ازدواج
ظاهر
ازدواج پیوندی آیینیاست که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد برقرار میشود تا به تشکیل خانواده منجر گردد.
آ - الف - ب - پ - ت - ث - ج - چ - ح - خ - د - ذ - ر - ز - ژ - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ع - غ - ف - ق - ک - گ - ل - م - ن - و - هـ - ی
آ
[ویرایش]- «آنجا که ازدواجی بدون عشق صورت گیرد، حتمأ عشقی بدون ازدواج در آن رخنه خواهد کرد.»
الف
[ویرایش]- «ازدواج ناگزیر بایستی بر هشیاری و آگاهی و فهم و قدرت متقابل صورت گیرد؛ و قدرت در اینجا نیز به معنای زور و خشونت نیست. هرگز! چرا که انسان - چه مرد و زن - هنگامی که از شخصیتی قوی و آراسته به عقل و خودآگاهی برخوردار باشد نه تنها برای خود و دیگران منفی، قهرآمیز، جاهلانه و خطرآفرین نخواهد بود بلکه برای طرف مقابل به صورتی مثبت عمل خواهد کرد، و برای مشکلات خویش و دیگران به راه حلهایی دست خواهد یافت. … در میان مردان نیز عدهای وجود دارند که عقدهٔ سیطره و ستم بر دیگران را دارند. این عقده آنان را به ازدواج سوق میدهد تا زن را رام نماید؛ و به باری سبک تبدیل کند؛ به گونهای که به هر طریقی که بخواهد او را راه برد. بر او ستم کند… او را چون چارپایانی بی دفاع سر ببُرد… این را نمیتوان زندگی زناشویی نامید. قرآن میفرماید که با زندگی زناشویی «در میان شما دوستی و مهربانی افکند.» «وجعل بینکم مودّة ورحمة» (روم/۲۱) زندگی زناشویی به معنای آن است که زن و مرد پوشش و پناهی برای یک دیگر گردند: «آنان پیراهن تن شما و شما پیراهن تن آنان آید.» «هنّ لباسٌ لکم و انتم لباسٌ لهنّ» (بقره/۱۸۷) تا بدین ترتیب هر یک به عمق جان، عقل، قلب و حیات یک دیگر راه یابند؛ تا زندگی شان نمود وحدت در عین کثرت… گردد. از این رو زندگیهایی که آکنده از ستم و سرکوب اند زندگیهایی بی معنایند. ستم، خانهای را بر پا نمیدارد؛ و زور زندگی زناشویی را به سمت موفقیت راه نمیبرد…»
- «ازدواج انسان را پیر و خانهنشین میکند، وقتیکه هنوز جوان است.»
- «ازدواج به مثابه هندوانهاست. گاهی خوب و گاهی بد از آب در میآید.»
- «ازدواج، زودش اشتباه بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است.»
- «ازدواج سرنوشتی است که جامعه سنتی به زن عرضه میکند. زن مجرد خواه محروم مانده از پیوند، خواه طغیان کرده بر آن، و یا حتی بیاعتنا به این نهاد، بر اساس ازدواج تعریف میشود…
ازدواج به دو دلیل به زن تحمیل شدهاست: ۱- زن باید کودکانی به جامعه بدهد و ۲- زن وظیفه دارد نیازهای جنسی مرد را برآورد و مراقبت از خانه او را به عهده گیرد.
برای هر دو طرف ازدواج در آن واحد، هم لازم است و هم سودمند، اما در موقعیتهای این دو طرف، موازنه وجود ندارد. برای دختران جوان، ازدواج یگانه وسیلهای است که بتوانند جزو اجتماع شوند و اگر «روی دست بمانند» از نظر اجتماع تحقیر شدهاند.
…دختر جوان مطلقاً منفعل است؛ پسرها ازدواج میکنند، زن میگیرند. پسرها در ازدواج، انبساط و تأکید وجود خود را میجویند نه حق وجود داشتن را. ازدواج برای آنها نوعی شیوه زندگی است نه سرنوشت.»- سیمون دوبوار، جنس دوم، فصل پنجم
- «ازدواجکردن، نصفکردن حقوق و دو برابرکردن وظایف است.»
- «ازدواج مانند نردبان است؛ هر چه او را بیشتر خم کنید، بهتر میتوانید بالا بروید.»
- «ازدواج مثل شهر محاصرهشدهاست، کسانیکه داخل شهر هستند سعی میکنند از آن خارج، و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند.»
- «ازدواج وسیلهای است برای فرار از ترس تغییر، ازدواج وسیلهای است تا پیوند را تثبیت کنی. اما عشق چنان پدیدهای است که به محض تلاش برای تثبیت آن، خواهد مرد. ایستایی در عشق همان و نابودی عشق همان. عشق واقعی تنهایی را به یگانگی مبدل میسازد.»
- «ازدواجهای غیرمتناسب مانند پارچههای ابریشمی و پشمی است که سرانجام ابریشم، پشم را قطع خواهد کرد.»
- «ازدواج همیشه به عشق پایان دادهاست.»
- «ازدواج یعنی با چشمان بسته به امید گرفتن یک مارماهی، دست فروبردن در جوالی پر از مار.»
- «امیدوارم در تمام طول زندگی آنچنان همدیگر را دوست داشته باشیم که انگار هرگز ازدواج نکردهایم»
- «اول ازدواج کن، عشق خودش به وجود میآید!»
- «اگر از تنهایی میترسید هرگز ازدواج نکنید.»
- آنتوان چخوف بدون منبع
ب
[ویرایش]- «با مصلحت دیگران ازدواج کردن، در جهنم زیستن است.»
- «برای داشتن یک زندگی آرام و بدون مخمصه، شوهر باید کر و زن باید لال باشد.»
- «برخورداری کشیشان از حق ازدواج که بهوسیله لوتر پایهگذاری شد، از ازدیاد نسل بچههای نامشروع جلوگیری کرد. برعکس در کلیسای کاتولیک، فرزندان نامشروع ترسایان هنوز ننگ حرامزادگی را بهناحق با خود حمل میکنند.»
- «بعد از یکسال که از مزاوجت زن و مرد گذشت هیچکدام در پی زیبایی صورت یکدیگر نیستند، بلکه هردو توجه به خلق و رفتار یکدیگر دارند.»
پ
[ویرایش]- «پیش از ازدواج چشمها را خوب باز کنید، بعد از ازدواج کمی ببندید!»
ت
[ویرایش]- «تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب انتخاب کنید!»
- «تا وقتی که مرد عروسی نکرده او را غیرکامل میخوانند بنابراین معلوم میشود پس از ازدواج کار مرد تمام است!»
- بوب هوپ بدون منبع
ج
[ویرایش]- «جوان را مفرست به زن گرفتن، پیر را مفرست به خر خریدن!»
- «جای تاسف است که کسی غیر از مرد عزب بلد نیست چگونه زنی را اداره کند.»
- جورج کولمن بدون منبع
ح
[ویرایش]- «حسب و نسب زن و شوهر از رفتاری که موقع پرخاش و جدال باهم میکنند، معلوم میشود.»
د
[ویرایش]- «در دام زنان نیفتید خاصه بیوهگان کُرهدار.»
- «در زندگی زناشویی، کارگردانی و فیلمنامه به عهدهٔ شوهر، صدابرداری و دیالوگ به عهدهٔ زن است.»
- «دوستی، ازدواج دو روح است که در آن طلاق و جدایی جایز نیست.»
س
[ویرایش]- «سختیها و ناراحتیها بهترین وسیله آزمایش زندگی زناشویی است، زیرا رنج و محنت، اخلاق واقعی زن و مرد را آشکار میسازد.»
ع
[ویرایش]- «عشق سپیدهدم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق.»
- «عشق: نوعی جنون موقت که با ازدواج یا خارج کردن بیمار از شرایطی که تحت آن به این نارسایی دچار شدهاست، درمان میگردد.»
م
[ویرایش]- «مجردی و قلندری را مایه شادمانی و اصل زندگانی دانید!»
- «محبت در ازدواج از احترام ایجاد میگردد.»
- «مرد مجرد با چندین زن معاشقه میکند تا اسیر یک زن نگردد.»
- هلن رولند بدون منبع
- «مردان مجرد زنان را بهتر از مردان متأهل میشناسند و اگر نه آنها هم ازدواج میکردند!»
- ه.ل. منکن بدون منبع
- «موزیکی که در مراسم ازدواج مینوازند مرا همیشه به یاد موزیکی میاندازد که سربازان را به سوی میدان کارزار هدایت میکند.»
- هاینریش هاینه بدون منبع
- «مردی که زن میگیرد خط بطلانی بر گذشته خویش و زنی که شوهر میکند خط بطلانی بر آینده خویش میکشد.»
- سینکلر لوئیس
و
[ویرایش]- «وقتی از میکل آنژ سؤال شد، چرا تا بهحال ازدواج نکردهای؟ بدون تأمل جواب داد: من با هنر خود ازدواج کردهام و آثاری که از خود بهجای میگذارم در حکم فرزندان من هستند…»
هـ
[ویرایش]- «هرچه عده متأهلها زیادتر گردد، جنایت کمتر خواهد شد.»
- «یک ازدواج موفّق، عمارتی است که هر روز باید بازسازی شود.»
منابع
[ویرایش]پیوند به بیرون
[ویرایش]این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |