پرش به محتوا

سید جعفر پیشه‌وری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه است که توسط Aztap (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۴۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی داشته باشد.

سیدجعفر پیشه‌وری
شناسنامه
معروف بهسیدجعفر پیشه‌وری
نام کاملمیرجعفر جوادزاده خلخالی
زادروز۱۲۷۲ خورشیدی
زادگاهروستای زیوه، خلخال
تاریخ مرگ۱۳۲۶ خورشیدی
محل مرگجاده گنجه - یِولاق
در تصادف اتومبیل
مدفنگورستان مشاهیر آذربایجان[۱], باکو
دیناسلام
فارغ التحصیل ازدارالمعلمین باکو
دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق (کوتو)
حزب سیاسیفرقه دموکرات آذربایجان
حزب کمونیست ایران
حزب عدالت
رئیس حکومت خودمختار آذربایجان
از ۲۱ آذر ۱۳۲۴
رهبر فرقه دموکرات آذربایجان[۲]
۱۳۲۴
دبیر مسؤول تشکیلات حزب کمونیست ایران
کمیسر امور خارجه جمهوری گیلان،
۱۲۹۹
عضو کمیتهٔ مرکزی حزب عدالت

میر جعفر جوادزاده خلخالی یا سید جعفر پیشه‌وری سیاستمدار، روزنامه‌نگار و مبارز انقلابی کمونیست ایرانی بود. او نخست وزیر حکومت ملی آذربایجان و مؤسس فرقه دموکرات آذربایجان بود. او کمیسر امور داخله جمهوری گیلان بود. پیشه وری از بنیانگذاران و عضو کمیتهٔ مرکزی حزب عدالت در باکو، از مؤسسین حزب کمونیست ایران در نخستین کنگره آن و دبیر مسؤول تشکیلات این حزب در تهران بود. پیشه وری در باکو سردبیر روزنامه دوزبانه ترکی آذربایجانی – فارسی حریت بود. همچنین سردبیر روزنامه کامونیست، بود که در ۱۹۲۰ در رشت منتشر می‌شد و گرداننده اصلی روزنامه حقیقت بود که در ۱۹۲۱-۲۲ در تهران منتشر می‌شد. بعد ها او روزنامه آژیر را در تهران منتشر کرد.[۳]

اوایل زندگی

او در ۱۲۷۲ شمسی در روستای سیّدلَر زیوه سی خلخال متولّد شد و در ده یا دوازده سالگی و پس از اندکی تحصیلات ابتدایی، به همراه خانوادهٔ اش که در یک آشوب دارایی شان را از دست داده بودند، به قفقاز رفت. در آن زمان باکو به عنوان یک مرکز جدید صنعتی هزاران جویای کار را به خود می‌پذیرفت. او در باکو در دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق تحصیل کرد، و در آنجا ضمناً در مدارس اتحاد ایرانیان و بلدیه به شغل معلمی پرداخت.[۴]

