پرش به محتوا

کبوتر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز کبوتر در شعر فارسی: اصلاح املا، ابرابزار
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۴: خط ۱۴:


== کبوتر در شعر فارسی ==
== کبوتر در شعر فارسی ==
* «اگر چه [[شاهین|باز]] سپید است جان خاقانی// کبوتر حرم است احترام او زیبد»

** ''[[خاقانی]]''
* «اگر چه [[شاهین|باز]] سپید است جان خاقانی// کبوتر حرم است احترام او زیبد»
* «با کبوتر، [[شاهین|باز]] کی شد هم‌نفس// کی شود هم راز، عنقا با [[مگس]]»
** ''[[خاقانی]]''
** ''[[مولوی]]''

* «بر دیده خویش چون کبوتر// جز نام تو جاودان نیابم»
* «با کبوتر، [[شاهین|باز]] کی شد هم‌نفس// کی شود هم راز، عنقا با [[مگس]]»
** ''[[مولوی]]''

* «بر دیده خویش چون کبوتر// جز نام تو جاودان نیابم»
** ''[[خاقانی]]''

* «تا بقا شد کبوتر حرمش// نقطه شین عرش دانه اوست»
** ''[[خاقانی]]''

* «چنان به یک‌ره میزان عدل شد طیار// که میل سوی کبوتر نمی‌کند [[شاهین]]»
** ''[[کمال‌الدین اسماعیل]]''

* «چون کبوتر بگرفتیم به دام سر زلف// دیده بر دوختی از خلق جهان چون بازم»
** ''[[سعدی]]''

* «چون کبوتر به مکه یابد امن// از عراقش سوی حجاز فرست»
** ''[[خاقانی]]''
* «چون کبوترهای پیک از شهرها// سوی شهر خویش آرد بهرها»
** ''[[مولوی]]''

* «دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند// از گوشه بامی که پریدیم پریدیم»
** ''[[وحشی بافقی]]''

* «روز نو چون کبوتر زرین// بر زمین پر اخضر افشانده‌ست// بهر آگین چاربالش اوست// هر پری کاین کبوتر افشانده‌ست»
** ''[[خاقانی]]''

* «ز نیکنامی سعدی‌ست پای‌بند غمت// زهی کبوتر مقبل که صید [[شاهین]]ی»
** ''[[سعدی]]''

* «شکار [[شاهین|باز]] خرچال و کلنگ است// شکار باشه ونج است و کبوتر»
** ''[[عنصری بلخی]]''

* «کبوتر با کبوتر [[شاهین|باز]] با باز// کند همجنس با همجنس پرواز»
** ''[[نظامی]]''

* «کبوتر ترا بر سرت ایستاده// که از زیر پرش نیاری برون سر»
** ''[[ناصرخسرو]]''

* «کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید// قضا همی بردش تا به سوی دانه دام»
** ''[[سعدی]]''
* «زهی کبوتر سپید [[صلح|آشتی]]// که دل برد سرود جانفزای او»
** ''[[محمدتقی بهار]]''

* «مرغی که کبوتر هوایی است// بر گوشه دام [[شاهین|باز]] بستیم»
** ''[[خاقانی]]''

* «نالان چو کبوتری که از حلق// خون در لب بچگان فروریخت»
** ''[[خاقانی]]''
** ''[[خاقانی]]''
* «تا بقا شد کبوتر حرمش// نقطه شین عرش دانه اوست»
** ''[[خاقانی]]''
* «چنان به یک‌ره میزان عدل شد طیار// که میل سوی کبوتر نمی‌کند [[شاهین]]»
** ''[[کمال‌الدین اسماعیل]]''
* «چون کبوتر بگرفتیم به دام سر زلف// دیده بر دوختی از خلق جهان چون بازم»
** ''[[سعدی]]''
* «چون کبوتر به مکه یابد امن// از عراقش سوی حجاز فرست»
** ''[[خاقانی]]''
* «چون کبوترهای پیک از شهرها// سوی شهر خویش آرد بهرها»
** ''[[مولوی]]''
* «دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند// از گوشه بامی که پریدیم پریدیم»
** ''[[وحشی بافقی]]''
* «روز نو چون کبوتر زرین// بر زمین پر اخضر افشانده‌ست// بهر آگین چاربالش اوست// هر پری کاین کبوتر افشانده‌ست»
** ''[[خاقانی]]''
* «ز نیکنامی سعدی‌ست پای‌بند غمت// زهی کبوتر مقبل که صید [[شاهین]]ی»
** ''[[سعدی]]''
* «شکار [[شاهین|باز]] خرچال و کلنگ است// شکار باشه ونج است و کبوتر»
** ''[[عنصری بلخی]]''
* «کبوتر با کبوتر [[شاهین|باز]] با باز// کند همجنس با همجنس پرواز»
** ''[[نظامی]]''
* «کبوتر ترا بر سرت ایستاده// که از زیر پرش نیاری برون سر»
** ''[[ناصرخسرو]]''
* «کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید// قضا همی بردش تا به سوی دانه دام»
** ''[[سعدی]]''
* «زهی کبوتر سپید [[صلح|آشتی]]// که دل برد سرود جانفزای او»
** ''[[محمدتقی بهار]]''
* «مرغی که کبوتر هوایی است// بر گوشه دام [[شاهین|باز]] بستیم»
** ''[[خاقانی]]''
* «نالان چو کبوتری که از حلق// خون در لب بچگان فروریخت»
** ''[[خاقانی]]''
* {{شعرنو}}
{{بند|خدای من منم که در می‌زنم دور در و بوم تو پر می‌زنم}}
{{بند|منم [[کبوتر|کبوتری]] غریب و خسته که حالا روی بوم تو نشسته}}
{{بند|می خوام که از پیشت منو نرونی منو غریبه با خودت ندونی}}
{{بند|خدا خدا به تو پناه آوردم موی سفید روی سیاه آوردم}}
{{بند|اگرچه من بنده رو سیاهم ولی بازم به دستته نگاهم}}
{{بند|می خوام برام دون بریزی دوباره دلم خوشه یکی هوامو داره}}
{{بند| یکی که بی منته مهربونیش تو قلبمه صدای آسمونیش}}
{{پایان شعرنو}}
** [[w:ساعد باقری|ساعد باقری]]


