نیمپرده
معکوس | هفتم بزرگ (برای دوم کوچک) هشتم کاسته (برای همصدای افزوده) هشتم افزوده (برای همصدای کاسته) |
---|---|
نام | |
دیگر نامها | دوم کوچک نیمپردهٔ دیاتونیک همصدای افزوده |
مخفف | m2; A1 |
اندازه | |
نیمپردهها | ۱ |
کلاس فاصله | ۱ |
نظام کوک خالص | ۱۶:۱۵ ۱۷:۱۶[en ۱] ۲۵:۲۴ |
سنت | |
اعتدال مساوی | ۱۰۰ |
اعتدال مساوی ۲۴ پردهای | ۱۰۰ |
نظام کوک خالص | ۱۱۲ ۱۰۵ ۱۳۳ ۷۱ |
نیمپرده[۱] یک فاصله در موسیقی است که نیمی از یک پرده است. نیمپرده کوچکترین فاصلهای است که در موسیقی کلاسیک استفاده میشود.[en ۲]
در اعتدال مساوی که روش رایج کوککردن سازها در دوران معاصر است، هر نیمپرده ۱۰۰ سنت اندازه دارد و تمام نیمپردهها هماندازه هستند. در نظام کوک خالص اندازهٔ نیمپردهها ثابت نیست و نیمپردههای متفاوتی به دست میآیند.
نیمپردهٔ دیاتونیک و کروماتیک
[ویرایش]در تئوری موسیقی دو نوع نیمپرده بر اساس نظام کوک خالص تعریف میشوند، که یکی با نام نیمپردهٔ دیاتونیک (به فرانسوی: diatonic، به معنی آنچه صدا از او گذر کند) و دیگری با نام نیمپردهٔ کروماتیک (به فرانسوی: chromatic، به معنای رنگین) شناخته میشوند.
نیمپردهٔ دیاتونیک نیمپردهای است که نتهای تشکیل دهندهٔ آن نامهای متفاوتی داشته باشند؛ مثلاً فاصلهٔ بین سل و لا بمل یک نیمپردهٔ دیاتونیک است. در مقابل، نیمپردهای که نام نتهای تشکیل دهندهاش یکی باشند نیمپردهٔ کروماتیک است (نظیر فاصلهٔ لا بمل تا لا).[۲] پس یعنی اگر یکپرده را به دو نیمپرده تقسیم کنیم، یکی دیاتونیک و دیگری کروماتیک خواهدبود. همچنین به همین دلیل، گامهایی که هفت نت با نامهای متفاوت داشتهباشند، دیاتونیک و به غیر آن، کروماتیک میگویند.[۳]
در نامگذاری فاصلهها به نیمپردهٔ دیاتونیک دوم کوچک هم گفته میشود. به همین شکل، برای نیمپردهٔ کروماتیک نام همصدای افزوده به کار میرود.
دوم کوچک
[ویرایش]معکوس | هفتم بزرگ |
---|---|
نام | |
دیگر نامها | نیم پرده |
مخفف | m2 |
اندازه | |
نیمپردهها | ۱ |
کلاس فاصله | ۱ |
سنت | |
اعتدال مساوی | ۱۰۰٫۰ |
فاصلهٔ دوم کوچک فاصلهای است که در گام ماژور بین نت سوم و چهارم (مثلاً در دو ماژور بین می و فا) و نیز بین نت هفتم و هشتم (مثلاً در دو ماژور بین سی و دو) قرار دارد. این فاصله را نیمپردهٔ دیاتونیک نیز مینامند چرا که در گام دیاتونیک در فاصلهٔ بین دو نت قرار میگیرد.
بمل (که ۱۰۰ سِنت زیرتر از دو است) شنیده میشوند و بعد هر دو با هم شنیده میشوند.
. در اینجا ابتدا نت دو و بعد نت ربه لحاظ ملودی، از فاصلهٔ دوم کوچک در فرود (از جمله در فرود کاذب) استفاده میشود، چرا که این حس را به شنونده منتقل میکند که به سمت نت بنمایه در حال حرکت است.
