آیه انذار: تفاوت میان نسخهها
گمخ برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
اصلاح منابع گمخ برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
محمد بن یعقوب بشوی و محمد ابن جریر طبری بر این باورند که بعضی از آیات [[قرآن]]، آیهٔ انذار نامیده شدهاند؛ از جمله: آیههای ۱ و ۲ [[فهرست سورههای قرآن|سوره]] [[مدثر|مدّثر]]، آیه ۱۲۲ سوره [[توبه (سوره)|توبه]] و آیهٔ ۷ سوره [[شوری (سوره)|شوری.]]<ref>طبری و محمد بن جریر بن یزید،جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۴۸</ref> اما مشهورترین آنها آیه ۲۱۴ سورهٔ شعراء است که فرمان خداوند به [[محمد|پیامبر اسلام]] را برای انذار خویشاوندانش در آغاز دعوت عَلنی، در سال چهَارم [[مبعث|بعثت]] بیان میکند.<ref>طبری و محمد بن جریر بن یزید،[http://www.qtafsir.com/index.php?option=com_content&task=view&id=2251&Itemid=82 جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۴۸]</ref><ref name=":02">[http://www.qtafsir.com/index.php?option=com_content&task=view&id=2251&Itemid=82 بشوی، محمد یعقوب- نشریه دانشنامه حج و حرمین شریفین: جلد ۱(آبار علی - احصار و صّد)، صفحه ۱۴۵ و ۱۴۶]</ref> |
محمد بن یعقوب بشوی و محمد ابن جریر طبری بر این باورند که بعضی از آیات [[قرآن]]، آیهٔ انذار نامیده شدهاند؛ از جمله: آیههای ۱ و ۲ [[فهرست سورههای قرآن|سوره]] [[مدثر|مدّثر]]، آیه ۱۲۲ سوره [[توبه (سوره)|توبه]] و آیهٔ ۷ سوره [[شوری (سوره)|شوری.]]<ref>طبری و محمد بن جریر بن یزید،جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۴۸</ref> اما مشهورترین آنها آیه ۲۱۴ سورهٔ شعراء است که فرمان خداوند به [[محمد|پیامبر اسلام]] را برای انذار خویشاوندانش در آغاز دعوت عَلنی، در سال چهَارم [[مبعث|بعثت]] بیان میکند.<ref>طبری و محمد بن جریر بن یزید،[http://www.qtafsir.com/index.php?option=com_content&task=view&id=2251&Itemid=82 جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۴۸]</ref><ref name=":02">[http://www.qtafsir.com/index.php?option=com_content&task=view&id=2251&Itemid=82 بشوی، محمد یعقوب- نشریه دانشنامه حج و حرمین شریفین: جلد ۱(آبار علی - احصار و صّد)، صفحه ۱۴۵ و ۱۴۶]</ref> |
||
انذار [[مصدر]] باب افعال از باب «نَذِرَ ینْذَرُ» اشتقاق یافته و به معنای آگاه شدن به امری، از آن پرهیز کردن و خود را برای آن آماده ساختن است.<ref>اقرب الموارد، ج 5، ص 378، «نذر»</ref> [[لغتشناسی|لغتشناسان]] و [[مفسران]] از جمله در کتاب ''[[مفردات راغب|المفردات]]'' معنای انذار را با تعابیری گوناگون ذکر کردهاند؛<ref>الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن،جلد۱، صفحه ۴۸۷</ref><ref>علامه شعرانی و محمد قریب، نثر طوبی، جلد 2، صفحه 448</ref> حسن مصطفوی در لغتنامه ''التحقیق'' خود بر این باور است که برخی ریشه نذر به معنای یاد شده را واژهای بیگانه و برگرفته از زبان عبری یا سریانی دانستهاند، با این تفاوت که در آن دو زبان به علّت دارا نبودن ذال، با دال (ندر) یا زاء (نزر) تلفظ میشدهاست.