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
خط ۷۴: خط ۶۷:
{{ناتمام}}
{{ناتمام}}


[[رده:حیوانات|کبوتر]]
[[رده:جانوران]]

[[uk:Голуб]]
[[uk:Голуб]]

نسخهٔ کنونی تا ۱۶ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۹

«کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید// قضا همی بردش تا به سوی دانه دام» - سعدی

کبوتر یا کفتر پرنده‌ای است از راسته کبوتران، دارای بال‌های دراز و پاهای کوچک و نازک و منقار ضعیف و دارای نژادهای متعدد است.

  • «کبوتر می‌رود دانه جمع می‌کند، کلاغ می‌آید و می‌خورد.»
  • «کفتر چاهی جاش توی چاهه.»
  • «کفتر صناری، یاکریم نمی‌خونه.»
  • «کبوتربا کبوتر باز با باز ، کند همجنس با همجنس پرواز.»

کبوتر در شعر فارسی

[ویرایش]
  • «اگر چه باز سپید است جان خاقانی// کبوتر حرم است احترام او زیبد»
  • «با کبوتر، باز کی شد هم‌نفس// کی شود هم راز، عنقا با مگس»
  • «بر دیده خویش چون کبوتر// جز نام تو جاودان نیابم»
  • «تا بقا شد کبوتر حرمش// نقطه شین عرش دانه اوست»
  • «چنان به یک‌ره میزان عدل شد طیار// که میل سوی کبوتر نمی‌کند شاهین»
  • «چون کبوتر بگرفتیم به دام سر زلف// دیده بر دوختی از خلق جهان چون بازم»
  • «چون کبوتر به مکه یابد امن// از عراقش سوی حجاز فرست»
  • «چون کبوترهای پیک از شهرها// سوی شهر خویش آرد بهرها»
  • «دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند// از گوشه بامی که پریدیم پریدیم»
  • «روز نو چون کبوتر زرین// بر زمین پر اخضر افشانده‌ست// بهر آگین چاربالش اوست// هر پری کاین کبوتر افشانده‌ست»
  • «ز نیکنامی سعدی‌ست پای‌بند غمت// زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی»
  • «شکار باز خرچال و کلنگ است// شکار باشه ونج است و کبوتر»
  • «کبوتر با کبوتر باز با باز// کند همجنس با همجنس پرواز»
  • «کبوتر ترا بر سرت ایستاده// که از زیر پرش نیاری برون سر»
  • «کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید// قضا همی بردش تا به سوی دانه دام»
  • «زهی کبوتر سپید آشتی// که دل برد سرود جانفزای او»
  • «مرغی که کبوتر هوایی است// بر گوشه دام باز بستیم»
  • «نالان چو کبوتری که از حلق// خون در لب بچگان فروریخت»
خدای من منم که در می‌زنم دور در و بوم تو پر می‌زنم
منم کبوتری غریب و خسته که حالا روی بوم تو نشسته
می خوام که از پیشت منو نرونی منو غریبه با خودت ندونی
خدا خدا به تو پناه آوردم موی سفید روی سیاه آوردم
اگرچه من بنده رو سیاهم ولی بازم به دستته نگاهم
می خوام برام دون بریزی دوباره دلم خوشه یکی هوامو داره
یکی که بی منته مهربونیش تو قلبمه صدای آسمونیش

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
کبوتر
دارد.