پرش به محتوا

بلبل هزاردستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Chaojoker (بحث | مشارکت‌ها)
جز +hy
اصلاح اشتباهات فیزیک شناسی و رنگ و تکمیل کردن مطلب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[File:Luscinia megarhynchos - 01.jpg|thumb|Left|250ppx|بلبل]]
'''[[W:بلبل|بلبل]]'''، پرنده‌ای است جزو راسته گنجشکان متعلق به دسته دندانی‌نوکان که قدش تقریبا به اندازه [[گنجشک]] است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است. نوکش ظریف و تیز است.
'''[[W:بلبل هزاردستان|بلبل هزاردستان]]''' پرنده‌ای است جزو راسته گنجشک‌سانان،تیره مگس گیرسانان،سرده هزاردستان، رنگش در پشت خاکستری متمایل به قهوه ای و در زیر شکم متمایل به نخودی است. نوکش ظریف و تیز است و بخاطر آواز بسیار زیبا و متنوع و تنبور مانندش در جهان هستی بی همتا و یکه تاز است.


== [[گفتاورد]] ==
== [[گفتاورد]] ==
* «نه [[طوطی]] باش که گفته دیگران را تکرار کنی و نه بلبل باش که گفته خود را به هدر دهی.»

** ''[[سعید نفیسی]]''
* «نه [[طوطی]] باش که گفته دیگران را تکرار کنی و نه بلبل باش که گفته خود را به هدر دهی.»
** ''[[سعید نفیسی]]''


== [[ضرب‌المثل]] ==
== [[ضرب‌المثل]] ==
* «بلبلان خاموش و [[خر]] عرعر کند.»

* «بلبل شاه طهماسب» (کسی که پشت سر هم حرف می‌زند)
* «بلبلان خاموش و [[خر]] عرعر کند.»

* «بلبل شاه طهماسب» (کسی که پشت سر هم حرف می‌زند.)

* «بلبل هفت بچه می‌گذارد یکی بلبل می‌شود.»
* «بلبل هفت بچه می‌گذارد یکی بلبل می‌شود.»
* «بلبلی که خوراکش زردآلو هلندر باشد بهتر از این نمی‌خواند.»
* «بلبلی که خوراکش زردآلو هلندر باشد بهتر از این نمی‌خواند.»

* «سسک هفت تا بچه میآره یکیش بلبله.»
* «سسک هفت تا بچه میآره یکیش بلبله.»

* «سهره (سیره) رنگ کرده را جای بلبل می‌فروشه.»
* «سهره (سیره) رنگ کرده را جای بلبل می‌فروشه.»


== بلبل در شعر فارسی ==
== بلبل در شعر فارسی ==
* «از خون جوانان وطن لاله دمیده// از ماتم سرو قدشان سرو خمیده// در سایه [[گل]] بلبل از این غصه خزیده// گل نیز چو من در غمشان جامه دریده»

** '' [[عارف قزوینی]]''
* «از خون جوانان وطن لاله دمیده// از ماتم سرو قدشان سرو خمیده// در سایه [[گل]] بلبل از این غصه خزیده// گل نیز چو من در غمشان جامه دریده»
* «ای بلبل خوش‌آوا آوا ده// ای ساقی آن قدح را با ما ده»
** '' [[عارف قزوینی]]''
** ''[[رودکی]]''

* «ای ساخته بر دامن ادبار تنزل// غماز چو ببغایی و پرگوی چو بلبل»
* «ای بلبل خوش‌آوا آوا ده// ای ساقی آن قدح را با ما ده»
** ''[[رودکی]]''
** ''[[منجیک]]''
* «بلبلا مژده بهار بیار// خبر بد به بوم بازگذار»

* «ای ساخته بر دامن ادبار تنزل// غماز چو ببغایی و پرگوی چو بلبل»
** ''[[منجیک]]''

* «بلبلا مژده بهار بیار// خبر بد به بوم بازگذار»
** ''[[سعدی]]''
** ''[[سعدی]]''
* «بلبل بی‌دل توعمر خواه که آخر// باغ شود سبز و سرخ [[گل]] بدر آید»

** ''[[حافظ]]''
* «بلبل بی‌دل توعمر خواه که آخر// باغ شود سبز و سرخ [[گل]] بدر آید»
* «بلبل عرشند سخن‌پروران// باز چه مانند به آن دیگران»
** ''[[حافظ]]''
** ''[[نظامی]]''

* «بود جغد خرم به ویران زشت// چو بلبل به خوش باغ اردیبهشت»
* «بلبل عرشند سخن‌پروران// باز چه مانند به آن دیگران»
** ''[[نظامی]]''
** ''[[اسدی طوسی]]''
* «بی [[عشق]] ز خاقانی چیزی نگشاید// بی وصل [[گل]] از بلبل آواز نخواهند»

** ''[[خاقانی]]''
* «بود جغد خرم به ویران زشت// چو بلبل به خوش باغ اردیبهشت»
* «تو که در خواب بوده‌ای همه شب// چه نصیبت ز بلبل سحر است»
** ''[[اسدی طوسی]]''
** ''[[سعدی]]''

* «خاک [[شیراز]] همیشه [[گل]] خوش‌بوی دهد// لاجرم بلبل خوش‌گوی دگر باز آمد»
* «بی [[عشق]] ز خاقانی چیزی نگشاید// بی وصل [[گل]] از بلبل آواز نخواهند»
** ''[[خاقانی]]''
** ''[[سعدی]]''
* «خیز خواجو که [[گل]] از غنچه برون می‌آید// بلبلی چون تو کنون حیف بود در قفسی»
** ''[[خواجوی کرمانی]]''
* «تو که در خواب بوده‌ای همه شب// چه نصیبت ز بلبل سحر است»
* «دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری// توخود چه آدمیی کز [[عشق]] بی‌خبری»
** ''[[سعدی]]''
** ''[[سعدی]]''

* «دفتر پر کن ز فعل نیک که یک‌چند// بلبله کردی تهی به غلغل بلبل»
* «خاک [[شیراز]] همیشه [[گل]] خوش‌بوی دهد// لاجرم بلبل خوش‌گوی دگر باز آمد»
** ''[[سعدی]]''
** ''[[ناصرخسرو]]''
* «ز آوازهٔ آن دو بلبل مست// هر بلبله‌ای که بود بشکست»
** ''[[نظامی]]''
* «خیز خواجو که [[گل]] از غنچه برون می‌آید// بلبلی چون تو کنون حیف بود در قفسی»
* «ز [[شراب|می]]‌بلبله گونه [[گل]] گرفت// بم و زیر آوای بلبل گرفت»
** ''[[خواجوی کرمانی]]''
** ''[[اسدی طوسی]]''

* «ز گرگان به ساری و آمل شدند// به هنگام آواز بلبل شدند»
* «دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری// توخود چه آدمیی کز [[عشق]] بی‌خبری»
** ''[[سعدی]]''
** ''[[فردوسی]]''
* «ز گریه بلبل وز ناله بلبل// گره بر دل زده چون غنچه [[گل]]»

** ''[[نظامی]]''
* «دفتر پر کن ز فعل نیک که یک‌چند// بلبله کردی تهی به غلغل بلبل»
* «گفتم ز اسرار باغ هیچ شنیدی بگوی// گفت دل بلبل است در کف [[گل]] مبتلی»
** ''[[ناصرخسرو]]''
** ''[[خاقانی]]''
* «مرغ قنینه بلبل عید است پیش شاه// گل در دهن گداخته و ناله در برش»
* «ز آوازهٔ آن دو بلبل مست// هر بلبله‌ای که بود بشکست»
** ''[[نظامی]]''
** ''[[خاقانی]]''
* «مستمع صاحب‌سخن را برسرِ [[کار]] آورد// غنچه خاموش بلبل را به گفتار آورد»

** ''[[صائب تبریزی]]''
* «ز [[شراب|می]]‌بلبله گونه [[گل]] گرفت// بم و زیر آوای بلبل گرفت»
* «وی بلبل جغدگشته وقت است// کز نوحه‌گری نوات جویم»
** ''[[اسدی طوسی]]''
** ''[[خاقانی]]''
* «همچو بلبل لحن و دستان‌ها زنند// چون لبالب شد چمانه و بلبله»
* «ز گرگان به ساری و آمل شدند// به هنگام آواز بلبل شدند»
** ''[[فردوسی]]''
** ''[[ناصرخسرو]]''

* «ز گریه بلبل وز ناله بلبل// گره بر دل زده چون غنچه [[گل]]»
** ''[[نظامی]]''

* «گفتم ز اسرار باغ هیچ شنیدی بگوی// گفت دل بلبل است در کف [[گل]] مبتلی»
** ''[[خاقانی]]''

* «مرغ قنینه بلبل عید است پیش شاه// گل در دهن گداخته و ناله در برش»
** ''[[خاقانی]]''

* «مستمع صاحب‌سخن را برسرِ [[کار]] آورد// غنچه خاموش بلبل را به گفتار آورد»
** ''[[صائب تبریزی]]''

* «وی بلبل جغدگشته وقت است// کز نوحه‌گری نوات جویم»
** ''[[خاقانی]]''

* «همچو بلبل لحن و دستان‌ها زنند// چون لبالب شد چمانه و بلبله»
** ''[[ناصرخسرو]]''


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
{{ویکی‌پدیا}}
{{ویکی‌پدیا}}


{{ناتمام}}
{{ناتمام}}


[[رده:حیوانات|بلبل]]
[[رده:پرندگان|بلبل]]

[[de:Nachtigall]]
[[hy:Սոխակ]]
[[pl:Słowik]]

نسخهٔ کنونی تا ۸ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۳۱

بلبل

بلبل هزاردستان پرنده‌ای است جزو راسته گنجشک‌سانان،تیره مگس گیرسانان،سرده هزاردستان، رنگش در پشت خاکستری متمایل به قهوه ای و در زیر شکم متمایل به نخودی است. نوکش ظریف و تیز است و بخاطر آواز بسیار زیبا و متنوع و تنبور مانندش در جهان هستی بی همتا و یکه تاز است.

  • «نه طوطی باش که گفته دیگران را تکرار کنی و نه بلبل باش که گفته خود را به هدر دهی.»
  • «بلبلان خاموش و خر عرعر کند.»
  • «بلبل شاه طهماسب» (کسی که پشت سر هم حرف می‌زند)
  • «بلبل هفت بچه می‌گذارد یکی بلبل می‌شود.»
  • «بلبلی که خوراکش زردآلو هلندر باشد بهتر از این نمی‌خواند.»
  • «سسک هفت تا بچه میآره یکیش بلبله.»
  • «سهره (سیره) رنگ کرده را جای بلبل می‌فروشه.»

بلبل در شعر فارسی

[ویرایش]
  • «از خون جوانان وطن لاله دمیده// از ماتم سرو قدشان سرو خمیده// در سایه گل بلبل از این غصه خزیده// گل نیز چو من در غمشان جامه دریده»
  • «ای بلبل خوش‌آوا آوا ده// ای ساقی آن قدح را با ما ده»
  • «ای ساخته بر دامن ادبار تنزل// غماز چو ببغایی و پرگوی چو بلبل»
  • «بلبلا مژده بهار بیار// خبر بد به بوم بازگذار»
  • «بلبل بی‌دل توعمر خواه که آخر// باغ شود سبز و سرخ گل بدر آید»
  • «بلبل عرشند سخن‌پروران// باز چه مانند به آن دیگران»
  • «بود جغد خرم به ویران زشت// چو بلبل به خوش باغ اردیبهشت»
  • «بی عشق ز خاقانی چیزی نگشاید// بی وصل گل از بلبل آواز نخواهند»
  • «تو که در خواب بوده‌ای همه شب// چه نصیبت ز بلبل سحر است»
  • «خاک شیراز همیشه گل خوش‌بوی دهد// لاجرم بلبل خوش‌گوی دگر باز آمد»
  • «خیز خواجو که گل از غنچه برون می‌آید// بلبلی چون تو کنون حیف بود در قفسی»
  • «دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری// توخود چه آدمیی کز عشق بی‌خبری»
  • «دفتر پر کن ز فعل نیک که یک‌چند// بلبله کردی تهی به غلغل بلبل»
  • «ز آوازهٔ آن دو بلبل مست// هر بلبله‌ای که بود بشکست»
  • «ز می‌بلبله گونه گل گرفت// بم و زیر آوای بلبل گرفت»
  • «ز گرگان به ساری و آمل شدند// به هنگام آواز بلبل شدند»
  • «ز گریه بلبل وز ناله بلبل// گره بر دل زده چون غنچه گل»
  • «گفتم ز اسرار باغ هیچ شنیدی بگوی// گفت دل بلبل است در کف گل مبتلی»
  • «مرغ قنینه بلبل عید است پیش شاه// گل در دهن گداخته و ناله در برش»
  • «مستمع صاحب‌سخن را برسرِ کار آورد// غنچه خاموش بلبل را به گفتار آورد»
  • «وی بلبل جغدگشته وقت است// کز نوحه‌گری نوات جویم»
  • «همچو بلبل لحن و دستان‌ها زنند// چون لبالب شد چمانه و بلبله»

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