فعالیت سیاسی

پس از انقلاب روسیه، به مرام کمونیستی علاقه‌مند شد و فعالیت مطبوعاتی خود را با مقاله نویسی در نشریه آچیق سوز (حرف بی پرده)، ارگان حزب مساوات و آغاز کرد و سپس با روزنامه آذربایجان، جزء لاینفک ایران، ارگان حزب دموکرات ایران شعبه باکو همکاری کرد. در پی حوادث اسفند ۱۲۹۶ و افزایش فعالیتهای سوسیالیستی بین کارگران باکو به حزب عدالت پیوست و در در نشریاتی چون حریت، ارگان حزب عدالت، و دیگر نشریات چپ باکو به فعالیت روزنامه نگاری ادامه داد. او در اواسط سال ۱۲۹۸ در خلال کنفرانس عمومی حزب عدالت به عضویت کمیتهٔ مرکزی آن درآمد. پس از سلطه بلشویکها بر جمهوری آذربایجان و اشغال انزلی توسط شوروی در اواخر اردیبهشت ۱۲۹۹ او در گیلان به همراه دیگر اعضای حزب عدالت فعالیت سیاسی گسترده‌ای را شروع کردند. در اوایل تیر آن سال حزب عدالت طی یک کنگره به حزب کمونیست ایران تغییر نام داد و پیشه وری عضو کمیته مرکزی آن شد. او پس از یک کودتا، وزیر امور خارجه جمهوری گیلان شد.[۵] او در کنگره خلق‌های خاور در باکو به عنوان نماینده ایران حضور داشت. او با شکست نهضت جنگل ایران را ترک کرد. او در باکو روزنامة اَکینجی (زارع) را چاپ می‌کرد. با تفاهم ایران و شوروی و وجود امکان برای فعالیتهای علنی، او به هیئت تحریریه روزنامه حقیقت، ارگان اتحادیه عمومی کارگران ایران پیوست. وی در نوشتن مقالات این نشریه چپ که در آن زمان از مهمترین نشریات سیاسی بود نقشی مهم داشت. این نشریه در تیر ۱۳۰۱ توقیف شد و پیشه وری به علت فشارهای شدید دولت به باکو رفت. او در آنجا معلمی کرد ولی به گفته خود به دلیل تمایل همسرش و وضع ایرانیان باکو به و در پی تشکیل دومین کنگره حزب کمونیست ایران و برای سازماندهی مجدد فعالای صنقی و سیاسی به ایران برگشت و دبیر کمیته مرکزی و مسؤول تشکیلات حزب کمونیست ایران در تهران شد. او پس از مدتی اقامت در بابل احتمالاً در زمستان ۱۳۰۶ وارد تهران شد و تا اوایل سال ۱۳۰۸ مدیریت کتابفروشی کتابخانه فروردین را داشت. در اواخر تابستان آن سال معلم مدرسه شوروی شد. در سال ۱۳۰۹ به همراه دیگر اعضای شبکه کمونیستی دستگیر شد. در اواخر ۱۳۱۸ محاکمه و به اتهام «قبول فرقه اشتراکی و تبلیغ آن» به «ده سال حبس مجرد و سال حبس تأدیبی» محکوم شد. اندکی قبل از شهریور ۱۳۲۰ پس از ده سال محکومیت در ۱۳۱۹ به کاشان تبعید شد ولی در پی سقوط رضاشاه دوباره وارد عرصه سیاسی شد.[۴]

پس از سقوط رضا شاه

او که از اعضای مؤسس حزب توده در نشست مهر ۱۳۲۰ بود، و نقش مهمی در تدوین اولین مرامنامه آن داشت به علت اختلافات سیاسی قبلی با بعضی از رهبران دیگر حزب ناشی از دسته بندیهای حزب کمونیست در دهه ۱۳۰۰ و وجود اختلاف و شکاف بین کمونیستهای قدیمی در زندان رضا شاه از جمله شخص دکتر تقی ارانی و آوانسیان و تسری جدی آن به «حزب توده ایران» و یا به این دلیل که ماهیّت کمونیستی «حزب توده» چندان روشن نبود و یا شاید به این دلیل که پیشه‌وری شخصیت خویش را بسیار فراتر و موجه‌تر از مؤسسین حزب توده می‌دید، در حزب چندان قعالیتی نکرد. او رورنامه آژیر را تاسیس کرد و نخستین شماره آن را در اول خرداد ۱۳۲۲ منتشر کرد. این روزنامه با وجود چپ بودن به حزبی نبود. خط مشی این روزنامه هم احتمالاً از دلایل دوری حزب از پیشه وری بود چرا که به علت مقاله او به مناسبت مرگ رضاشاه جلوی حضور او به عنوان نماینده منتخب حزب در نخستین کنگره حزب توده ایران در مرداد ۱۳۲۳ را گرفتند.[۴]

