نشریه اکوفیزیولوژی گیاهان زراعی و علف های هرز (علوم کشاورزی) » دوره 17، شماره 65 (بهار 1402)
کلیدواژه:
اسید پالمیتیک،
بیوماس،
تعداد غلاف،
وزن 1000 دانه
چکیده:
به منظور بررسی اثر درجه روز رشد دریافتی و تراکم بوته بر برخی از خصوصیات زراعی، مورفوفیزیولوژیکی و کیفی لاین زودرس Soy-93-31 سویا، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار طی دو سال زراعی 1397 و 1398 در منطقه گرگان اجرا شد. عامل اول درجه روز رشد تا زمان برداشت شامل پنج درجه روز رشد (2328، 2182، 1893، 1712 و 1499) ناشی از تاریخ کاشت های (20 خرداد، 3، 17 و 31 تیر و 14 مرداد) و عامل دوم فاصله ردیف های کاشت 24، 36 و 48 سانتی متر (به ترتیب تراکم های 42، 28 و21 بوته در مترمربع) بودند. در این آزمایش صفات عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، هزاردانه، عملکرد روغن، درصد روغن و اسیدهای چرب سویا اندازه گیری شدند. نتایج این آزمایش نشان داد تاریخ کاشت و تراکم اثر معنی داری بر درصد روغن و اسیدهای چرب سویا داشتند، درصد روغن دانه با افزایش زمان کاشت (کشت تاخیری) سویا کاهش پیدا کرد به طوری که بیشترین درصد روغن سویا از درجه روز رشد 2328 و کمترین درصد روغن از 1499 درجه روز رشد به دست آمد. همچنین، بر اساس نتایج، تاریخ کاشت و تراکم بوته اثر معنی داری بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد دانه داشتند. وزن هزار دانه سویا با تاخیر کاشت کاهش پیدا کرد. با تاخیر تاریخ کاشت در تمام تراکم ها عملکرد دانه سویا کاهش پیدا کرد، به طوری که بیشترین عملکرد دانه در 2328 درجه روز رشد و تراکم 42 بوته در متر مربع (3760کیلوگرم در هکتار) و کمترین عملکرد دانه سویا در 1499 درجه روز رشد و تراکم 21 بوته در متر مربع (470 کیلوگرم در هکتار) به دست آمد. به طورکلی، تاخیر در کاشت و کاهش تراکم، باعث افت شدید عملکر دانه سویا می شود. بر اساس نتایج این آزمایش 2328 درجه روز رشد و تراکم 42 بوته در متر مربع در بین تیمارهای مورد بررسی، مطلوب ترین شرایط را برای رسیدن به حداکثر عملکرد دانه و روغن فراهم کرده اند.
نویسندگان: ناهید حبیبی*، سید حسین نعمتی، مجید عزیزی ارانی، حسین آروئی،
نشریه زراعت (پژوهش و سازندگی) » تابستان 1398 شماره 123
کلیدواژه:
خاکشیر،
تعداد غلاف،
وزن هزار دانه،
جمعیت
چکیده:
با توجه به آنکه خاکشیر از مهمترین گیاهان دارویی می باشد لذا این مطالعه به بررسی و گزینش از بین چند جمعیت خاکشیر بومی استان خراسان رضوی برای صفات کمی می پردازد. در این بررسی از 10 جمعیت خاکشیر شامل داورزن، الماجق، بشرویه، سربندکلات، گلمکان، فریمان، کاشمر، رباط سنگ، قلعه زو و باخزر استفاده شد. برای تجزیه واریانس و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS 19 و SAS استفاده شد. برای مقایسه میانگین ها از آزمون حداقل تفوت معنی دار استفاده شد. به منظور رسم اشکال و نمودارها نیز نرم افزارهای Excel بکار برده شد. در این بررسی از نمودار هیستوگرام و دندوگرام استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که وزن هزار دانه در جمعیت های مختلف خاکشیر در هر 6 نسل تحت تاثیر معنی دار نوع منظقه قرار گرفت. با افزایش نسل از 1 به 6 وزن هزار دانه به صورت مداوم افزایش یافت. در نسل 6 تکثیر خاکشیر بیشترین وزن هزار دانه در جمعیت گلمکان به مقدار 17/1 گرم مشاهده شد. کمترین وزن هزار دانه نیز در جمعیت رباط سنگ به مقدار 02/1 گرم حاصل شد. بین تیمار گلمکان که بیشترین مقدار را داشت با دومین جمعیت از این حیث یعنی جمعیت الماجق تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد. نتایج حاصل از تجزیه کلاستر صفات عملکردی (درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، شاخص بنیه بذر، میانگین مدت جوانه زنی) به صورت نمودار دندوگرام در نسل اول و آخر نشان داده شده است.