<ref>مصطفوی، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، جلد 12، صفحه 75</ref> این واژه و مشتقّات آن بیش از ۱۲۴ بار در [[قرآن]] بهکار رفتهاست<ref>روحانی، محمود، المعجم الاحصائی، جلد 3، صفحه 1542</ref> و در آنها ضمن بیان این مطلب که منذر حقیقی خداست و ازاینرو یکی از اسمای الهی منذر است<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 94، صفحه 387</ref> و دیگر منذران نیز پیام او را ابلاغ میکنند از مسئولیت پیامبران به ویژه پیامبر اسلام، اهداف، موارد، شیوه، مخاطبان و واکنش آنها در مورد انذار سخن به میان آمدهاست. گفتنی است که افزون بر موارد کاربرد انذار و مشتقات آن، بخشهای فراوانی از قرآن بدون بهکارگیری این واژگان عملاً به انذار پرداختهاست، زیرا در آنها از [[عذاب]]، دشواری [[مرگ]]، [[برزخ]]، [[جهان آخرت]]، حسابرسی، جهنّم و عذاب الهی به صورت اعلام، اخبار، تهدید، وعید و تحذیر یاد شدهاست.<ref> |
انذار [[مصدر]] باب افعال از باب «نَذِرَ ینْذَرُ» اشتقاق یافته و به معنای آگاه شدن به امری، از آن پرهیز کردن و خود را برای آن آماده ساختن است.<ref>اقرب الموارد، ج 5، ص 378، «نذر»</ref> [[لغتشناسی|لغتشناسان]] و [[مفسران]] از جمله در کتاب ''[[مفردات راغب|المفردات]]'' معنای انذار را با تعابیری گوناگون ذکر کردهاند؛<ref>الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن،جلد۱، صفحه ۴۸۷</ref><ref>علامه شعرانی و محمد قریب، نثر طوبی، جلد 2، صفحه 448</ref> حسن مصطفوی در لغتنامه ''التحقیق'' خود بر این باور است که برخی ریشه نذر به معنای یاد شده را واژهای بیگانه و برگرفته از زبان عبری یا سریانی دانستهاند، با این تفاوت که در آن دو زبان به علّت دارا نبودن ذال، با دال (ندر) یا زاء (نزر) تلفظ میشدهاست.<ref>مصطفوی، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، جلد 12، صفحه 75</ref> این واژه و مشتقّات آن بیش از ۱۲۴ بار در [[قرآن]] بهکار رفتهاست<ref>روحانی، محمود، المعجم الاحصائی، جلد 3، صفحه 1542</ref> و در آنها ضمن بیان این مطلب که منذر حقیقی خداست و ازاینرو یکی از اسمای الهی منذر است<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 94، صفحه 387</ref> و حسینی زبیدی در ''تاج العروس'' بر این باور است که دیگر منذران نیز پیام او را ابلاغ میکنند از مسئولیت پیامبران به ویژه پیامبر اسلام، اهداف، موارد، شیوه، مخاطبان و واکنش آنها در مورد انذار سخن به میان آمدهاست. گفتنی است که افزون بر موارد کاربرد انذار و مشتقات آن، بخشهای فراوانی از قرآن بدون بهکارگیری این واژگان عملاً به انذار پرداختهاست، زیرا در آنها از [[عذاب]]، دشواری [[مرگ]]، [[برزخ]]، [[جهان آخرت]]، حسابرسی، جهنّم و عذاب الهی به صورت اعلام، اخبار، تهدید، وعید و تحذیر یاد شدهاست.<ref>حسینی زبیدی،محمدمرتضی، تاج العروس، جلد 7 , صفحه 517</ref> از این میان میتوان به موارد ذیل اشاره کرد که منابع برای معنای انذار آوردهاند: |
||
* توجّه و آگاهی دادن به آیندهای ترسناک<ref>علامه شعرانی و محمد قریب، نثر طوبی، جلد 2، صفحه 448</ref> |
* توجّه و آگاهی دادن به آیندهای ترسناک<ref>علامه شعرانی و محمد قریب، نثر طوبی، جلد 2، صفحه 448</ref> |
||
* آگاه کردن یا ابلاغ و خبر دادنی که در آن ترسانیدن صورت پذیرد<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، جلد 1، صفحه 62</ref> |
* آگاه کردن یا ابلاغ و خبر دادنی که در آن ترسانیدن صورت پذیرد<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، جلد 1، صفحه 62</ref> |
||
* برحذر داشتن از امر ترسناکی که زمان و فرصت کافی برای پرهیز از آن باشد<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، جلد 1، صفحه 62</ref> |