پیشه وری در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی به عنوان نماینده اوّل تبریز انتخاب شد ولی در ۲۳ تیرماه ۱۳۲۳ اعتبارنامه وی علیرغم حمایت دکتر مصدق از وی به علت مخالفت نمایندگان محافظه کار و حمایت بعضی از نمایندگان حزب توده از آنها اعتبارنامه او تصویب نشد.[۴] در سال ۱۳۲۲ خود را کاندیدای نمایندگی دوره ۱۴ مجلس شورای ملی کرد و به عنوان نماینده اوّل تبریز رأی آورد، ولی در ۲۳ تیرماه ۱۳۲۳ اعتبارنامه وی علیرغم حمایت دکتر مصدق از وی با مخالفت گروه سید سیدضیاءالدین طباطبائی در مجلس شورای ملی رد شد. این اتفاق تکان‌دهنده و تلخ، روزهای تاریک گذشته را در ذهنش تداعی می‌کرد. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که این مسئله عامل اصلی انزوا و فرو غلتیدن پیشه‌وری در دامن روسها بوده‌است و این اقدام نمایندگان مجلس را یکی از مهم‌ترین عوامل تقویت‌انگیز پیشه‌وری برای تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان دانسته‌اند؛ به طوری که نقل شده هنگام رد اعتبار نامه پیشه‌وری، او با صراحت گفته‌است: «من به این سادگیها دست بردار نیستم و خیلی زود حساب این مرتجعین مارک دار را خواهم رسید»؛ «من از پنجره بیرون رفتم ولی از در وارد خواهم شد».[۶]

پس از جنگ جهانی، شوروی به عنوان یکی از فاتحان آن، خط مشیی توسعه طلبانه را در خصوص ایران در پیش گرفت که منجر به تلاش برای گرفتن امتیاز نفت شمال، فرا نخواندن نیروهایش از شمال و تاسیس حکومتهای خودمختار در آذربایجان و کردستان شد. سید جعفر پیشه‌وری در سال ۱۳۲۴ به تبریز رفت و با تنی چند از دیگر فعالان سیاسی آذربایجانی فرقه دموکرات آذربایجان را تأسیس و با انتشار بیانیه دوازده شهریور اعلام موجودیت کرد. اختیارات گسترده تر محلی از لحاظ اداری، تدریس زبان ترکی در مدارس در کنار زبان فارسی و اصلاحات ارضی و اقتصادی از جمله مهمترین خواسته‌هایی بود که در توضیح اهداف و خواسته‌های این تشکل جدید سیاسی عنوان شده بود[۶].[۴]به دنبال آن پس از تشکیل مجلس ملی در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۲۴ حکومت خودمختار آذربایجان را برپا داشت. این اقدام او همراه با تصرّف پادگان‌ها و واحدهای نظامی توسط اعضای فرقه دمکرات موسوم به فدائیلر در تبریز، ارومیه، زنجان، اردبیل و دیگر شهرهای آذربایجان بود. این حرکت مورد پشتیبانی نیروهای نظامی شوروی بود. فرقه دموکرات، کنگره خلق آذربایجان را تشکیل داد که در ۳۰ آبان ۱۳۲۴، دستور به تشکیل انتخابات برای تشکیل مجلس ملی آذربایجان و نهایتاً حکومت ملی آذربایجان داد. مجلس ملی در نخستین اقدام خود در ۲۱ آذر، تشکیل حکومت ملی به نخست وزیری پیشه وری را اعلام کرد. پس از تشکیل دولت قوام در بهمن ۱۳۲۴، در بهار ۱۳۲۵ شوروی موافقت کرد نیروهایش را از ایران خارج کند. پیشه وری در اردیبهشت برای مذاکره با مقامات تهران، به این شهر سفر کرد و در اواخر خرداد هیئت اعزامی تهران با او در تبریز مذاکره کرد. دولت مرکزی در نیمه دوم ۱۳۲۵ برای اعاده حاکمیت خود در آذربایجان نیروی نظامی مستقر کرد و فرقه دموکرات از هم پاشید و پیشه وری پس از واگذار کردن رهبری فرقه در ۱۹ آذر به محمد بی ریا، چند روز قبل از سقوط کامل فرقه دموکرات به همراه چند تن از دیگر رهبران فرقه که انبوهی از فعالان این جنبش بعداً بدانان پیوستند به شوروی پناه برد و در باکو اقامت گزید.[۴][۶]