نویسندگان: حمزه شیرویی*، مهرشاد براری، علی حاتمی، علی اشرف مهرابی،
نشریه تنش های محیطی در علوم کشاورزی » زمستان 1398 شماره 4
کلیدواژه:
تعداد غلاف،
تعداد شاخه،
تعداد گل،
ارتفاع،
وزن خشک
چکیده:
به منظور بررسی اثر آبیاری تکمیلی و تراکم بوته بر خصوصیات رشدی، عملکرد و اجزای عملکرد در سه رقم عدس دیم، آزمایشی در سال زراعی 90-1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام به صورت اسپلیت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا گردید. شرایط دیم با آبیاری تکمیلی و دیم بدون آبیاری به عنوان فاکتورهای اصلی آزمایش بود. فاکتور تراکم کاشت (در دو سطح 200 و 400 بوته در مترمربع) و رقم عدس (شامل سه رقم گچساران، بیله سوار، کیمیا) کرت های فرعی آزمایش را تشکیل دادند. نتایج نشان داد که آبیاری تکمیلی باعث افزایش تعداد غلاف های پر و کاهش تعداد غلاف های پوک و در کل افزایش تعداد غلاف های بوته و عملکرد تک بوته گردید. با افزایش تراکم کلیه صفات (ارتفاع، تعداد گل، تعداد شاخه اصلی و فرعی، تعداد غلاف های پر، وزن خشک تک بوته و عملکرد تک بوته) کاهش و فقط تعداد غلاف های پوک افزایش نشان داد. بنا به نتایج حاصله رقم بیله سوار بیشترین تعداد شاخه اصلی و فرعی و همچنین بیشترین وزن خشک تک بوته را دارا بود. بیشترین تعداد گل و تعداد غلاف در بوته مربوط به رقم کیمیا بودند اثر متقابل آبیاری در تراکم بر تعداد غلاف در بوته در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. تعداد غلاف پوک و تعداد شاخه های فرعی نیز تحت تاثیر اثر متقابل آبیاری در رقم قرار گرفتند. اثر متقابل هر سه فاکتور بر تعداد شاخه در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود.
نشریه دانش کشاورزی و تولید پایدار » تابستان 1397 شماره2
کلیدواژه:
پتابارور 2،
تعداد غلاف،
غلظت عناصر،
سینوریزوبیوم،
کود زیستی
چکیده:
امروزه بکارگیری ریزموجودات مفید خاکزی با عنوان کودهای زیستی به عنوان طبیعی ترین و مطلوب ترین راه حل برای زنده نگه داشتن نظام حیاتی خاک اراضی کشاورزی مطرح است. باکتری های آزادکننده پتاسیم، تثبیت کننده نیتروژن و حل کننده فسفر باعث می شوند عناصر پتاسیم، نیتروژن و فسفر به صورت قابل جذب در دسترس گیاه قرار گیرد. به منظور بررسی اثر کود زیستی پتابارور2 و باکتری سینوریزوبیوم ملیلوتی بر عملکرد و خصوصیات فیزویولوژیکی گیاه شنبلیله آزمایشی به صورت مزرعه ای در قالب بلوک های کامل تصادفی با 5 تیمار و 3 تکرار به اجرا در آمد. تیمارها شامل: کود زیستی پتابارور2، باکتری (Sinorhizobium meliloti)، تلقیح با سینوریزوبیوم+پتابارور2، شاهد مثبت (مبتنی بر آنالیز خاک) و شاهد منفی (بدون کوددهی و تلقیح) بودند. گیاهان پس از رشد برداشت شدند و صفات مورفولوژیک و عناصر غذایی اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده تاثیر معنی دار تیمار سینوریزوبیوم بر تمامی صفات مورفولوژیک به جز طول میانگره را نشان داد. تلقیح بذر شنبلیله با کود زیستی پتابارور2 و باکتری سینوریزوبیوم منجر به افزایش اکثر صفات رویشی و در نتیجه عملکرد شاخساره شد. همچنین غلظت عناصر نیتروژن و فسفر تحت تیمار سینوریزوبیوم بیشترین میزان را نشان داد در حالی که کاربرد سینوریزوبیوم و پتابارور2 منجر به بیشترین غلظت پتاسیم در گیاه شنبلیله گردید.
