فسفر

چکیده:

کلسیم نقش مهمی در توانایی انقباض عضلات صاف دارد و مقادیر بالایی از این ماده معدنی در اواخر آبستنی مورد نیاز است. گیاهان صحرایی قادر به فراهم آوردن تمام نیازهای حیوانات برای کمبود کلسیم و مواد معدنی در شتر که بیشتر در فصول خشک قابل مشاهده است، نیستند. 

مطالعه حاضر هیپوکلسمی را قبل و بعد از زایش شترهایی که مراحل مختلفی از علایم بالینی بیماری را نشان دادند بررسی می کند. 

در یک گله شتر 25 نفر از 96 حیوان آبستن طی یک هفته علایم بالینی هیپوکلسمی را نشان دادند. دو شتر جنین خود را سقط کردند و 9 نفر بعد از زایمان تلف شدند. نمونه خون جمع آوری و غلظت کلسیم و فسفر با استفاده از آنالایزر خودکار Selectra Pro M اندازه گیری شد. 

علایم بالینی و کالبدگشایی شباهت زیادی به کاهش کلسیم خون داشت و سطح کلسیم و فسفر در تمام خون های آزمایش شده به زیر حد نرمال کاهش یافته بود.

نتیجه گیری نهایی:

 با توجه به حضور شترهایی که در مطالعه حاضر دچار هیپوکلسمی شده اند، توجه به تعادل مواد معدنی به ویژه در ماه های آخر آبستنی و در شترهای تازه زا بسیار مهم است.

چکیده:

گل شیپوری (Zantedeschia spp.) از تیره شیپوری یک گیاه چند ساله علفی است و استفاده تجاری از این گیاه برای گل های شاخه بریده، فضای سبز و محوطه سازی می باشد. هیچ مرجعی برای مطالعه اثرهای بسترهای مختلف رشد بر روی این گیاه وجود ندارد. هدف از این مطالعه بررسی بسترهای مختلف رشد بر پارامترهای رشد و وضعیت تغذیه ای گل شیپوری می باشد. آزمایش در گلخانه با رطوبت نسبی 5 ±70 و دمای 4 ± 24 در سال 1398 تا 1399 در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی به اجرا درآمد. تیمارها شامل 13 محیط رشد با نسبت های 80:20، 60:60، 40:60 و 20:80 پرلیت به کوکوپیت، 80:20، 60:40، 40:60 و 20:80 پرلیت به پیت ماس، 25:75، 50:50 و 75:25 پرلیت ریزدانه به پرلیت، پرلیت ریزدانه و پرلیت به تنهایی بودند. تغییر نسبت پرلیت به کوکوپیت از 80:20 به 20:80 باعث افزایش وزن اندام هوایی در مقایسه با پرلیت به تنهایی شد. تغییر از 80:20 تا 40:60 پرلیت به کوکوپیت، طول، عرض و تعداد برگ را افزایش داد. افزایش کوکوپیت یا پیت ماس به پرلیت منجر به افزایش قطر سوخ شد، اما این افزایش در نسبت های بالاتر آن ها کمتر بود. نسبت های 80:20، 60:40 و 40:60 پرلیت به پیت ماس سبب افزایش نیتروژن، فسفر و پتاسیم در برگ شد. به دلیل جذب بهتر عناصر غذایی ضروری ترکیبات محیط رشدی به کار رفته در این آزمایش مفید بوده است.

چکیده: تجمع بیش از حد آزولا در تالاب های گیلان، در حال حاضر یک مشکل زیست محیطی است. به همین منظور ، مطالعه ای برای بررسی تاثیر کمپوست آزولا بر روی محیط رشد گیاه زینتی آهار (Zinnia elegans) انجام شد. تیمار شاهد یک خاک لوم شنی بود که کمپوست آزولا در مقادیر 10 ، 20 ، 30 ، 40 و 50 درصد حجم جایگزین خاک شدند. این تحقیق بر اساس یک طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و سه عدد از هر گیاه با 54 گلدان انجام شد. خصوصیات شیمیایی بستر شامل هدایت الکتریکی، اسیدیته، مقدار نیتروژن و میزان فسفر و پتاسیم اندازه گیری شد. شاخص های رشد گیاه شامل وزن تر و خشک برگ، ساقه، ریشه و گل و مقدار کلروفیل برگ و غلظت عناصر غذایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم در برگ های گیاه آهار اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان رشد در تیمارهای 20 و 30 درصد کمپوست آزولا و کمترین میزان رشد در تیمار شاهد مشاهده شد. کمپوست آزولا باعث افزایش غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم در برگ ها شد که این نشان دهنده افزایش کیفیت تغذیه گیاه است. مقادیر بیشتر کمپوست (40 و 50 درصد) باعث کاهش شاخص های رشد گیاه در مقایسه با تیمارهای 20 و 30 درصد کمپوست شد، اما در تیمارهای مشابه، رشد گیاه به طور قابل توجهی بیشتر از شاهد بود. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که کمپوست آزولا می تواند به عنوان ماده آلی مناسبی در محیط کشت آهار مورد استفاده قرار گیرد.

چکیده: در این تحقیق، برخی عصاره گیرهای شیمیایی و روش های تغییر یافته اولسن در 25 خاک آهکی سطحی (0-30 سانتی متر) برای تعیین فسفر قابل جذب گیاه ذرت مورد مطالعه قرار گرفت. در این آزمایش، بیشترین همبستگی بین فسفر استخراج شده توسط روش های اولسن و کالول (فسفر قابل عصاره گیری با محلول بی کربنات سدیم) و وزن خشک بخش هوایی ذرت مشاهده شد (r =0.67 and 0.75، p<0.01). بنابراین="" اثرات="" شرایط="" موثر="" و="" متغیر="" عصاره="" گیری="" همانند="" زمان="" تکان="" دادن،="" غلظت="" و="" ph="" محلول="" بی="" کربنات="" سدیم="" بر="" مقدار="" فسفر="" عصاره="" گیری="" شده="" از="" خاک="" و="" همبستگی="" آن="" با="" پارامترهای="" رشد="" ذرت="" مورد="" تحقیق="" قرار="" گرفت.="" نتایج="" نشان="" داد="" که="" افزایش="" ph="" محلول="" بی="" کربنات="" سدیم،="" نسبت="" به="" محلول="" خاک،="" زمان="" تکان="" دادن="" و="" غلظت="" محلول="" بی="" کربنات="" سدیم="" به="" طور="" معنی="" داری="" میزان="" فسفر="" عصاره="" گیری="" شده="" از="" خاک="" را="" افطایش="" داد="" اما="" نتوانست="" به="" طور="" معنی="" داری="" همبستگی="" بین="" فسفر="" عصاره="" گیری="" شده="" و="" پارامترهای="" رشد="" گیاه="" را="" بهبود="" ببخشد.="" بیشترین="" همبستگی="" بین="" روش="" تغییر="" یافته="" اولسن="" (با="" 4="" ساعت="" دوره="" تکان="" دادن="" و="" نسبت="" محلول="" به="" خاک="" برابر="" 6)="" و="" وزن="" خشک="" بخش="" خوایی="" بدست="" آمد(r="0.75،"><0.01) که="" البته="" تفاوت="" معنی="" داری="" با="" روش="" اولسن(نیم="" ساعت="" تکان="" دادن="" نسبت="" محلول="" به="" خاک="" 20)="" نداشت.="" نتایج="" این="" مطالعه="" نشان="" داد="" که="" ظرفیت="" بافری="" فسفر="" می="" تواند="" بهترین="" روش="" در="" پیش="" بینی="" فسفر="" قابل="" جذب="" ذرت="" در="" خاک="" های="" آهکی="">

چکیده: به منظور بررسی تاثیر شرایط مختلف رطوبت خاک و کودهای روی و فسفر بر روی و آهن قابل استخراج خاک دو آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی و با دو تکرار در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. آزمایش اول با فاکتورهای زمان انکوباسیون در چهار سطح (1، 10، 30 و 60 روز)، رطوبت خاک در دو سطح (FC و FC6/0)، کود فسفر در دو سطح (صفر و 60 میلی گرم P بر کیلوگرم خاک) و کود روی در دو سطح (صفر و 20 میلی گرم Zn بر کیلوگرم خاک) انجام شد. آزمایش دوم با فاکتورهای کود روی در دو سطح (صفر و 20 میلی گرم Zn بر کیلوگرم خاک)، کود فسفر در دو سطح (صفر و 60 میلی گرم P بر کیلوگرم خاک) و چرخه های مرطوب و خشک شدن در سه سطح (1، 10 و 20 چرخه) اجرا شد. نتایج نشان داد که با افزایش زمان انکوباسیون روی و آهن قابل استخراج کاهش یافت. مصرف روی در شرایط رطوبت خاک FC باعث افزایش روی قابل استخراج در تمام زمان های انکوباسیون شد. مصرف فسفر باعث کاهش روی و آهن قابل استخراج در اکثر زمان های انکوباسیون و رطوبت خاک شد. با افزایش تعداد چرخه های مرطوب و خشک شدن و افزایش زمان انکوباسیون روی قابل استخراج کاهش یافت. به جز مصرف 20 میلی گرم روی و 60 میلی گرم فسفر بر کیلوگرم خاک در شرایط رطوبت خاک FC6/0، تفاوت معنی داری بین رطوبت ثابت و چرخه های مرطوب و خشک شدن از نظر روی قابل استخراج وجود نداشت.

چکیده: An understanding of P sorption by soils is important for fertilizer recommendation. Little is known about P sorption characteristics of the calcareous soils of Hamadan province. In this study 15 soil samples of calcareous soils were collected from Hamadan province. The objectives of the study were to evaluate P sorption by using adsorption isotherm models as well as the correlation of these equation parameters with soil properties. Phosphorus adsorption data were adequately described by Freundlich and the linear adsorption Isotherms, wherease Langmuir adsorption isotherm did not describe P adsorption in all soils. Phosphorus adsorption maxima (b) ranged from 69.93 to 204.08 mg kg-1. The constant related to binding energy(k) ranged from 0.1 to 2.0. Maximum buffering capacity(MBC) ranged from 12.9 to 238.08 mg kg-1. In Freundlich equation n parameter ranged from 0.26 to 0.99, and kd from 7.77 to 232.75 L kg-1. In the linear model, equilibrium buffering capacity (EBC) ranged from 4.88 to 126.61 L kg-1 and Labile P ranged from 0.71 to 29.37 mg kg-1. Standard phosphorus requirement, calculated by Langmuir, Freundlich and linear model, ranged from 3.21 to 34.01, 2.7 to 65.1, and 1.01 to 62.81 mg kg-1 respectively. The results imdicated that adsorption isotherm parameters were significantly correlated with equivalent calcium carbonate, wherease not significantly correlated with other soil properties. The results of correlation studies among adsorption isotherm parameters revealed that K was significantly correlated with Freundlich equation parameters as well as Labile P, however b was not significantly correlated with Freundlich and linear model parameters. Parameter Kd was significantly correlated with EBC and Labile P, wherease n parameter was significantly correlated with Labile P. MBC was significantly correlated with EBC. The results finally indicated that Langmuir, Freundlich and linear models can be employed to describe P sorption characteristics, and calcium carbonate equivalent may affect P sorption characteristics.

چکیده: Among differrent environmental factors, drought stress and nutrients have the most effect on corn (Zea mays L.) yield. This study was conducted as a split-factorial in Randomaized Complete Block Design with four replications for two years. Drought treatments were composed of irrigation after soil water reached 70% (no stress) , 60% (medium stress), and 50% (high stress) of FC as the main factor and Zn(0, 10 and 20 kg/ha ZnSO4,7H2O) and P (0 and 150 kg/ha P2O5) as factorial factors in this design. The concentration of P, Zn, Fe, Mn and Cu were measured in flag leaves as well as seeds, and total absorption of these nutrients were assessed. Drought stress caused the concentration of different nutrients decrease in flag leaf, but increased in seed, because of decrease in seed yield with increasing drought stress. Total absorption of nutrients in seed was decreased. The concentration of phosphorus and zinc in flag leaves which was significantly increased by P and Zn application, had different effects on the concentration of other nutrient elements in flag leaves. Concentration of P and Zn increased in seed, but total absorption of these nutrients by seed was decreased due to decrease in seed yield with increase in phosphorus application above critical limits.

چکیده: -

چکیده: Side effects of synthetic drugs has led to more extensive use of medicinal plants. A variety of several herbal medicines have been produced recently. St.john's wort is an important one in the pharmaceutical industries of developing countries. St.john's wort cultivation has been introduced to and developed in our country during recent years. This investigation was carried out for studying the e1Iects of different levels of nitrogen and phosphorus fertilizer on the plant A complete randomized block design with three replicates was used. Hypericin content was measured by spectrophotometry and on the basis of Hungarian standards. Chlorophyll content was measured by Espad - 502 Chlorophyll meter. Results show that the highest fresh yield in the first harvest (1597.5 glm2) belongs to N250PO treatment and the lowest (l187.5 glm2) to control treatment. Results of fresh yield of 2nd harvest and dry yield of first harvest show no significant difference. All fertilizer treatments increased the number of flowering stems, hypericin and chlorophyll content of the herb as compared to control. There is a positive correlation observed between hypericine content of the herb and no of flowering stems as well as between chlorophyll content and hype:ricin level (r2=0.84 and r2=0.74 respectivt_ly ).

چکیده: The responses of two wheat cultivars to salinity stress regarding phosphorus uptake and sitribution were evaluated in a greenhorse experiment using a complete randomized block design with factorial treatments in three replications. Salinity treatments were comprised of three levels of saline water used for watering. These included solutions of zero(SO),2.5 (SI) and 5.0 (S2) g/l NaCl (equivalent to zero tap water,43 and 85.5 mM NaCl respectively) , the application of which started starting from 25 days after sowing. Phosphorus content of plant organs, in five different growth stages, were detemined using molibdovanadate colorimetric method, measurements being made by a spectrophotometer. The results showed that p uptade was reduced and its distribution pattern changed by increase in salinity . The accumulation rate of p in leaves was higher while in main stem and tillers it was lower with salinity , along with p redistribution percentage being decreased in leaves while increased in main stem and tillers. Phosphorus concentration and content of grains were increased and decreased respectively with increase in salinity. Some significant differences were observed between the two cultivars used. In non- resistant lina -66 cultivar the rate of p uptake (p content in shoot) reached a maximrm at maturity a considerable reduction of uptake being observed with increase in salinity. But in salt- resistant Tabasi cultivar p uptake by the shoot increased up to maturity stage,reaching a maximum that was 40,68 and 90 percent higher than Inia-77 at SO,S1 and S2 levels respectively. Although the rate of redistribution in Inia-66 was higher and increased with salinity, this puocess was more efficient in Tabasi because of higher p accumulation in main stem and tillers. It seems that, regarding the key role of p in metabolic processes , the uptake and distributation of this macroelement could be considered as a parameter closely related to salinity resistance in wheat.