تزار
تِزار (به انگلیسی: Tsar، به روسی: царь، به بلغاری: цар، به صربی: Car) یک عنوان اسلاوی به معنای امپراتور (در مفهوم قرون وسطایی آن) است که در طول تاریخ توسط پادشاهان اسلاو ازجمله فرمانروایان روسیه، استفاده میشد. این واژه برابر عنوان سزار (به لاتین: caesar) یا همان قیصر، در زبان لاتین است؛ با این وجود معمولاً از دیرباز برابر «پادشاه» در نظر گرفته میشود. این عنوان برای زنان به شکل تزارینا به کار میرود.[۱][۲][۳]
تزار و انواع آن، از عنوانهای رسمی در اولین امپراتوری بلغارستان (۶۸۱–۱۰۱۸)، دومین امپراتوری بلغارستان (۱۱۸۵–۱۳۹۷)، پادشاهی بلغارستان (۱۹۰۸–۱۹۸۶)، امپراتوری صرب (۱۳۴۶–۱۳۷۱) و مشهورتر از همه، روسیه تزاری (۱۵۴۷–۱۷۲۱) بودند. نخستین فرمانروایی که عنوان تزار را برای خود برگزید سیمئون یکم، پادشاه بلغارستان بود. سیمئون دوم آخرین تزار بلغارستان، آخرین فردی بود که این عنوان را داشت.
وجه تسمیه
[ویرایش]این بخش نیازمند گسترش است. میتوانید با افزودن به آن کمک کنید. |
عنوان «تزار» در زبانهای اسلاوی از عنوان لاتین امپراتوران روم، «سزار» گرفته شده است. معادل یونانی کلمه لاتین امپراتور، عنوان اتوکراتور بود. عنوان باسیلیوس نیز مورد هم تراز دیگری بود، اما بسته به اینکه در زمینه سیاسی معاصر باشد یا در زمینه تاریخی یا کتاب مقدس، بهطور متفاوتی مورد استفاده قرار گرفته است.[۴][۵] عنوان تزار در ابتدا توسط خانهای اردوی زرین و امپراتوران بیزانس و برای تمایز میان امپراتوران مسیحی جدید با امپراتورهای روم بتپرست در گذشته استفاده میشد.[۶]
با این حال، از گذشته صحت ریشه لاتینی این واژه مورد پرسش قرار گرفته است. برخی از پژوهشگران و نویسندگان، با شروع از نیکولای میخائیلوویچ کارامزین، فرضیههایی را در مورد خاستگاه آشوری-بابلی یا هندوایرانی این واژه مطرح کردهاند.[۷] کارامزین در کتابش تاریخ دولت روسیه، خاستگاه واژه تزار را به «شرق باستان» نسبت داد و نوشت:[۸]
«... ایزیاسلاو دوم و دیمیتری دونسکی هر دو تزار نامیده میشدند. این نام چنانچه بسیاری بیاساس در نظر گرفتهاند، مخفف سزار لاتین نیست؛ بلکه یک نام شرقی باستان است که از ترجمه اسلاوی کتاب مقدس برای ما روسها شناخته شد که زمانی به امپراتوران بیزانس و در دوران مدرن، به خانهای مغول داده میشد. سر در زبان فارسی به معنای تاج و تخت یا قدرت است؛ همچنین تشابه آن در انتهای نامهای خاص پادشاهان آشوری و بابلی قابل توجه است؛ مانند فلاسر، نبوناسر و غیره.»