کمبود آب یکی از عوامل محدودکننده ی تولید محصولات کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک است. در سال های اخیر ریزسازواره های مفید به عنوان یکی از راه کارهای کاهش اثرات تنش خشکی و افزایش تولید محصول در کشاورزی پایدار ارزیابی شده اند. بنابراین این پژوهش با هدف ارزیابی تاثیر قارچ های میکوریزی بر رشد و جذب برخی عناصر گیاه عدس (رقم بیله سوار) تحت تنش شرایط کم آبی انجام گرفت.
مواد و روش ها
آزمایشی در آرایش فاکتوریل به صورت طرح کامل تصادفی شامل دو فاکتور، تنش رطوبتی در چهار سطح (20%، 40%، 60% و 80% رطوبت قابل دسترس) و فاکتور دوم نوع قارچ میکوریزی در چهار سطح Rhizophagus intraradices و Funneliformis mosseae، مخلوط دو گونه و شاهد در اتاقک های رشد در گروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه تهران طراحی و در سال 1393 انجام گرفت. پس از طی دوره ی رشد، صفات رشدی شامل ماده ی خشک شاخساره، وزن خشک ریشه، تعداد غلاف، کلروفیل برگ، کلنیزاسیون ریشه، ارتفاع گیاه و عناصر N، P، K، Fe، Zn در شاخساره اندازه گیری شد. و تجزیه تحلیل آماری داده ها با نرم افزارSAS و مقایسه ی میانگین داده ها با آزمون چند دامنه ای دانکن در سطح پنج درصد انجام گرفت.
یافته ها
نتایج نشان داد در اثر تنش کم آبی تمام صفات گیاهی اندازه گیری شده کاهش یافت به طوری که ماده ی خشک شاخساره، وزن خشک ریشه، تعداد غلاف، شاخص کلروفیل برگ، کلنیزاسیون ریشه و ارتفاع گیاه در بالاترین سطح تنشS1 نسبت به شاهد NS به ترتیب 99/49، 12/41، 2/11، 4/24، 06/26، 09/28 و 15/22 درصد کاهش یافتند. همچنین اثر متقابل تنش کم آبی و گونه ی قارچ میکوریز بر تمام صفات اندازه گیری شده بجز ارتفاع بوته، وزن خشک ریشه، عدد کلروفیل، روی، فسفر و پتاسیم در سطح پنج درصد معنی دار بود. تمام صفات اندازه گیری شده در گیاهان تلقیح شده با قارچ میکوریزی با گیاهان غیر میکوریزی بالاتربود. بیشترین تعداد غلاف، وزن خشک شاخساره و آهن در تیمار M1NS بدست آمد که به ترتیب نسبت به شاهد 51، 07/36، 48/79 درصد بیشتر بود. بیشترین میزان کلنیزاسیون ریشه در تیمار S3M2 به میزان 3/87 درصد و کمترین مقدار در تیمار S1NM به میزان 25/8 درصد به دست آمد. همچنین قارچ های میکوریزی R. intraradices، F. mosseae و مخلوط دو گونه محتوای آهن در شاخساره رابه ترتیب 2/89 ،0/45، 7/33 درصد نسبت به شاهد افزایش دادند.
نتیجه گیری
تنش کم آبی تاثیر منفی برتمام شاخص های رشد داشت اما بیشترین کاهش در وزن خشک ریشه و شاخساره دید شد. کاربرد قارچ های میکوریز تاثیر معنی داری بر صفات رشدی و جذب عناصر داشت. استفاده از قارچ های میکوریزی R. intraradices و F. mosseae اثرات منفی تنش کم آبی را کاهش داد و افزایش رشد و جذب بیشتر عناصر را به دنبال داشت.