به لحاظ هارمونی، فاصلهٔ دوم کوچک به عنوان یک فاصلهٔ «ناملایم» یا نتی «غریبه با آکورد» است که بخشی از «نقش آکورد» محسوب نمیشود. همچنین ممکن است به صورت معکوسِ یک آکورد هفتم بزرگ یا یک آکورد با نت اضافه[الف] ظاهر شود.
در برخی شرایط، فاصلهٔ دوم کوچک میتوانند شخصیت زیادی به موسیقی بدهد. برای نمونه فردریک شوپن در اتود اپوس ۲۵ شمارهٔ ۵، قطعه را با یک ملودی میآغازد که در آن فواصل دوم کوچک به وفور نواخته میشوند و حالتی خندهدار و وسواسآور ایجاد میکنند که در تضاد با قسمت میانی قطعه است. این اتود به همین خاطر نام اتود «نت اشتباه» را به خود گرفتهاست. چنین استفادهای از فاصلهٔ دوم کوچک در موسیقی رمانتیک رایج است.
در دیگر اعتدالها
[ویرایش]در نظام کوک خالص یک دوم کوچک با نسبت ۱۶:۱۵ در گام دو ماژور وجود دارد که بین نتهای می و فا، و نیز سی و دو وجود دارد. این فاصلهٔ دوم کوچک ناملایمترین فاصلهای است که در گام ماژور وجود دارد.[en ۳]
همصدای افزوده
[ویرایش]همصدای افزوده فاصلهای است که از افزودن یک نیمپرده به یک نت همصدا به دست میآید.[en ۴] این فاصله در گام دیاتونیک رخ نمیدهد اما در گام کروماتیک وجود دارد و به آن نیمپردهٔ کروماتیک گفته میشود. این فاصله، معکوس فاصلهٔ هشتم کاسته است و همچنین مکمل فاصلهٔ هشتم افزوده نیز هست چرا که برای فاصلهٔ هشتم یا اکتاو حالت همصدا وجود ندارد.[en ۵]
به لحاظ ملودی، همصدای افزوده معمولاً زمانی رخ میدهد که یک آکورد کروماتیک بهوجود میآید، مانند: آکورد فرعی، آکورد هفت کاسته یا آکورد شش افزوده.
به لحاظ هارمونی همصدای افزوده به ندرت استفاده میشود. در مثال زیر فرانتز لیست یک نت می بمل (E♭) در کنار یک نت می بکار (E♮) قرار دادهاست. در اینجا «می بمل» را به «ر دیز» ترجیح دادهاست تا آن را به عنوان بخشی از («هفت نمایانِ» فا) فرض کنیم و این افزودن به هارمونی بر یک «نت پدال» (می بکار) استوار است.
نیمپرده در کوکهای مختلف
[ویرایش]کوکهای مختلف نیمپردههای مختلفی ایجاد میکنند.
اعتدالهای مناسب
[ویرایش]در اعتدال مساوی و دیگر اعتدالهای مناسب فقط یک نیمپرده (با طول ۱۰۰ سنت) وجود دارد.
اعتدال میانگین
[ویرایش]در اعتدال میانگین دو نیمپرده (کروماتیک و دیاتونیک) وجود دارد که طول نیمپردهٔ دیاتونیک بیشتر از نیمپردهٔ کروماتیک است.
کوک فیثاغورثی
[ویرایش]در کوک فیثاغورثی نیز دو نیمپرده وجود دارد، اما برخلاف موارد بالا، این نیمپردهٔ کروماتیک است که بزرگتر است.