الکسی استپانوویچ خومیاکوف، مورخ روسی نیز در اثرش یادداشتهایی در مورد تاریخ جهان، با استناد به واژه «xšaϑra» در پارسی باستان به معنای «پادشاهی» از دیدگاه مشابهی دفاع کرد.[۹] نیکولای الکساندرویچ موروزوف منشأ آن را از زبان سامی فرض کرد.[۱۰] الکساندر ولادیمیرویچ بایکوف واژه تزار را برآمده از کلمه مغولی «ссар» میداند.[۱۱]
ولادیمیر ایوانوویچ شچرباکوف، نویسنده روسی، معتقد بود که عنوان تزار خود واژهای مستقل بوده که از یک نام و سپس از یک نام مستعار خانوادگی گرفته شده است که در ابتدا هیچ ربطی به دودمان سلطنتی، تاج و تخت و یا حتی اشراف نداشته است.[۱۲] پیتر میخائیلوویچ زولین و ویکتور میخائیلوویچ کندیبا، نویسنده و پژوهشگران روسی، واژه «цҍсарь» را شکل قرن سیزدهمی واژه تزار مینامند و به کلمات قبلی با ریشه «сар» به عنوان منبع احتمالی منشا اشاره میکنند؛ مانند: «Сарматия، Сар-педон، Сар، сарра-кены، сар-геты و غیره.»[۱۳]
در بلغارستان
[ویرایش]در سال ۷۰۵ میلادی، امپراتور ژوستینیان دوم ترول را «سزار» نامید که او را تبدیل به نخستین خارجی که این عنوان را دریافت کرد نمود؛ اما فرزندان او همچنان از عنوان بلغاری «کاناسیویگی» یا کان (به بلغاری: Кан) استفاده میکردند. گاهی از بوریس یکم بلغارستان به عنوان تزار یاد میشود؛ زیرا در زمان او بلغارستان به مسیحیت گروید. با این حال، عنوان «تزار» (و معادل یونانی بیزانسی آن باسیلیوس) در واقعیت برای اولینبار توسط پسرش سیمئون یکم، پس از تاجگذاری موقت امپراتوری که توسط پاتریارک قسطنطنیه در سال ۹۱۳ انجام شد، اقتباس و استفاده شد. پس از تلاش امپراتوری بیزانس برای لغو این امتیاز بزرگ دیپلماتیک و یک دهه جنگ فشرده، عنوان سلطنتی فرمانروایان بلغاری توسط دولت بیزانس در سال ۹۲۴ و دوباره در پایان رسمی صلح در سال ۹۲۷، به رسمیت شناخته شد. از آنجایی که در نظریه سیاسی بیزانس تنها دو امپراتور شرقی و غربی (مانند اواخر امپراتوری روم) جای داشتند، حاکم بلغارستان باسیلیوس به عنوان «پسر روحانی» باسیلیوس بیزانسی تاجگذاری کرد.[۱۴]
این فرضیه وجود دارد که عنوان سیمئون همچنین توسط مأموریت پاپ در بلغارستان در سال ۹۲۵ یا اندکی پس از آن، به عنوان امتیازی در ازای حل و فصل مناقشه بلغارستان و کرواسی یا تلاش احتمالی برای بازگرداندن بلغارستان به اتحاد با روم، به رسمیت شناخته شده است. بنابراین، در مکاتبات دیپلماتیک بعدی که در سالهای ۱۱۹۹–۱۲۰۴ میلادی بین حاکم بلغارستان کالویان و پاپ اینوسنت سوم انجام شد، کالویان که خود را «امپراتور بلغارها و بلاچیها» (به لاتین: Imperator Bulgarorum et Blachorum) معرفی میکرد، ادعا کرد که سلطنت سیمئون یکم، پسرش پیتر یکم و ساموئل به نوعی از سوی پاپ اعطا شده است. با این وجود، پاپ در پاسخهای خود فقط از عنوان «پادشاهان» (به لاتین: reges) برای حاکمان بلغار استفاده میکند و در نهایت فقط همین عنوان کوچکتر را به کالویان اعطا میکند که با این وجود، کالویان از پاپ به خاطر اعطای آن به وی تشکر میکند.[۱۵]
پس از آزادی بلغارستان از عثمانی در سال ۱۸۷۸، پادشاهان جدید آن ابتدا صاحب عنوان «شاهزاده خودمختار» (به بلغاری: knyaz) بودند. با اعلام استقلال کامل، فردیناند یکم بلغارستان عنوان سنتی «تزار» را در سال ۱۹۰۸ برگزید و تا زمان لغو نظام سلطنت در سال ۱۹۴۶ توسط سیمئون زاکس-کبورگ و گوتا یا سیمئون دوم از آن استفاده میشد. با این حال، این القاب دیگر بهطور کلی معادل «امپراتور» تلقی نمیشدند. در زبان بلغاری و عامیانه یونانی، معنای این عنوان تغییر کرده بود.[۱۶]
در صربستان
[ویرایش]عنوان «تزار» (به صربی: Car) بهطور رسمی توسط دو امپراتور صرب استفاده شد که عنوان سلطنتی پیشینشان «پادشاه» (به کرواتی: kralj) بود. در سال ۱۳۴۵، استفان دوشان شروع به نامگذاری خود به عنوان «امپراتور صربها و یونانیها»، که در ترجمههای یونانی «باسیلیوس و اتوکراتور صربها و رومیها» خوانده میشود کرد و در عید پاک در ۱۶ آوریل ۱۳۴۶، در اسکوپیه توسط ایلخانی صرب که به تازگی در کنار ایلخانی بلغاری و اسقف اعظم اوهرید برجستگی یافته بود تاجگذاری کرد. در همین مناسبت، همسرش هلنا را نیز به عنوان «امپراتریس» تاجگذاری کرد و پسرش را به عنوان پادشاه در قدرت گرفت. هنگامی که دوشان در سال ۱۳۵۵ درگذشت، پسرش استفان اوروش پنجم امپراتور بعدی شد. عموی امپراتور جدید سیمئون اوروش با جانشینی او مخالفت کرد و با همان عنوانها یک حکومت موازی ایجاد کرد. پس از مرگ سیمئون اوروش در حدود سال ۱۳۷۰، پسرش جوان اوروش، که در حدود سه سال بعد به صومعهای بازنشسته شد، در دعاوی خود جانشین پدرش شد.[۱۷]
در روسیه
[ویرایش]عنوان «تزار» یک بار توسط مقامات کلیسای روس کییف در نامگذاری یاروسلاو خردمند، شاهزاده بزرگ کیف (۱۰۵۴–۱۰۱۹) استفاده شد. این ممکن است مربوط به جنگ یاروسلاو علیه بیزانس و تلاشهای او برای فاصله گرفتن از قسطنطنیه بوده باشد. با این حال، شاهزادگان دیگر در دوره روس کییف هرگز خود را به عنوان تزار معرفی نکردند.[۱۸] نخستین فرمانروای روسی که آشکارا از خان اردوی زرین جدا شد، میخائیل یاروسلاویچ (۱۲۸۵–۱۳۱۸)، لقب «باسیلیوس روس» و همچنین «تزار» را برای خود برگزید.[۱۹][۲۰]
پس از اعلام استقلال روسیه از اردوی زرین در سال ۱۴۷۶ میلادی، ایوان سوم، شاهزاده بزرگ مسکو (۱۴۶۲–۱۵۰۵)، عنوان «فرمانروای تمام روس» را برگزید و بعدها نیز شروع به استفاده منظم از عنوان «تزار» در دیپلماسی و روابط خود با دولتهاب غرب کرد.[۲۱] از حدود سال ۱۴۸۰، او در مکاتبات لاتین خود با عنوان «امپراتور» و در مکاتباتش با نایب السلطنه سوئد، پادشاه دانمارک، شوالیههای تتونیک و اتحادیه هانزا به عنوان «قیصر» معرفی میشود. واسیلی سوم پسر ایوان، به استفاده از این القاب ادامه داد. زیگیزموند فون هربرشتاین (۱۴۸۶–۱۵۶۶) تشخیص داد که بهکار بردن عنوانهای قیصر و امپراتور کوششی برای تبدیل اصطلاح روسی «تزار» به شکل آلمانی و لاتین بودند. افزایش عنوانهای فرمانروایان روس به دلیل به جاهطلبیهای رو به رشد روسیه برای تبدیل شدن به «روم سوم» از نوع ارتدکس، پس از سقوط قسطنطنیه در سال ۱۴۵۳ بود. تزار مسکو توسط ماکسیمیلیان یکم، امپراتور مقدس روم در سال ۱۵۱۴ به عنوان «امپراتور» به رسمیت شناخته شد.[۲۲]
انتساب به امپراتوری روم
