ملاله یوسفزی
ظاهر
ملاله یوسفزی یا گل مکئی (زاده ۱۲ ژوئیه ۱۹۹۷) فعال حقوق بشر، حقوق کودکان و عضو کمپین تحصیل دختران اهل پاکستان و جوانترین برنده جایزه نوبل صلح در طول تاریخ است.
خاطرات ملاله ۲۰۰۹
[ویرایش]- «من دیروز خواب وحشتناکی در مورد یک هلیکوپتر نظامی و طالبان دیدم. من از زمان شروع عملیات نظامی در سوات چنین خوابهایی میبینم. مادرم صبحانهٔ مرا داد و به مدرسه رفتم. از رفتن به مدرسه میترسیدم، زیرا طالبان رفتن همه دخترها را به مدرسه ممنوع کرده است. از ۲۷دانشآموز فقط ۱۱ نفر آمده بودند. تعداد دانشآموزان به خاطر فرمان طالبان کاهش یافته است.»
- ملاله. «من میترسم»، شنبه ۳ ژانویه ۲۰۰۹; به نقل از: ملاله یوسفزی: پرتره دختر وبلاگنویس،کمپانی خبر بیبیسی. انگلستان،۱۰اکتبر ۲۰۱۲
- «در راه بازگشت از مدرسه شنیدم مردی گفت:تو را میکُشم. به سرعتم افزودم و پس از مدتی پشت سرم را نگاه کردم تا ببینم آیا مرد هنوز هم پشت سرم میآید. اما خیالم کاملاً راحت شد وقتی دیدم با موبایلش صحبت میکند، احتمالاً کسی دیگری را در تلفن تهدید میکرد.»
- ملاله. «من میترسم»، شنبه ۳ ژانویه ۲۰۰۹; به نقل از: خاطرات یک دختر دانشآموز پاکستانی کمپانی خبر بیبیسی. انگلستان ۱۹ ژانویه ۲۰۰۹
۲۰۱۰
[ویرایش]- «در موقعیتی که نرفتن به مدرسه توسط تروریستها به طور مادامالعمر به ما تحمیل شده است، مخالفت با آن بسیار مهم و ضروری است.»
- مصاحبه ملاله با یک شبکه تلویزیونی پاکستانی، ۲۰۱۱–۱۲؛ به نقل از: دختری که میخواست به مدرسه برود.." نیویورکر، توسط بشارت پیر، پست در تاریخ ۱۰اکتبر، ۲۰۱۲
- «من اغلب به آن فکر کرده و صحنه را به طور واضح تجسم میکنم، حتی اگر آنها برای کشتن من بیایند به آنها خواهم گفت، کاری را که سعی در انجام دادنش دارند اشتباه است، چون که تحصیل حق اساسی ماست.»
- مصاحبه ملاله با یک شبکه تلویزیونی پاکستانی، ۲۰۱۱–۱۲؛ به نقل از: دختری که میخواست به مدرسه برود.." نیویورکر، توسط بشارت پیر، پست در تاریخ ۱۰اکتبر، ۲۰۱۲
- «پیش از همه چیز من باید از استراگل و آیامتی تشکر کنم چرا که به من این شانس را دادند که سال پیش در مدرسه تابستانی مارکسیست در سوات صحبت کنم و همینطور مارکسیسم و سوسیالیسم را به من معرفی کردند. من فقط میخواهم بگویم از نظر آموزش، مثل مشکلات دیگر پاکستان، زمان آن است که ما خودمان با آنها مقابله کنیم. مهم است که ابتکار عمل را بدست بگیریم. ما نمیتوانیم منتظر بنشینیم تا کسی بیاید و مشکلات ما را حل کند. چرا باید منتظر بنشینیم تا کس دیگری بیاید و مسائل را درست کند؟ چرا ما خودمان این کار را نمیکنیم؟ من مایلم تبریکات صمیمانهام را به کنگره بفرستم. من متقاعد شدهام که سوسیالیسم تنها راهحل است و مصرانه از همه رفقا میخواهم تا رسیدن به پیروزی به این مبارزه بپیوندند. فقط این ما را از زنجیر تعصب و استثمار آزاد خواهد کرد.»