چکیده:
به منظور بررسي تاثير استفاده از ورمي كمپوست و فسفات آمونيوم بر عملكرد و اجزاي عملكرد لوبيا چشم بلبلي، در سال زراعي 1394-1393 در مزرعه شهيد سالمي واقع در شهرستان اهواز به صورت آزمايش فاكتوريل در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي در سه تكرار اجرا گرديد. تيمارهاي آزمايشي به ترتيب شامل سه سطح ورمي كمپوست (0، 4 و 8 تن در هكتار) و فسفات آمونيوم (0، 75 و 150 كيلوگرم در هكتار) بود. نتايج نشان داد اثرات ساده و متقابل تيمارهاي آزمايشي براي تمامي صفات مورد بررسي معني دار (001/0
چکیده:
به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی و محلول پاشی متانول بر ویژگی های کمی و کیفی سویا (رقم ’ویلیامز‘)، آزمایشی به صورت کرت های خردشده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی مغان در سال 1390 انجام گرفت. تنش خشکی شامل آبیاری پس از 40، 55 و 70 درصد تخلیه رطوبت قابل دسترس به عنوان عامل اصلی، و محلول پاشی متانول شامل عدم محلول پاشی (شاهد) و محلول پاشی با 7، 21 و 35 درصد حجمی متانول به عنوان عامل فرعی لحاظ شد. تاثیر تنش خشکی بر قطر ساقه، طول غلاف، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، عملکرد دانه، شاخص برداشت، محتوای هیدرات کربن محلول، کلروفیل کل، درصد روغن و پروتئین دانه معنادار بود. افزایش تنش خشکی موجب افزایش محتوای هیدرات کربن محلول، درصد روغن دانه و کاهش سایر ویژگی های مورد بررسی شد. تیمار آبیاری پس از 70 درصد تخلیه رطوبت قابل دسترس عملکرد دانه را 87/33 درصد کاهش داد. تاثیر محلول پاشی متانول بر تعداد غلاف در بوته، عملکرد دانه و محتوای کلروفیل بسیار معنادار و بر طول غلاف، تعداد دانه در غلاف، هیدرات کربن محلول و درصد پروتئین دانه معنادار بود. بیشترین تاثیر بر ویژگی های بررسی شده از تیمار محلول پاشی با 21 درصد حجمی متانول به دست آمد، به طوری که عملکرد دانه نسبت به شاهد 6/25 درصد افزایش یافت و بیشترین عملکرد دانه از تیمار آبیاری پس از 40 درصد تخلیه رطوبت قابل دسترس به دست آمد.
نویسندگان: حکیمه ضیایی، همت الله پیردشتی*، سودابه زارع، آلاله متقیان،
نشریه بوم شناسی کشاورزی » بهار 1394 شماره1
کلیدواژه:
ضریب ازدحام،
غالبیت،
نسبت برابری زمین،
وزن بلال،
تعداد غلاف
چکیده:
به منظور ارزیابی کشت مخلوط ذرت (Zea mays L.) و انواع لوبیا (Phaseolus spp.) آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سال زراعی 1389 اجرا شد. تیمار ها شامل کشت خالص ذرت سینگل کراس 704، لوبیا سبز، لوبیا سفید، لوبیا قرمز، لوبیا چیتی، لوبیا خنجری و کشت مخلوط ذرت با انواع لوبیا به نسبت 50:50 در نظر گرفته شد. در این آزمایش لوبیا سبز و لوبیا چیتی درکشت مخلوط با ذرت از حداکثر عملکرد (به ترتیب 4/5734 و 3/5674 کیلوگرم در هکتار) و کارایی استفاده از زمین (به ترتیب 13/1LER= و 21/1LER=) برخوردار بودند. با بررسی شاخص های رقابتی مشخص گردید که لوبیا قرمز (85/1k=)، لوبیا سفید (41/2k=) و لوبیا خنجری (80/2k=) از حداکثر ضریب ازدحامی برخوردار بودند در حالی که بیشترین ضریب غالبیت به لوبیا چیتی در مخلوط با ذرت (02/0-A=) تعلق داشت. همچنین لوبیا قرمز و لوبیا چیتی از حداکثر نسبت رقابت (به ترتیب 75/0 CR= و 98/0 CR=) برخوردار بودند. به علاوه حداکثر ضریب ازدحامی ذرت (15/1K=) به کشت مخلوط ذرت و لوبیا خنجری تعلق داشت و بیشترین ضریب غالبیت ذرت در کشت مخلوط ذرت با لوبیا سفید (60/0+A=) و لوبیا سبز (69/0+A=) مشاهده شد. در مجموع با توجه شاخص های رقابتی، کشت مخلوط لوبیا قرمز و لوبیا چیتی با ذرت به نسبت 50:50 از بهترین عملکرد برخوردار بودند.به علاوه حداکثر ضریب ازدحامی ذرت (15/1K=) به کشت مخلوط ذرت و لوبیا خنجری تعلق داشت و بیشترین ضریب غالبیت ذرت در کشت مخلوط ذرت با لوبیا سفید (60/0+A=) و لوبیا سبز (69/0+A=) مشاهده شد. در مجموع با توجه شاخص های رقابتی، کشت مخلوط لوبیا قرمز و لوبیا چیتی با ذرت به نسبت 50:50 از بهترین عملکرد برخوردار بودند.
کلیدواژه:
سویا،
تعداد گره،
وزن هزار دانه و عملکرد دانه،
تعداد غلاف
چکیده:
این پژوهش به منظور ارزیابی واکنش ارقام سویا از نظر عملکرد دانه و بعضی از خصوصیات زراعی در آرایش و تراکم های مختلف کاشت در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گرگان انجام شد. سه رقم سویا با نام های سپیده، سحر و کتول درآرایش و تراکم های های مختلف کاشت به صورت یک و دو ردیفه بر روی پشته هائی به عرض 50 و 75 و 85 سانتی متر کاشته شدند. طرح آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به صورت سه آزمایش جداگانه برای هر رقم و به مدت دو سال (1385 و 1386) بود. تجزیه واریانس مرکب داده های دو سال نشان داد که اختلاف معنی دار بین عملکرد دانه ارقام در دو سال آزمایش وجود داشت و هر سه رقم در سال دوم دارای عملکرد دانه بسیار کمتری بودند. عملکرد دانه رقم سپیده در فواصل مختلف خطوط دارای اختلاف معنی داری بود و این رقم بیشترین عملکرد دانه را در کشت دو ردیفه بر روی پشته هائی با فاصله 75 سانتی متر و تراکم 500 هزار بوته در هکتار با میزان 2459 کیلوگرم در هکتار داشت. رقم سحر در فواصل مختلف خطوط اختلاف معنی داری نشان داد و این رقم بیشترین عملکرد دانه را در کشت یک ردیفه با فاصله خطوط 50 سانتی متر و با میزان 2560 کیلوگرم در هکتار تولید کرد. بیشترین عملکرد دانه این رقم از تراکم 300 هزار بوته در هکتار به دست آمد. رقم کتول بیشترین عملکرد دانه را در کشت دو ردیفه بر روی پشته هائی با فاصله خطوط 75 سانتی متر با 2992 کیلوگرم در هکتار تولید کرد. نتایج این پژوهش نشان داد که ارقام سویا دارای واکنش های متفاوتی به تراکم بوته و آرایش های کاشت بودند و برای دستیابی به پتانسیل عملکرد دانه هر رقم باید الگوی مناسب کاشت آن را به کار برد.
کلیدواژه:
تراکم بوته،
وزن دانه،
تعداد غلاف،
تعداد دانه
چکیده:
در کلزا (Brassica napus L.)، عملکرد دانه تابعی از اجزای تشکیل دهنده آن، شامل تعداد بوته در متر مربع، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن دانه می باشد. به منظور کمی سازی نقش اجزای عملکرد در تشکیل عملکرد دانه در کلزا، از داده های 12 آزمایش انجام شده طی سال های 1386-1379 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گنبد استفاده شد. نتایج نشان داد که در هیچ کدام از ژنوتیپ های آزاد گرده افشان و هیبرید، عملکرد دانه تحت تاثیر تراکم بوته در واحد سطح و وزن دانه قرار نگرفت. اگرچه بین تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف با عملکرد دانه روابط مثبت و معنی داری وجود داشت، ولی زمانی که سه جزء تعداد بوته در متر مربع، تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف در قالب تعداد دانه در متر مربع با یکدیگر ترکیب شدند رابطه رگرسیونی خطی معنی داری بین عملکرد دانه با تعداد دانه در متر مربع مشاهده شد. میانگین تعداد دانه در غلاف در ژنوتیپ های آزاد گرده افشان و هیبرید به ترتیب برابر 1/18 و 8/19 عدد و دامنه تغییرات آن به ترتیب برابر 27-4 و 26-6 عدد بود. نتایج این مطالعه نشان داد که از بین اجزای عملکرد، تعداد دانه در واحد سطح جزء اصلی تعیین کننده عملکرد در کلزا بود. به ازای افزایش هر دانه در متر مربع، عملکرد دانه در ژنوتیپ های آزاد گرده افشان و هیبرید کلزا معادل 02/0 کیلوگرم در هکتار افزایش یافت، که نشان دهنده واکنش مشابه و مثبت عملکرد دانه هر دو گروه از ژنوتیپ ها به افزایش تعداد دانه در متر مربع است. وجود روابط رگرسیونی بین عملکرد و تعداد دانه در متر مربع در ژنوتیپ ها و شرایط محیطی مختلف، نشان داد که تعداد دانه در متر مربع جزء اصلی تعیین کننده عملکرد دانه در کلزا بوده و عملکرد کلزا را می توان از طریق افزایش این جزء از عملکرد افزایش داد.