[ویرایش]دومین همسر ایوان سوم، سوفیا پالایولوژینا (ru)، خواهرزاده آخرین امپراتور بیزانس، کنستانتین یازدهم (حکومت: ۱۴۴۹–۱۴۵۳) بود. ایوان سوم وی را به عنوان راهی برای آوردن مشروعیت بیزانس به دربار روسیه انتخاب کرده بود. تأثیر سوفیا بر ایوان باعث تغییرات قابل توجهی در دولت روسیه تا ۴۰۰ سال آینده شد. ایوان به پیشنهاد او نماد عقاب دو سر دولت بیزانس را در نشان دولت روسیه گنجاند و برخی از سنتهای بیزانسی را نیز در مراسمات روسی افزود. در این زمان بود که او شروع به امضای اسناد خود با لقب «تزار» کرد. ایوان سوم خود را وارث تاج و تخت امپراتوری روم بیزانس میدانست. او مدعی بود که دولتش «روم سوم» و مسکو، جانشین رم و قسطنطنیه به عنوان پایتخت مسیحیت در جهان است. در آن زمان افسانههایی وجود داشت که از این ادعا پشتیبانی میکردند. اولین تزارهای روسیه برخی شجرهنامههای دروغین یا اساطیری را در تلاش برای انتساب خود به امپراتوری روم ایجاد کردند. در رسالهای به نام داستان شاهزادگان ولادیمیر، «پروس» به عنوان برادر آگوستوس در داستان گنجانده شده است. گفته میشود که پروس از نوادگان مستقیم روریک، رئیس افسانهای وایکینگهای روس کییف بوده است. ایوان چهارم اغلب از آگوستوس به عنوان جد خود به دنبال راهی برای توجیه حکومتش یاد میکرد. کتاب دولت بزرگ نیز مجموعهای از زندگینامه شاهزادگان و تزارهای روسیه بود که باز هم آگوستوس و روریک را برای نشان دادن ارتباط میان آن دو فرمانروای بزرگ و پادشاهان روسیه به هم منتسب میکرد.[۴][۶]
ایوان سوم تلاش داشت با به کار بردن القاب تزار و امپراتور، برتری جایگاه خود را نسبت به فرمانروایان پیشین روسیه نشان دهد؛ اما عنوان سلطنتی وی همچنان «شاهزاده بزرگ مسکو» بود. در آن زمان، عنوان تزار معرف یک حاکم با قدرت مطلق نبود؛ بلکه به معنای حاکمی بود که به شکل مستقل بر سرزمینهایی که مدعی آنها بود حکومت میکرد. نخستین فرمانروای روسیه که رسماً با عنوان تزار تاجگذاری کرد، نوه ایوان سوم، ایوان چهارم مشهور به ایوان مخوف در سال ۱۵۴۷ میلادی بود. او بود که عنوان تزار را قداست بخشید و اعلام کرد که آن توسط خدا داده شده است و هرگونه مخالفتی در مقابل آن کفر محسوب میشود. تاریخ روسیه تزاری از آن لحظه آغاز گشت. ماکاریوس متروپولیتن، اسقف اعظم مسکو (۱۴۸۲–۱۵۶۳)، نخستین مراسم تاجگذاری تزاری را برای ایوان چهارم ۱۷ ساله طراحی کرد. ماکاریوس حقانیت ایوان بر تاج و تخت را تأیید کرد؛ سپس صلیب را دور گردن او قرار داد، دستانش را روی سرش گذاشت و با خواندن دعای خیر تقدیس او را کامل کرد. برای بخش پایانی مراسم، ماکاریوس این حکم را خواند: «متعهد است تزار، در قبال کلیسا و رعایایش؛ مرگ آینده تزار و حکومت در بهشت در کنار خدا و اولیای خدا به عنوان پاداش تقوای او نسبت به خداوند شناخته میشود.» مسح سر در دهه ۱۵۵۰ به مراسم تاجگذاری اضافه شد که به بخشی از سنت تاجگذاری سلطنت روسیه از آن نقطه به بعد تبدیل گشت. پاتریارک قسطنطنیه عنوان تزار را در سندی رسمی در سال ۱۵۶۱ تأیید کرد؛ او ایوان چهارم را با امپراتور بیزانس مقایسه کرد و اظهار کرد که «او بر تمام مسیحیان ارتدکس از شرق تا غرب عالم حاکم است.» از آنجایی که سرزمینهای بیشتری در زمان ایوان مخوف تصرف شد، او شروع به نامیدن روسیه به جای «روسیا»، «روس» کرد که فقط به قلمروهای شاهزاده مسکو در گذشته اشاره داشتند.[۶]