* برحذر داشتن از امر ترسناکی که زمان و فرصت کافی برای پرهیز از آن باشد<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، جلد 1، صفحه 62</ref> |
||
* ترسانیدنی که به صورت گفتاری بوده<ref> |
* ترسانیدنی که به صورت گفتاری بوده<ref>مصطفوی،حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، جلد 12، صفحه 75، «نذر»</ref> و در آن امر ترسناک نیز معرفی شود<ref>ابنعاشور، محمدطاهر بن محمد، التحریر والتنویر، جلد 11، صفحه 62</ref> |
||
* پند دادن<ref>الفروقاللغویه، صفحه 78</ref> و آموزش آنچه مردم را در بازشناسی حق از باطل و درست از خطا توانا میسازد.<ref> |
* پند دادن<ref>بیات، بیت الله، الفروقاللغویه، صفحه 78</ref> و آموزش آنچه مردم را در بازشناسی حق از باطل و درست از خطا توانا میسازد.<ref>ابنعاشور، محمدطاهر بن محمد، التحریر والتنویر، جلد 11، صفحه 62</ref> |
||
* آگاه ساختن همراه بیم و پرهیز است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، صفحه 487</ref><ref> |
* آگاه ساختن همراه بیم و پرهیز است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، صفحه 487</ref><ref>حسینی زبیدی،محمدمرتضی، تاج العروس، جلد 7 , صفحه 517</ref> |
||
== شأن، تاریخ و محل نزول == |
== شأن، تاریخ و محل نزول == |
نسخهٔ ۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۶
مشخصات قرآنی | |
---|---|
نام آیه | آیه انذار |
نام سوره | شعراء |
شماره آیه | ۲۱۴ |
سال نزول | سال سوم پس از بعثت |
محل نزول | مکه |
شأن نزول | دارد |
شماره جزء | ۱۹ |
شماره حزب | ۳۸ |
اطلاعات دیگر | |
شماره کلمه | ۴ |
شماره حرف | ۲۱ |
حروف مقطعه | ندارد |
متن آیه | «وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» |
ترجمه آیه | و خویشان نزدیکت را بیم ده. |
مشهورترین آیهای که به نام آیه انذار نامیده شده، آیه ۲۱۴ سوره شعرا میباشد. این سوره در جزو ۱۹ و حزب ۳۸ میباشد و خود آیه انذار شامل ۴ کلمه و ۲۱ حرف میباشد.
این آیه فرمان خداوند را به پیامبر اسلام مبنی بر انذار خویشاوندانش در آغاز دعوت علنی و در سال چهارم بعثت بیان میکند.
در معنای واژه انذار تعابیر گوناگونی در کلام لغت شناسان آمدهاست، از جمله آن که مفردات معنای انذار را توجه و آگاهی دادن به آیندهای ترسناک آوردهاست. واژه انذار و مشتقات آن بیش از ۱۲۴ بار در قرآن آورده شدهاست. از بررسی مجموع آیاتی که این واژه را دارا هستند برمیآید که منذر حقیقی خداست و منذران دیگر نیز پیام خداوند را ابلاغ میکنند و در اصل منذر یکی از اسمای باری تعالی است. همچنین از مسئولیتها و اهداف و مخاطبان و … پیامبران به ویژه پیامبر اسلام سخن به میان آمدهاست.
محتوای آیه میرساند که خداوند به محمد این چنین فرمان داده که پیش از آغاز دعوت عمومی، ابتدا توحید و رسالت را به خاندان خود عرضه دارد و ایشان را از عذاب الهی بیم دهد.
روایتهای ذیل این آیه حاکی از آن است که پیامبر خویشان خود را در مجلسی دعوت نمود و پس از اطعام ایشان پیام الهی را به آنان ابلاغ نمود و سپس از خویشاوندانش تقاضای یاری کرد ولی هیچکس جز علی بن ابیطالب درخواست یاری پیامبر را پاسخ نگفت و رسول خدا پس از اتمام حجت با خاندانش، علی را برادر و وصی و خلیفه خود در میان مردم خواند و دیگران را به اطاعت از او دعوت نمود.
در تفاسیر فریقین بیش از ۴۰ حدیث آورده شده که به بررسی شان نزول آیه پرداختهاند. تاریخ نزول آیه نیز به سه سال نخست دعوت پیامبر بازمیگردد که به سبب آن دعوت علنی پیامبر — پس از سه سال دعوت پنهانی — آغاز گشت. در تفاسیر تعبیر مختلفی از خویشان نزدیک پیامبر آمدهاست. عدهای آنها را تنها بنی هاشم یا بنی عبدالمطلب دانستهاند و عدهای منحصراً بنی عبدالمطلب را عنوان کردهاند و گروهی نیز در کنار بنی مطلب، بنی هاشم را نیز نام بردهاند. مفسرین بزرگ، هم از علمای اهل سنت و هم از بزرگان شیعه مانند طبری، احمدبن حنبل، ابن ابی الحدید، بخاری و علامه طباطبایی در باب این آیه و دعوت پیامبر اسلام و وقایع مربوط به آن سخن راندهاند.
محتوا
به گزارش مکارم شیرازی، مفسر شیعه، متن و ترجمه آیه چنین است:[۱]
﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾(سورهٔ شعراء-آیهٔ ۲۱۴)
و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن.
محتوا و ساختار
سورهٔ شعرا دربارهٔ داستان زندگی پیامبرانی چون موسی، ابراهیم، نوح، هود، صالح، لوط، شعیب و محمد است.[۲] آیهٔ انذار در این سوره، به بیان مأموریت مهم پیامبر اسلام از سوی خداوند دربارهٔ انذار خویشان و دعوت آشکار میپردازد.[۳] در این آیه خدا به محمد فرمان میدهد که پیش از ابلاغ دعوت عمومی، نخست خاندان خود را از عذاب الهی بترساند و دعوت توحید و نبوت را بر آنان عرضه کند.[۴][۵]
نامگذاری
محمد بن یعقوب بشوی و محمد ابن جریر طبری بر این باورند که بعضی از آیات قرآن، آیهٔ انذار نامیده شدهاند؛ از جمله: آیههای ۱ و ۲ سوره مدّثر، آیه ۱۲۲ سوره توبه و آیهٔ ۷ سوره شوری.[۶] اما مشهورترین آنها آیه ۲۱۴ سورهٔ شعراء است که فرمان خداوند به پیامبر اسلام را برای انذار خویشاوندانش در آغاز دعوت عَلنی، در سال چهَارم بعثت بیان میکند.[۷][۸]
انذار مصدر باب افعال از باب «نَذِرَ ینْذَرُ» اشتقاق یافته و به معنای آگاه شدن به امری، از آن پرهیز کردن و خود را برای آن آماده ساختن است.[۹] لغتشناسان و مفسران از جمله در کتاب المفردات معنای انذار را با تعابیری گوناگون ذکر کردهاند؛[۱۰][۱۱] حسن مصطفوی در لغتنامه التحقیق خود بر این باور است که برخی ریشه نذر به معنای یاد شده را واژهای بیگانه و برگرفته از زبان عبری یا سریانی دانستهاند، با این تفاوت که در آن دو زبان به علّت دارا نبودن ذال، با دال (ندر) یا زاء (نزر) تلفظ میشدهاست.[۱۲] این واژه و مشتقّات آن بیش از ۱۲۴ بار در قرآن بهکار رفتهاست[۱۳] و در آنها ضمن بیان این مطلب که منذر حقیقی خداست و ازاینرو یکی از اسمای الهی منذر است[۱۴] و حسینی زبیدی در تاج العروس بر این باور است که دیگر منذران نیز پیام او را ابلاغ میکنند از مسئولیت پیامبران به ویژه پیامبر اسلام، اهداف، موارد، شیوه، مخاطبان و واکنش آنها در مورد انذار سخن به میان آمدهاست. گفتنی است که افزون بر موارد کاربرد انذار و مشتقات آن، بخشهای فراوانی از قرآن بدون بهکارگیری این واژگان عملاً به انذار پرداختهاست، زیرا در آنها از عذاب، دشواری مرگ، برزخ، جهان آخرت، حسابرسی، جهنّم و عذاب الهی به صورت اعلام، اخبار، تهدید، وعید و تحذیر یاد شدهاست.[۱۵] از این میان میتوان به موارد ذیل اشاره کرد که منابع برای معنای انذار آوردهاند:
- توجّه و آگاهی دادن به آیندهای ترسناک[۱۶]
- آگاه کردن یا ابلاغ و خبر دادنی که در آن ترسانیدن صورت پذیرد[۱۷]
- برحذر داشتن از امر ترسناکی که زمان و فرصت کافی برای پرهیز از آن باشد[۱۸]
- ترسانیدنی که به صورت گفتاری بوده[۱۹] و در آن امر ترسناک نیز معرفی شود[۲۰]
- پند دادن[۲۱] و آموزش آنچه مردم را در بازشناسی حق از باطل و درست از خطا توانا میسازد.[۲۲]
- آگاه ساختن همراه بیم و پرهیز است.[۲۳][۲۴]
شأن، تاریخ و محل نزول
شأن نزول
مجموع روایات رسیده در شأن نزول آیهٔ انذار، در تفاسیر شیعه و سنی به ویژه در تفاسیر اهل سنت با در نظر گرفتن گزارشهای گوناگون و طریق اسناد و اختلاف الفاظ، به بیش از چهل حدیث میرسد[۲۵] که به لحاظ محتوای کلی، در چند گروه قابل بررسی است:
- احادیثی از ابوهریره در تفاسیر اهل تسنن است که میگوید پیامبر اسلام قبایل مختلف قریش را بعد از نزول آیه انذار فراخواند.[۲۶]
- از ابوالفتوح رازی از مفسران و علمای بزرگ شیعه، طبق دستهٔ دیگری از احادیث؛ پیامبر اسلام بعد از نزول این آیه، قریش و بنی عبدمناف را خواند. چنین روایاتی از ابنعباس گزارش شدهاست.[۲۷]
- از سیوطی، علمای اهل سنت، طبق دستهٔ سوم از روایات، خطاب پیامبر اسلام به همسران و عمهها و فرزندانش است. مثل روایت ابوامامه که میگوید بعد از نزول آیه، محمد بنی هاشم را انذار کرد.[۲۸]
- دستهٔ چهارم روایات، حدیث دار از علی است که مفسران شیعه به آن استناد میکنند. از قدیمیترین تفاسیر که این واقعه را گزارش داده، تفسیر طبری است که از تفاسیر اهل تسنن است به نوشته محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب طبری. در آن گزارش شدهاست که وقتی آیه انذار بر پیامبر اسلام نازل شد، علی را خواند و به او گفت: «ای علی؛ خدا مرا به انذار خویشان نزدیکم امر کرد. مقداری نان و ران گوسفند و شیر تهیه کن و فرزندان عبدالمطلب را نزد من آور تا ماموریتم را به آنها برسانم.» علی چهل مرد شامل عموهای محمد (ابوطالب، حمزه، عباس و ابولهب) را خواند. وقتی گرد پیامبر اسلام آمدند، علی به امر محمد، غذا را برد. مهمانان آنقدر از آن غذای اندک خوردند تا همگی سیر شدند و این مساله به عنوان اعجاز محمد قلمداد شد. بعد از غذا، به محض آنکه محمد قصد سخنرانی کرد ابولهب مانع شد و مجلس را برهم زد. روز بعد نیز ماجرا تکرار شد. پیامبر برای بار دوم سخن گفت: «من همهٔ خوبیهای دنیا و آخرت را برایتان آوردهام. کدام یک از شما مرا یاری میدهد تا برادر من باشد؟» هیچکس جز علی که از همه خردسالتر بود پاسخ نداد. علی گفت: «من وزیر شما میشوم.» پیامبر اسلام گفت: «این علی، برادر من است؛ به حرفهای او گوش دهید و اطاعت کنید.» آنها خندیدند و به ابوطالب گفتند: «تو را فرمان داد از پسرت اطاعت کنی.»[۲۹]
تاریخ و محل نزول
همهٔ آیات سوره شعراء مکی است و در میان مفسران، در این باره اختلاف نظری وجود ندارد. تنها اختلاف، در مورد آیهٔ ۱۹۷ و آیات ۲۲۴ تا ۲۲۷ این سوره است که، برخی گمان کردهاند که این آیات، مدنی هستند.[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳]
آیه انذار در سه سال نخستین بعثت نازل شد و دعوت از بستگان بعد از دورهٔ دعوت پنهانی آغاز گشت.[۳۴] با این وجود معرفت گزارش میکند که آیه انذار در خلال سه سال نخست بعثت، بلکه در زمان آغاز دعوت علنی، نازل شدهاست و پس از آن بود که، آیهٔ ۹۴ سوره حجر «فاَصْدَعْ بمِا تؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ المْشْرِ کینَ» نازل شد و دعوت علنی و همگانی، آغاز شد؛ محمد پیش از آن، دعوت سری و پنهانی داشت و دعوت از بستگان و خویشان نزدیک، با نزول آیهٔ انذار آغاز شد.[۳۵] طبق گزارش حمید فغفور مغربی ، رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه صدرا، برخی بر این باورند که آیه انذار، به دنبال آیه صدع نازل شدهاست و این مرحله که، مرحلهٔ دعوت خویشان نزدیک محمد است، مرحله سوم دعوت او بودهاست[۳۶] و طبق گزارش مهدی دشتی، برخی دیگر نیز تأکید دارند که، اصل دعوت به توحید و نبوت، در درازای سه سال آشکار بوده و آنچه در مدت پنهان بوده، امر ولایت و وصایت علی بودهاست.[۳۷][۳۸]
اهمیت شان خویشان نسبت به امر انذار
و اما طبق گزارش محمد یعقوب بشوی از محققین شیعه در مقاله اش نقل شده که خدای متعال امر به دعوت نزدیکان را در ابتدای امر انذار کردن ایشان قرار داد، نکاتی را مشخص میکند:
- در دعوت افراد به امور مهم، نزدیکان اولویت دارند.
- خویشی با محمد ملاک برتری نیست بلکه پذیرش امر خدا عامل برتری افراد است.[۳۹]
- ضرورت داشت تا محمد از حمایت خاندانش در محیط قبایلی عرب برخوردار شود و نیز بر آنان اتمام حجت کند. [۴۰][۴۱]
تفسیر و واژهشناسی
واژهشناسی
«تبشیر» خبری است که مایهٔ خوشحالی مخاطب شود.[۴۲] در کتاب تاج العروس نوشته محمد بن محمدمرتضی زبیدی دربارهٔ کلمه عشیره آمدهاست که: «عشیره» مؤنث «عشیر» به معنی کسی است که پیوسته با انسان ارتباط دارد؛ مثل خویشان و دوستان و همسر.[۴۳] در کتاب لغت نامه دهخدا «اقرب» را اینگونه نوشتهاست: «اقرب» اسم تفضیل مذکر از واژهٔ قرب به معنی «نزدیکتر» است. «اقارب» یعنی نزدیکان و خویشاوندان.[۴۴]
تفسیر
این آیه داستان معروفی دارد که اغلب مورخان اسلامی آن را نوشتهاند. در تفسیر این آیه روایتی دیده میشود که نزد خاص و عام (شیعه و سنی) مشهور است که فضل این حسن طبرسی، در کتاب مجمع البیان فی تفسیر القرآن -این تفسیر را دانشمندان شیعه و سنی ستوده و از آن به عنوان یکی از منابع تفسیری یاد کردهاند- بر این باور است که وقتی این آیه نازل شد، پیامبر اسلام، بنی عبدالمطلب را که چهل نفر بودند، جمع کرد و غذایی برای آنها فراهم کرد و گفت: «به نام خدا نزدیک شوید و بخورید». بعد ظرف شیری آورده و گفت: «به نام خدا بنوشید». فردا هم آنها را دعوت و غذا فراهم ساخت، بعد آنان را انذار و بشارت داد، و گفت: «من دنیا و آخرت را برای شما آوردهام، اسلام بیاورید و اطاعت کنید تا هدایت شوید». بعد پرسید: «چه کسی از شما حاضر است با من برادری کند و مرا یاری و بعد من، وصی و جانشین من باشد؟» همه خاموش بودند. پیامبر اسلام این سخن را سه بار تکرار کرد و همه خاموش بودند؛ ولی هر بار علی میگفت: «من این کار را میکنم». پیامبر اسلام گفت: «تو خواهی بود.» جمعیّت برخاستند و به ابوطالب میگفتند: «برو اطاعت فرزندت (علی) را کن که محمد او را امیر تو ساخت».[۴۵]