- به نقل از وبسایت آیامتی: بیانیه به سی و دومین کنگره مارکسیستهای پاکستان
- «من در مورد آن فکر کردم و عادت داشتم فکر کنم که طالبان آمده و مرا خواهد کشت. بعد فکر کردم اگر طالبان بیاید، ملاله تو چه میکنی؟ گفتم، ملاله فقط کفشت را دربیار و او را بزن. بعد فکر کردم، اگر تو هم طالبان را با کفشت بزنی، در آن صورت بین تو و او تفاوتی نخواهد بود. تو نباید با دیگران با سنگدلی و خشونت رفتار کنی. تو باید با دیگران، از راه مسالمتآمیز و گفتگو و آموزش بجنگی. سپس به خودم گفتم، به او هم خواهم گفت، تحصیل چقدر مهم است و من میخواهم حتی فرزندان تو هم تحصیل کنند؛ و به او خواهم گفت، این چیزی است که من میخواهم به تو بگویم، حالا هر کاری که میخواهی انجام بده.»
- در: برایان جونز، "ملاله ۱۶ ساله با صحبت در مورد صلح جان استوارت را مبهوت کرد،" بیزینس اینسایدر، ۹ اکتبر. ۲۰۱۳، ۹:۳۸ شب: از مصاحبهای در دیلی شو با جان استوارت
بازگشایی کتابخانه بیرمنگام (ژانویه ۲۰۱۳)
[ویرایش]- «این رؤیای من است که روزی ساختمانهایی مانند این در هر گوشه جهان وجود داشته باشد و هر کودکی با داشتن فرصت موفقیت رشد کند.»
- «محتوای کتاب آموزش را قدرتمند میکند و با این قدرت است که ما میتوانیم آینده و زندگیمان را تغییر دهیم.»
- سلاحی بزرگتر از دانش و منبع دانش بزرگتری از کلمات نوشته شده نیست.
- میل آن لاین، سوم ژانویه ۲۰۱۳
- «بیرمینگام برای من جای بخصوصی است، زیرا در اینجا بود که من خود را هفت روز بعد از ترور زنده یافتم. … اینجا بعد از پاکستان محبوبم دومین خانهٔ من است.»
- «ما باید به خاطر کودکان پاکستان، هندوستان و افغانستان که از تروریسم، فقر، کار کودک و قاچاق کودکان رنج میبرند، صدایمان را بلند کنیم. بیایید با صدایمان، عملمان و صدقاتمان کمک کنیم. بیایید کمک کنیم آنها کتاب خوانده و به مدرسه بروند، و بیایید فراموش نکنیم که حتی یک کتاب، یک قلم، یک کودک و یک معلم میتوانند جهان را تغییر دهند.»
مصاحبه با تلویزیون بیبیسی، اکتبر ۲۰۱۳
[ویرایش]مصاحبه با تلویزیون بیبیسی، اکتبر ۲۰۱۳، به نقل از: «من دستنشانده غرب نیستم:ملاله،» در تریبون دات کام، ۱۳ اکتبر، ۲۰۱۳
- «پدرم میگوید تحصیلات نه شرقی است نه غربی. تحصیلات تحصیلات و حق هر کسی است.»
- «مسئله این است که مردم پاکستان از من حمایت کردند. آنها فکر نمیکنند که من غربی هست. من دختر پاکستان هستم و افتخار میکنم که یک پاکستانی هستم.»
- «روزی که طالبان به من شلیک کرد؛ و روز بعد از آن مردم بنرهایی برداشتند که روی آنها نوشته بود: «من ملاله هستم»، آنها نمیگفتند «من طالبان هستم».»
- «آنها از من حمایت کرده و مرا تشویق کردند که به مبارزهام برای حق تحصیل دختران ادامه دهم.»
سخنرانی (۱۰ اکتبر، ۲۰۱۴)
[ویرایش]- «مهم نیست که پوستتان چه رنگی است، مهم نیست با چه زبانی صحبت میکنید، به چه دینی ایمان دارید. مهم این است که ما همه باید به چشم انسان به همدیگر نگاه کنیم و به همدیگر احترام بگذاریم و همگی برای بدست آوردن حقوقمان، برای حقوق کودکان، برای حقوق زنان، برای حقوق همه انسانها بجنگیم»
سخنرانی دریافت جایزه صلح نوبل (۱۰ دسامبر، ۲۰۱۴)
[ویرایش]- «تحصیل یکی از نعمتهای زندگی و یکی از ضروریات آن است.»