کلیسای ارتدکس روسی نقش قابل توجهی در زندگی هر روس ایفا میکرد و تزارها نیز از این قاعده مستثنی نبودند. قدرت تزارها به تقوا و اخلاق شخصیشان وابسته بود. آنها به عنوان مدافعان کلیسای ارتدکس دیده میشدند؛ مهمتر از آن، کلیسا یکی از بازوهای اساسی دولت استبدادی بود که بزرگان آن از تزار اطاعت میکردند. در مقابل، بیشتر تزارها به سلسله مراتب کلیسا احترام میگذاشتند و از آن محافظت میکردند. در سال ۱۵۸۹ و تحت حکومت فیودور یکم (۱۵۸۴–۱۵۹۸)، یک پدرسالار برای کلیسا انتخاب شد «تا تزار کلیسا باشد.» با قرار دادن یک پدرسالار در رأس کلیسای ارتدکس، آن کلیسا از نفوذ خارجی رها شد. در آن زمان، دولت روسیه تنها دولت ارتدکس جهان بود که از دخالت حاکمیت خارجی در امان بود؛ بنابراین طبیعی بود که کلیسای روسیه نیز بخواهد راه دولت را دنبال کند. در طول سلطنت الکسی یکم (۱۶۴۵–۱۶۷۶) در دهههای ۱۶۵۰ و ۱۶۶۰، تزار پس از تصرف سرزمینهای بیشتر از جمله کییف، اسمولنسک و روسیه سفید (بلاروس امروزی)، از عنوان «تزار تمام روسیه» استفاده کرد تا گستردگی مقامش بر همه قلمروهای روسیه را نشان دهد. تزار الکسی دو سنت جدید گرفتن عشای ربانی و قرائت اعتقادنامه را در مراسم تاجگذاری روسیه معرفی کرد. این دو ضمیمه باعث شد که آن مراسم تشابهات بیشتری با تاجگذاری حاکمان بیزانسی و اروپایی داشته باشد. تزار الکسی تلاش کرد تا کلیسای ارتدکس روسیه را به یک کلیسای ارتدکس جهانی تبدیل کند. در دوران او اصلاحات بسیار گستردهای انجام شد و پاتریارک نیکون در نظام کلیسا دست به اصلاحات زد. همکاری دولت و کلیسا تا آنجا پیش رفت که در مراسمات کلیسا، الکسی را مقدس خطاب میکردند و جلوهای نیمه خدایی به او بخشیدند که برخلاف باورهای سابق کلیسا بود. در نهایت، تزارها به عنوان حاکمانی مستقل در نظر گرفته شدند که میتوانستند به چیزهای معجزهآسایی دست یابند؛ تقریباً همانند یک خدا بر روی زمین.[۶]
برخی از سفیران خارجی مانند هربرشتاین (در ۱۵۱۶ و ۱۵۲۵)، دانیل پرینتز بوخائو (در ۱۵۷۶ و ۱۵۷۸) و جوست ژول (در ۱۷۰۹)، نشان دادند که واژه «تزار» نباید برابر با «امپراتور» ترجمه شود؛ زیرا روسها این کلمه را به داوود، سلیمان و سایر پادشاهان کتاب مقدس، که تنها پادشاه بودند، به کار میبرند. از سوی دیگر، ژاک مارگرت، محافظ دیمیتری دروغین اول (۱۶۰۵–۱۶۰۶)، استدلال میکند که لقب «تزار» برای مسکوویها از «قیصر» یا «پادشاه» محترمتر است، دقیقاً به این دلیل که این خدا (و نه یک مقام زمینی) بود که مقرر کرد آن را بر داوود، سلیمان و دیگر پادشاهان اسرائیل اطلاق کنند. ساموئل کالینز، پزشک دربار تزار الکسی در سالهای ۱۶۵۹ تا ۱۶۶۶، عنوان او را «امپراتور بزرگ» مینویسد: «و در مورد واژه تزار، این واژه بسیار نزدیک به سزار است، که به خوبی ممکن است به معنای امپراتور باشد. روسها این عنوان را بالاتر از پادشاه میدانند و با این حال دیوید تزار و پادشاهان ما را کیلروس مینامند که احتمالاً برآمده از کارولوس کوئینتوس است...»[۲۳]