اندازهٔ نیمپردهٔ دیاتونیک در کوک فیثاغورثی از نسبت به دست میآید. به این فاصله لیمای فیثاغورثی (به انگلیسی: limma) هم گفته میشود و اندازهاش حدود ۹۰٫۲ سنت است. ( )
اندازهٔ نیمپردهٔ کروماتیک در کوک فیثاغورثی از نسبت به دست میآید. به این فاصله آپوتوم فیثاغورثی (به انگلیسی: apotome) هم گفته میشود و اندازهاش حدود ۱۱۳٫۷ سنت است. ( )
تفاوت لیما و آپوتوم فیثاغورثی برابر است با کمای فیثاغورثی و حدود ۲۳٫۴۶ سنت طول دارد.
نظام کوک خالص
[ویرایش]در نظام کوک خالص فاصلهٔ دوم کوچک نسبت ۱۶:۱۵ دارد (حدود ۱۱۱٫۷ سنت) و به آن نیمپردهٔ دیاتونیک خالص هم گفته میشود. ( ). این نیمپرده در واقع حاصل تفاوت بین یک فاصلهٔ چهارم درست و یک فاصلهٔ سوم بزرگ است (). به جز این، در کوک خالص پنج حدی سه نیمپردهٔ دیگر هم تولید میشود. برای نمونه، مجموعهٔ چهار نیمپردهٔ حاصل در گام مبتنی بر دو از این قرار هستند:
- نیمپردهٔ کروماتیک خالص مثلاً بین نت می بمل و می:
- نیمپردهٔ کروماتیک بزرگ مثلاً بین نت ر بمل و ر:
- نیمپردهٔ دیاتونیک خالص مثلاً بین نت دو و ر بمل:
- نیمپردهٔ دیاتونیک بزرگ مثلاً بین نت لا و سی بمل:
از میان دوازده نیمپردهٔ هر گام، در نظام کوک خالص ششتا S3 هستند، سه تا S1، دو تا S2 و تنها یکی S4.
جستارهای وابسته
[ویرایش]یادداشت
[ویرایش]- ↑ Added-Note Chords
پانویس
[ویرایش]منابع فارسی
[ویرایش]- ↑ «نیمپرده» [موسیقی] همارزِ «semitone»؛ منبع: گروه واژهگزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر اول. فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۶۴-۷۵۳۱-۳۱-۱ (ذیل سرواژهٔ نیمپرده)
- ↑ کمال پورتراب، نگاهی نو، ۲۰.
- ↑ منصوری، ۲۲۴–۲۲۶.
منابع انگلیسی
[ویرایش]- ↑ Haluska, The Mathematical Theory of Tone Systems, p. xxiv.
- ↑ Miller, The Complete Idiot's Guide to Music Theory, p. 19.
- ↑ Baker، A Manual of Harmony، p. 165.
- ↑ Benward, Music: In Theory and Practice, p. 54.
- ↑ Surmani, Alfred's Essentials of Music Theory, p. 135.
منابع
[ویرایش]منابع فارسی
[ویرایش]- کمال پورتراب، مصطفی (۱۳۹۴). نگاهی نو به تئوری موسیقی ایرانی کلنل علینقی وزیری. تهران: نشر نای و نی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۰۵-۷۷۲-۶.
- منصوری، پرویز (۱۳۹۳). سازشناسی. تهران: زوار. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۰۱-۰۸۸-۰.
منابع انگلیسی
[ویرایش]- Miller, Michael (2005). The Complete Idiot's Guide to Music Theory (2nd ed ed.). Indianapolis, IN: Alpha. ISBN 1-59257-437-8.
{{cite book}}
:|edition=
has extra text (help) - Haluska, Jan (2003). The Mathematical Theory of Tone Systems. ISBN 0-8247-4714-3.
- Baker, Theodore (1885). A manual of harmony for use in music-schools and seminaries and for self-instruction. G. Schirmer.
- Surmani, Andrew; Karen Farnum Surmani; Morton Manus (2009). Alfred's Essentials of Music Theory: A Complete Self-Study Course for All Musicians. Alfred Music Publishing. ISBN 0-7390-3635-1.
- Benward, Bruce; Saker, Marilyn (2003). Music: In Theory and Practice. ISBN 978-0-07-294262-0.