رفتار و سخن پیشه‌وری

وی در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ در مقاله‌ای در روزنامه آزیر با عنوان “چرا سید ضیاءالدین طباطبایی را خائن ایران می‌دانیم؟ آیا سران ایلات و عشار مردمان میهن پرستی هستند؟” می‌نویسد:

«ایران باید یک دولت مستقل ملی به تمام معنا داشته باشد و سعی بکند طایفه بازی و ایل بازی را از بین ببرد. تمام افراد ملت را در زیر یک بیرق و یک قانون تمرکز بدهد. هر کسی بر خلاف این رفتار بکند خائن است. مردان میهن پرست هرگز به تضعیف کشور خود اقدام نمی‌کنند و هیچ وقت راضی نمی‌شوند بر خلاف قوانین کشور خود رفتار نموده و هم میهنان خود را آزار بدهند و مرکزیت کشور خود را متزلزل سازند. مردان شرافتمند از بالای سر کشور خود با بیگانگان رابطه نمی‌زنند. در خطرناک ترین موقع‌ها بر علیه دولت مرکزی بر نمی‌خیزند و برای احقاق حقوق مشروع یا ادعاهای نامشروع خود از راه دزدی و غارتگری و شورش و بلوا اقدام نمی‌کنند. ارتجاع بین المللی از وحدت ایران خوشش نمی‌آید و سعی می‌کند در پیکر ایران دولت‌های کوچک به وجود بیاورد».[۷]

ما همیشه گفته‌ایم و اکنون نیز صریحاً می‌گوییم: ما به‌طور جدی به ایران و تمامیت ارضی آن علاقمند ایم. اگر از طرفی خدشه‌ای به آن وارد شود شاید جدّی‌تر و فداکارانه‌تر از ساکنان ایالت‌های دیگر ایران – برای جلوگیری از آن [خدشه] اقدام خواهیم کرد. با این حال هرگز حاضر نیستیم از دفاع از ملّت، زبان و آداب و رسوم و خصوصیت‌مان به شرط آن‌که کشورمان یعنی ایران را خدشه‌دار نکند- صرف‌نظر کنیم. این‌جا چیزی که مغایر با قانون و حقّ حاکمیت خلق‌های ایران باشد وجود ندارد. برعکس اگر ما خود را با دست خودمان اداره کنیم، چه بسا این امر بتواند به تکامل و تعالی ایران رشد بیش‌تری دهد. نهضت ملی ما دیگر از چارچوب ملّی خارج شده و مقام پیشاهنگی جنبش دموکراتیک ایران را احراز کرده‌است. اکنون دیگر عموم مردم ایران شروع به درک این موضوع و معنای حقیقی آن کرده‌اند. گفتگوهای آغاز شده در تهران موجب روشن شدن ابهامات و سوءتفاهماتی گشته که دشمنان ما به طرق و بهانه‌های گوناگون ایجاد کرده‌اند. این گفتگوها حسن تفاهمی اساسی میان خلق آذربایجان و ایرانیان بیرون از آذربایجان به وجود آورده‌است. این حسن تفاهمات علی‌رغم تلاش‌های مذبوحانهٔ مرتجعین داخلی و خارجی، روز به روز عمق می‌یابد و نتایج مثبتی می‌دهد.[۸]

چنان‌چه تهران راهِ ارتجاع را انتخاب کند، خداحافظ! راه در پیش. بدون آذربایجان به راه خود ادامه دهد. این است آخرین حرف ما.[۹]

آذربایجان ترجیح می‌دهد به‌جای این‌که با بقیه ایران به شکل هندوستان اسیر باشد، برای خود سرزمین ایرلند آزادی باشد.[۱۰]

اگر کار بدین منوال پیش رود، ما چاره‌ای نداریم جز این که تماماً از تهران جدا شده و دولتی مستقل تشکیل دهیم.[۱۱]

سران "فرقه دموکرات آذربایجان" تلگرامی به میرجعفر باقراف، دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان به "جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان" مخابره کردند که متن آن در روزنامه آذربایجان، ارگان کمیته مرکزی "فرقه دموکرات آذربایجان" به چاپ رسید در متن تلگرام مذکور چنین آمده‌است:

پدر عزیز و مهربان میرجعفر باقراف. خلق آذربایجان جنوبی که جز لاینفک آذربایجان شمالی است، مانند همه خلق‌های جهان، چشم امید خود را به خلق بزرگ شوروی و دولت شوروی دوخته‌است[۱۲][۱۳]

چندی بعد پیشه‌وری از استالین درخواست می‌کند مخفیانه برای‌شان اسلحه بفرستد و به‌او قول می‌دهند که نخواهند گذاشت کارگزاران دولت ایران از این موضوع اطلاع بیابد. به‌او اطّلاع می‌دهند که مردم آذربایجان خواهان جدایی از ایران هستند ولی اگر استالین ترجیح بدهد که فعلاً از ایران جدا نشوند، هم‌همچنان برای برقرار کردن دولت سوسیالیستی در ایران تلاش خواهند کرد.[۱۴]

مرگ پیشه وری

او در ۲۰ تیر ۱۳۲۶ در یک حادثه رانندگی درگذشت. به دلیل یاس ناشی از شکست، و مشاجره لفظی پیشه وری و میرجعفر باقروف، صدر وزیران جمهوری آذربایجان شوروی، احتمال زیادی داده شد باقروف در این حادثه دست داشته‌است.[۴]

محمد بی ریا وزیر فرهنگ دولت پیشه وری پس از تبعید به روسیه، درتاریخ سوم آوریل ۱۹۵۴ نامه یی را در هشت صفحه به نخست وزیر وقت شوروی «مالنکوف» نوشته و در آن اعترافاتی دال بر قتل عمدی پیشه وری نموده است که نسخه اصلی و دست نویس همان نامه اکنون تحت پرونده شماره ۳۷۱۲ در بایگانی وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان و نسخه های کپی شده آن، یکی در بایگانی کا.گ.ب مسکو تحت پرونده شماره پ-۰۶۶۲۷ و دیگری در بایگانی ویژه جاماح نگهداری میشوند.

این نامه که اعترافات تکاندهنده یی در رابطه با کل حقایق ۲۱ آذر و دولت پیشه وری را در خود دارد، برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ توسط پیروز دیلنچی ترجمه و منتشر شده است. [۱۵]

نگارخانه

پانویس

  1. (ترکی آذربایجانی: Fəxri Xiyaban)
  2. آذربایجان دموکرات فرقه سی
  3. http://www.iranicaonline.org/articles/azir-leftist-persian-newspaper
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ بیات، کاوه. «پیشه وری». [[دانشنامه جهان اسلام]]. تداخل پیوند خارجی و ویکی‌پیوند (کمک)
  5. Atabaki، Touraj (۲۰۰۰). Azerbaijan: Ethnicity and the Struggle for Power in Iran. I.B.Tauris,.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ بروجردی، حسین (زمستان ۱۳۸۴). «برشی بر فرقه دموکرات آذربایجان». مطالعات تاریخی (۱۰): ۹۲-۱۱۵.
  7. روایت اسناد انگلیسی از بحران آذربایجان-پایگاه تحلیلی کردها
  8. روزنامهٔ آذربایجان - ارگان فرقه دموکرات آذربایجان شماره ۲۱ پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۲۵
  9. محمدحسین خسروپناه/ فصل‌نامهٔ گفتگو شماره ۴۸ / اردیبهشت ۸۶ / صفحه ۱۰۵
  10. – نشریه آذربایجان شماره ۸ مورخه ۲۹/۶/۲۴ "مرا بخیر تو امید نیست شر مرسان، به قلم پیشه‌وری
  11. – نشریهٔ آذربایجان شمارهٔ ۴۸ مورخ۲/۱۰/۲۴ مقاله «دالیدان آتیلان داش، توپوغا دییر»
  12. محسنی، محمد رضا ۱۳۸۹: پان ترکیسم، ایران و آذربایجان، نشر سمرقند، ص ۳۳
  13. رضا، آذربایجان و اران، ۲۳۰.
  14. http://irantarikh.com/tarikh/jafarpishavari.pdf
  15. http://www.camah.net/biriaetiraf.php دستخط و امضای محمد بی ریا همراه با ترجمه آن

منابع

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون