پرش به محتوا

ass

از ویکی‌واژه
-ass, Ass، áss, و äss را هم ببینید.

انگلیسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

از واژه‌های as, ass, asse, در انگلیسی میانه و از واژهٔ assa («خر نر») و assen («خر ماده»)

  1. در انگلیسی باستان گرفته شده‌است.

آوایش

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. کون، باسن

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

بیشتر در آمریکای شمالی و استرالیا کاربرد دارد. از واژهٔ arse که خود در بریتانیا و استرالیا کاربرد داشته، گرفته شده‌است. همچنین از ars در ژرمنی باستان (Arsch در آلمانی) از ers در فرانسوی باستان و از ὄρρος در یونانی باستان (به معنی ناحیهٔ پشت، باسن)

اسم

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:en-headword در خط 336: attempt to index field 'plqual' (a nil value).

  1. (در زبان عامیانه و بی تربیتی)
باسن، کون
  1. (در زبان عامیانه و بی تربیتی، ناشمردنی)
  2. : داشتن رابطهٔ جنسی
    I’m going to go down to the bar and try to get me some ass.
    می خواهم بروم پایین به میکده تا شاید یکی را پیدا کنم (که با او رابطهٔ جنسی داشته باشم)
  3. .
  4. (در زبان عامیانه و بی تربیتی، ناشمردنی)
مقعد
  1. (در زبان عامیانه و بی تربیتی)
  2. : برای مانندسازی و تشبیه به کار می‌رود به معنی نامطلوب یا بد بودن چیزی.
    I feel like ass today (I am feeling very poorly today.)
  1. امروز حس مزخرفی دارم. (امروز حس خیلی بدی دارم)
  2. This room smells like ass. (This room smells very bad.)
  1. این اتاق بوی گند می‌دهد. (اتاق بوی بدی می‌دهد)
  2. What a bunch of ass. (What a bunch of lies/nonsense/disappointment.)
  1. (در زبان عامیانه و بی تربیتی)
  2. : پس از یک صفت به کار می‌رود برای آنکه به آن ویژگی شدت دهد.
    That was one big-ass fish!
    ماهی خیلی بزرگ
    That's an expensive-ass car!
    خودروی خفن (خیلی گران)
  3. (در زبان عامیانه و بی تربیتی)
خود فرد، بیشتر اشاره به اندام فیزیکی (جسم فرد)
  1. .
    Get your lazy ass out of bed!
    هیکل تنبلت را از توی رخت خواب بیار بیرون