من ملاله هستم
[ویرایش]- پدرم گریه میکند. هنگامی که موهایم را به یک طرف شانه میزنم و او اثر زخم را روی سر من میبیند اشک میریزد، و وقتی از خواب نیمروزی بیدار میشود و صدای فرزندانش را در حال بازی در باغ میشنود آرامش خاطر مییابد زیرا یکی از صداها متعلق به من است. او میداند مردم میگویند تقصیر پدر بود که به من تیراندازی شد. این اتفاقات برای او بسیار دشوار بود. تلاش بیست ساله اش را در سوات ترک کرده بود؛ مدرسهای که از هیچ ساخت، اما اکنون شامل سه ساختمان و هزار و صد دانش آموز و هفتاد معلم بود. من میدانم او به عنوان یک پسر فقیر از آن روستای باریک میان کوههای سیاه و سفید به کارهایی که در طول زندگی خود انجام داده بود افتخار میکرد.
- او میگوید:
- - مانند این است که یک درخت را کاشته و سالها را برای رشد آن زحمت کشیدهای … دست کم این حق را داری که در سایهٔ آن بنشینی.
- رؤیای او در زندگی این بود که یک مدرسهٔ بزرگ در سوات داشته باشد، و در کشورمان صلح و دموکراسی برقرار شود. او با فعالیتهای خود و کمکی که به مردم میکرد جایگاه اجتماعی و احترام خاصی در سوات به دست آورده بود. او هرگز این اندیشه را در سر نداشت که در خارج از کشور زندگی کند، و هنگامی که مردم میگویند ما خودمان میخواستیم به انگلیس مهاجرت کنیم بسیار اندوهگین میشود.
- پدرم میگوید:
- - اگر میدانستم که چنین اتفاقی پیش خواهد آمد، برای آخرین بار به پشت سرم نگاه میکردم … مانند پیامبر که موقع هجرت از مکه به مدینه بارها به پشت سرش نگاه کرد. پدرم بیشتر وقت خود را در سخنرانیها سپری میکند. برای او عجیب است که اکنون مردم به خاطر من میخواهند سخنرانیهایش را بشنوند. مرا همیشه به عنوان دختر او میشناختند، و اکنون او را به عنوان پدر من میشناسند. هنگامی که برای دریافت جایزه من به فرانسه رفت به حضار گفت: «در سرزمین من بیشتر مردم به وسیلهٔ پسرانشان شناخته میشوند. من تنها پدر خوشبختی هستم که به نام دخترم مرا میشناسند.»[۱]
گفتاوردهای دیگر
[ویرایش]- بهترین راه مبارزه با تروریسم از راه اسلحه نیست. مبارزه باید از طریق مدارس، معلمان، کتاب و قلم صورت بگیرد.
- من افتخار میکنم که یک دخترم، مادخترها میتوانیم دنیا را تغییر دهیم!
- هر روز روز ماست و ما قصد داریم برای خودمان و بدست آوردن حقوق مان مبارزه کنیم.
- من به قدرت صدای زنان ایمان دارم.
- اگر کودکان تحصیل کنند، فقر از بین خواهد رفت.
- من باور دارم که رویاهای امروز ما واقعیتهای فردا هستند؛ و بگذارید رویاهای امروز ما فردا به حقیقت تبدیل شوند.
- اگر ما امروز تلاش کنیم، رسیدن به هدف برای ما ساده خواهد بود. الان میلیونها دختر برای بدست آوردن حق تحصیل برخاستهاند.
پیوند به بیرون
[ویرایش]- تصاویر شیرزن یا شیر دختر سوات[۱]
مستند ملاله یوسف زای. او در این مستند آرزوهای خود و دختران را برای تحصیل و وحشتی که طالبان ایجاد کرده را بیان میکند [۲]
گروه تئاتر ´´کودکان مقدمند´´ این تئاتر را به صورت سمبولیک برای حمایت از ملاله یوسف زی و تمام کسانی که برای بهتر شدن وضعییت حقوق کودکان تلاش میکنند تهییه کرده است. http://www.youtube.com/watch?v=u7pLQVT-u-I&feature=youtu.be
- ↑ ملاله یوسف زی - کریستینا لمب، من ملاله هستم، ترجمهٔ هانیه چوپانی، انتشارات کتاب کوله پشتی، ۱۳۹۳.