عنوان «تزار» در رواج باقی ماند و همچنین رسماً به عنوان بخشی از عناوین مختلف به معنای حکومت بر ایالتهای مختلف تصرف شده توسط دولت روسیه (مانند خاناتهای تاتار سابق و پادشاهی ارتدکس گرجستان) بود. تا اینکه وجهه این عنوان با جلوس پتر کبیر، پسر الکسی از میان رفت. پتر متأثر از فرهنگ جهان غرب پس از پیروزی در جنگ بزرگ شمالی و بنیانگذاری امپراتوری روسیه، به دولت روسیه تزاری پایان داد و آن را با شکل امپراتوری جایگزین کرد. او همچنین عنوان «امپراتور تمام روسیه» را با «تزار تمام روسیه» جایگزین کرد و از آن پس تا پایان امپراتوری روسیه، فرمانروان آن با عنوان «امپراتور روسیه» شناخته میشدند.[۴] پتر مسیر استقلال شخص تزار و تضعیف نهاد کلیسا را جلوتر برد؛ زیرا از خطر مقابله کلیسا با اصلاحات گستردهاش آگاه بود. او یک کالج مذهبی را برای پذیرش نوآوریهای غربی از سوی کلیسا تأسیس کرد، برای روحانیون یک درجه مقام کلیسایی تعریف کرد تا از حد و جایگاه خود فراتر نروند و شورای مقدس روسیه را به «بازوی تزار» و ابزاری برای حکومت استبدادی مبدل کرد. از آن پس شخص تزار بالاترین نماینده و مدافع کلیسای ارتدکس بود تا در جایگاه منصوب شده خداوند بر مسیحیان حکومت کند.[۶] در قرن هجدهم، عنوان تزار بهطور فزایندهای پستتر از امپراتور و یا نشاندهنده جنبه شرقی این مقام طلقی میشد.[۲۴] با الحاق کریمه در سال ۱۷۸۳، کاترین کبیر به جای لقب قدیمی «تزارینا کریمه» عنوان یونانی شده «تزاریتسا کرسونوس تائوریک» را برگزید. در سال ۱۸۱۵، زمانی که روسیه بخش بزرگی از لهستان را ضمیمه خاک خود کرد، این عنوان به وضوح در روسیه، معادل لهستانی «پادشاه» (به لهستانی: król) تفسیر شد و امپراتور روسیه عنوان «تزار لهستان» را به خود گرفت.[۲۵]
در میان مردم بومی سیبری و مسلمانان منطقه ولگا، آسیای مرکزی و قفقاز، امپراتوری روسیه اغلب با تصویر «تزار سفید» (به روسی: Белый царь) توصیف میشود.[۲۶] واپسین فرمانروای روسیه که لقب «تزار» را داشت، نیکلای دوم بود که در سال ۱۹۱۷ و در جریان انقلاب روسیه از تاج و تخت خلع شد و سپس خود و خانوادهاش در ژوئیه سال ۱۹۱۸ توسط بلشویکها بهطرز فجیعی اعدام شدند. در سال ۱۸۹۴، زمانی که نیکلای دوم بر تخت سلطنت روسیه نشست، عنوان کامل حاکمان روسیه چنین بود:[۲۷]
«به لطف خداوند متعال، امپراتور و اتوکراتور بزرگ تمام روسیه، تزار مسکو، کییف، ولادیمیر، نووگورود، کازان، آستاراخان، لهستان، سیبری، تائوریک کرسونیز و گرجستان؛ ارباب پسکوف، دوک بزرگ اسمولنسک، لیتوانی، ولهینا، پولدینیا و فنلاند، شاهزاده استونی، لیونیا، کورلند، سمیگالیا، ساموگیتیا، بیالیستوک، کارلیا، تیور، اورگا، پرم، ویاتکا، بلغارستان و سایر مناطق؛ ارباب و دوک بزرگ نیژنی نووگورود، چرنیگوف؛ فرمانروای ریازان، پولوتسک، روستوف، یاروسلاول، بلوزرو، اودوریا، اودوریا، کوندیا، ویتبسک، مستیسلاو و تمام مناطق شمالی؛ حاکم ایوریا، کارتالینیا و سرزمینهای کاباردینی و ارمنستان؛ حاکم موروثی و ارباب چرکسها و شاهزادگان کوهستانی و دیگران؛ لرد ترکستان، وارث نروژ، دوک شلسویگ-هولشتاین، استورمارن، دیتمارشن، اولدنبورگ.»
در مجموع ۱۱ فرمانروای تاریخ روسیه با عنوان رسمی تزار به تخت سلطنت این کشور نشستند که اسامی و تاریخ حکومت آنان به شرح زیر است:[۶]
- ایوان چهارم (۱۵۴۷–۱۵۸۴)
- فیودور یکم (۱۵۸۴–۱۵۹۸)
- بوریس گودونوف (۱۵۹۸–۱۶۰۵)
- فئودور دوم (۱۶۰۵–۱۶۰۵)
- دیمیتری دروغین اول (۱۶۰۵–۱۶۰۶)
- واسیلی چهارم (۱۶۰۶–۱۶۱۰)
- میخائیل یکم (۱۶۱۳–۱۶۴۵)
- الکسی یکم (۱۶۴۵–۱۶۷۶)
- فیودور سوم (۱۶۷۶–۱۶۸۲)
- ایوان پنجم (۱۶۸۲–۱۶۹۶)
- پتر یکم (۱۶۸۲–۱۷۲۱: عنوان فرمانروایان روسیه با «امپراتور» جایگزین شد.)
نامها و اصطلاحات
[ویرایش]این بخش نیازمند گسترش است. میتوانید با افزودن به آن کمک کنید. |
در ادبیات معاصر جهان، تزار میتواند برای اشاره به یک شخص مستبد یا یک حاکم خودکامه به کار برود. همچنین در آمریکا و بریتانیا، واژه «تزار» یک اصطلاح محاورهای برای برخی از کارمندان دولتی سطح بالا است؛ مانند «تزار مواد مخدر» برای مدیر دفتر سیاست ملی کنترل مواد مخدر، «تزار تروریسم» برای مشاور رئیس جمهور در سیاست تروریسم، «تزار امنیت سایبری» برای بالاترین مقام وزارت امنیت میهن ایالات متحده آمریکا در زمینه امنیت رایانه و سیاست امنیت اطلاعات، و «تزار جنگ» برای نظارت بر جنگها در عراق و افغانستان. بهطور خاص، یک تزار در دولت ایالات متحده آمریکا معمولاً به یک مشاور در سطح کابینه در داخل قوه مجریه اشاره دارد.[۲۸]
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ Margeret, J. (1983). The Russian Empire and Grand Duchy of Muscovy. University of Pittsburgh. p. 111. ISBN 9780822977018.
کتاب مقدس اسلاوونی اصطلاحات «تزار» و «پادشاه» را یکسان میدانست... نویسندگان روسی اغلب شاهزاده یا تزار را با پادشاهان عهد عتیق مقایسه میکنند. چندین نویسنده استدلال کردند که ترجمه «تزار» به «امپراتور» اشتباه بوده است. این امر به دلیل دیدگاه گستردهای در اروپا که تزار میخواست میراث امپراتوری منقرض شده بیزانس را ادعا کند، مهم بود.
- ↑ de Madariaga, Isabel (2006). Ivan the Terrible. Yale University Press. p. 78. ISBN 9780300143768.
بنابراین معنای اصلی «تزار» یک فرمانروای مستقل و بدون ارباب بود که میتوانست مطابق انجیل پادشاه یک ملت یا قوم خاص باشد یا «امپراتور» که بر چندین آنتییون حکومت میکند، مانند امپراتور بیزانس
- ↑ Madariaga, Isabel De (2014). Politics and Culture in Eighteenth-Century Russi. Routledge. pp. 40–42. ISBN 978-1-317-88190-2.
قدرتهای دیگر فراموش کردند که «تزار» زمانی بهعنوان «امپراتور» یا حتی بهعنوان «قیصر» شناخته میشد... این امر بیشتر مشکلاتی را که پتر کبیر هنگام انتخاب عنوان «امپراتور» با آن مواجه شد، توضیح میدهد؛ زیرا ریشه کلمه «تزار» نادیده گرفته شده بود و عنوان آن بیارزش شده بود.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ "Tsar". Encyclopaedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2023-05-11.
- ↑ "Online Etymology Dictionary". etymonline.com.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ۶٫۵ Liana Miate (29 November 2023). "Tsar". world history Encyclopedia (به انگلیسی). Retrieved 2024-03-11.
- ↑ Семеновкер, Борис Арьевич (1999). Библиографическая культура Древней Месопотамии: Книга. Исследования и материалы — Сб. 76. p. 102.
- ↑ Карамзин, Николай Михайлович. История государства Российского. Vol. 6, Гл. VII.
- ↑ Хомяков, А. С. (2008). Сочинения в двух томах: Т. 1 (Работы по историософии) (به روسی). Московский: Московский философский фонд. pp. 201, 266 & 267.
- ↑ Морозов, Н. А. (1998). Христос. Великая Ромея — первый светоч средневековой культуры (به روسی). Крафт+ЛЕАН. pp. 357, 462.
- ↑ Кузнецов, Е. В. (1998). Сказания и догадки о христианском имени Ермака (به روسی). ЛУКИЧ. p. 104.
- ↑ Щербаков, В. И. (1995). Века трояновы (به روسی). Просвещение. pp. 40 & 41.
- ↑ Золин, П. М.; Кандыба, В. М. (1997). История и идеология русского народа. СПб: Лань. p. 143.
- ↑ Пириватрић, Срђан (1997). Самуилова држава. Београд.
- ↑ Dujcev, Sofia (1942). III epistolae ad Bulgariae historiam spectantes. Recensuit et explicavit Iv.
- ↑ Геров, Найден (1895–1904). Речник на блъгарский язик (به بلغاری).
- ↑ Maksimovic, Ljubomir (2011). "Chapitre XVII. – La Serbie : pouvoir et administration sociale". In Laiou, Angeliki (ed.). Le monde byzantin, Tome III: L'empire grec et ses voisins (XIIIe-XVe siècle) (به فرانسوی). Presses Universitaires de France. pp. 323–342. ISBN 978-2-13-052008-5.
- ↑ Vodoff, Wladimir (1978). Oxford Slavonic Series. Vol. XI. Oxford, England: Oxford University Press.
- ↑
de Madariaga, Isabel (1997). "Tsar into Emperor: the title of Peter the Great". In Oresko, Robert; Gibbs, G. C.; Scott, H. M. (eds.). Royal and Republican Sovereignty in Early Modern Europe: Essays in Memory of Ragnhild Hatton. Cambridge: Cambridge University Press. p. 355. ISBN 9780521419109. Retrieved 2 October 2023.
[...] میکائیل توور پس از دریافت «یارلک» (فرمان) خان مغول در سال ۱۳۰۴، به عنوان «شاهزاده بزرگ ولادیمیر و مسکو» سفیری را نزد امپراتور آندرونیکوس دوم فرستاد که در آن خود را «باسیلیوس روس» توصیف کرد.
- ↑ Soloviev, A.V. (1966). Reges et Regnum Russiae au moyen âge. Vol. XXXVI. Bruxelles.
- ↑ Bushkovitch, Paul (2021). Succession to the Throne in Early Modern Russia: The Transfer of Power 1450–1725 (1st ed.). New York: Cambridge University Press. p. 73. ISBN 9781108479349. Retrieved 2 October 2023.
ایوان سوم گهگاه، نه به طور منظم، از عنوان «تزار» در نامههایی به دیگر فرمانروایان استفاده میکرد.
- ↑ Ostrowski, D. (2002). Muscovy and the Mongols: Cross-Cultural Influences on the Steppe Frontier, 1304–1589. Cambridge, England: Cambridge University Press. p. 178.
- ↑ Collins, Samuel (1671). The Present State of Russia, in a Letter to a Friend at London. Written by an Eminent Person residing at Great Tzars Court at Mosco for the space of nine years. London. pp. 54–55.
- ↑ Uspensky, Boris (2000). Царь и император: помазание на трон и семантика монарших титулов. Moscow: Языки русской культуры. pp. 48–52. ISBN 5-7859-0145-5.
- ↑ "The Brockhaus and Efron Encyclopedia entry on Tsar". Archived from the original on 2020-09-08. Retrieved 2006-07-27.
- ↑ Hofmeister, Ulrich (2017). "From the White Tsar to the Russian Tsar. Monarchy and Russian Nationalism in Tsarist Turkestan". In Banerjee, Milinda; Backerra, Charlotte; Sarti, Cathleen (eds.). Transnational Histories of the 'Royal Nation'. Palgrave Studies in Modern Monarchy. Cham, Switzerland: Springer. p. 137. ISBN 9783319505237. Retrieved 2 October 2023.
[...] عنوان «تزار سفید» (Belyi Tsar) در قرن نوزدهم بهطور گسترده در ارتباطات روسی با مردم آسیایی یا مسلمان استفاده میشد و جذابیت خود را از جذابیت «آسیایی» آن میگرفت ... در اواخر سلطنت روسیه، عبارت تزار سفید به عنوان یک لقب خاص «شرقی» برای شخص امپراتور روسیه تلقی میشد که ریشه در سنتهای مغولی داشت.
- ↑ Harcave, Sidney (1964). First Blood The Russian Revolution of 1905. London: Macmillan. p. 12.
- ↑ James K. Glassman (December 18, 2000). "Close, But No Big Czar". Reason magazine.
پیوند به بیرون
[ویرایش]- مدخل تزار–دیکشنری انگلیسی کالینز (به انگلیسی)