کنگر
ظاهر
فارسی
[ویرایش](کَ گَ)
اسم
[ویرایش]- گیاهی است خاردار با برگهای بریده و ساقة سفید، کوتاه و ستبر که پختة آن را میخورند.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(کُ گُ)
اسم
[ویرایش]- جغد.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت دعخدا
اسم
[ویرایش]- قسمی گدا که شاخی و شانة گوسفندی به دست گیرد و بر در خانهها و دکانهای مردم آید و آن شاخ را بر آن شانه مالد تا از آن صدای غرغری پدید آید و بدین وسیله چیزی طلبد. اگر احیاناً در دادن پول اهمال کنند وی کاردی بر اعضای خویش زند و خود را مجروح سازد و یا کارد را به دست فرزند خود دهد تا وی این کار را بکند؛ شاخ شانه کش.
صفت
[ویرایش]- مجازاً: بی حیا، شطاح.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(کِ گِ)
اسم
[ویرایش]- کنگری. کنگره: سازی است که در هندوستان متداول است و آن مرکب است از چوبی بلند که بر آن دو تار بستهاست و بر هر طرف چوب کدویی نصب شده.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]- انگلیسی
- acanthus