۰۴-۱۲. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۴ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۰۱۵-۰۱-۰۱.
  8. حسین فردوست (۱۳۶۸)، «خانواده دیبا و دربار پهلوی»، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، به کوشش موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.، تهران: اطلاعات، ص. ۲۱۰
  9. «قطبی، رضا». Foundation for Iranian Studies. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۸-۲۷.
  10. Tarikhi, P. (2014). The Iranian Space Endeavor: Ambitions and Reality. Springer Praxis Books. Springer International Publishing. ISBN 978-3-319-05347-9. Retrieved 2024-08-28.
  11. Naficy, H. (2011). A Social History of Iranian Cinema, Volume 2: The Industrializing Years, 1941–1978. A Social History of Iranian Cinema. Duke University Press. ISBN 978-0-8223-4774-3. Retrieved 2024-08-28.
  12. تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مصاحبه با محمد باهری نوار شماره ۲۹
  13. Naficy, H. (2011). A Social History of Iranian Cinema, Volume 2: The Industrializing Years, 1941–1978. A Social History of Iranian Cinema. Duke University Press. ISBN 978-0-8223-4774-3. Retrieved 2024-08-28.
  14. Naficy, H. (2011). A Social History of Iranian Cinema, Volume 2: The Industrializing Years, 1941–1978. A Social History of Iranian Cinema. Duke University Press. p. 66. ISBN 978-0-8223-4774-3. Retrieved 2024-08-28.
  15. Naficy, H. (2011). A Social History of Iranian Cinema, Volume 2: The Industrializing Years, 1941–1978. A Social History of Iranian Cinema. Duke University Press. p. 66. ISBN 978-0-8223-4774-3. Retrieved 2024-08-28.
  16. Reza Ghotbi, “Remembering My Brother Hossein,” Iran Nameh, 26:3-4 (2011), 221-222.
  17. Gheissari, A.; Alwishah, A.; Wallbridge, J. (2017). Illuminationist Texts and Textual Studies: Essays in Memory of Hossein Ziai. Iran Studies. Brill. ISBN 978-90-04-35839-3. Retrieved 2024-08-28.
  18. "بدرود رفیق ارغوان‌ها؛ در سوگ سایه، امیرهوشنگ ابتهاج". IranWire. 2022-08-10. Retrieved 2024-08-28.
  19. Nematollahy, Kamyar (2022). "Iranian Music and the Construction of Collective Identity: The 1970s and Early-Revolutionary Iran". perspectivia.net. ISSN 2192-5291. Retrieved 2024-08-28.
  20. «رادیو زمانه | روزشمار یک انقلاب | سی سال پیش در چنین روزی | رضا قطبی و محمود جعفریان استعفا دادند». www.zamaaneh.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۸-۲۸.
  21. فاطمه معزی. «عبدالرضا قطبی». مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. دریافت‌شده در ۲۴ دسامبر ۲۰۰۸.
  22. «روایتی دیگر: بختیار چرا و چگونه نخست‌وزیر شد؟». BBC News فارسی. ۲۰۱۱-۰۸-۰۲. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۸-۲۸.
  23. «معمار فرهنگ دولتی». هم‌میهن. ۲۰۲۴-۰۸-۲۸. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۸-۲۸.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ نبوی، سید ابراهیم (۱۳۷۸)، «نراقی و دیگران»، در خشت خام (گفتگو با احسان نراقی)، تهران: جامعه ایرانیان، ص. ۱۰۲، شابک ۹۶۴۵۹۲۵۲۱۵
  25. تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مصاحبه با محسن هاشمی نژاد نوار شماره ۶
  26. تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مصاحبه با محمد باهری نوار شماره ۲۹
  27. علی شهبازی (۱۳۷۷)، «رضا قطبی»، محافظ شاه، تهران: اهل قلم، ص. ۲۶۷، شابک ۹۶۴-۵۵۶۸-۳۴-X
  28. فاطمه معزی. «آنها این تازه‌وارد را نمی‌خواهند / آتش انتقادهای استوایی و مسیر صعب قطبی». روزنامه اعتماد. دریافت‌شده در ۲۴ دسامبر ۲۰۰۸.
  29. «افشین قطبی: پسر رضا قطبی معروف نیستم». عصر ایران. بایگانی‌شده از اصلی در ۳ آوریل ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۲۴ دسامبر ۲۰۰۸.