در کتاب تفسیر المیزان که تفسیر شیعی از علامه طباطبایی است و تاریخ طبری از کتاب های اهل تسنن و تفسیر جلالین که از تفاسیر اهل سنت است دربارهٔ عبارت «عشیره اقربین» آورده شدهاست که «عشیره اقربین» مصداق نزدیکترین خویشان است. دربارهٔ پیامبر اسلام که امر به انذار آنان شد، در تفاسیر، مصداق متفاوتی ذکر شدهاست. عدهای، آنها را منحصر به بنی هاشم یا بنی عبدالمطلب دانسته و عدهای مصداق آنها را فقط بنی عبدالمطلب دانسته و گروهی نیز آنها را بنی هاشم و بنی مطلب میدانند.[۴۶][۴۷][۴۸]
شیعه
مکارم شیرازی، در کتاب تفسیر نمونه بر این باور است که پیامبر یک به یک طوائف قریش را صدا زد، و آنها را از آتش الهی بر حذر داشت. گاه میگفت: ای طائفه «بنی عبد الشمس»، گاه «بنی عبد مناف»، یا «بنی هاشم» و «بنی عبد المطلب» و میفرمود: «خویشتن را از آتش الهی نجات دهید» که من قادر به دفاع از شما در صورت کفر، نیستم.[۴۹]
بر پایه روایتی، محمد یعقوب بشوی، در مقاله خود و قطب الدین راوندی، در کتابش نیز بر این باورند که علی در دوران خلافت خود با این آیه بر حقانیت خلافت و وصایت خویشتن استدلال کردهاست. ابن کَوّاء، یکی از خوارج، از وی پرسید: «چرا درمیان فرزندان عبدالمطلب، تو وصی پیامبر شدی؟» علی با تمسک به آیهٔ انذار، ماجرای آن روز را شرح داد. همچنین بر پایهٔ گزارش ربیعة بن ناجد، علی در پاسخ این پرسش که چگونه وی با وجود عموی پیامبر از ایشان ارث برد، ماجرای روز انذار را شرح داد و به آن استناد کرد.[۵۰][۵۱]
علامه طباطبایی، در ذیل آیه در تفسیر المیزان بر این باور است که از این آیه شریفه بر میآید که زمین هیچ وقت از هدایت گری که مردم را بسوی حق هدایت کند خالی نمیشود، یا باید پیغمبری باشد یا هادی دیگری که به امر خدا هدایت کند. [۵۲]
سید هاشم رسولی محلاتی، در مقاله خود بر این باور است که این آیه در نظر شیعیان اعلام خلافت علی است. این آیه همچنین با حدیث یوم الدار در ارتباط است.[۵۳]
سنی
طبری در تاریخ طبری نیز همین حدیث را مفصّل نقل کرده و بر این باور است که پیامبر اسلام به علی اشاره دارد و میگوید: «این برادر و وصی و خلیفه من در میان شما است، سخنان او را بشنوید و از او اطاعت کنید». جمعیت خندیدند در حالیکه به ابوطالب میگفتند: «محمد دستور داد فرمان فرزندت را اطاعت کنی!»[۵۴]
احمد بن محمد ابن حنبل، نویسنده کتاب مسند احمد داستان یوم الانذار را آورده و بر این باور است که پیامبر اسلام گفت: «چه کسی تضمین میکند دیون مرا أدا و وعدههای مرا وفا کند و جانشین من در اهلم باشد؟» علی پذیرفت و گفت: «من این کار را میکنم».[۵۵]
ابن ابی الحدید، در شرح نهج البلاغه بر این باور است که خبر وزیر بودن علی را طبری در تاریخ خود از عبدالله بن عباس از علی بن ابیطاب نقل کرده که وقتی آیهٔ «وَاَنْذِر عَشیرَتَکَ الاَقْرَبینَ» نازل شد، پیامبراسلام، علی را فراخواند… سپس داستان را نقل کرده تا آنجا که پیامبر گفت: «خداوند به من دستور داده که شما را به سوی او بخوانم. کدام یک از شما مرا در این کار یاری خواهید کرد تا برادر و وصی و جانشین من در میان شما باشد؟»، علی گفت: «ای رسول خدا من وزیر و یاور تو در این کار خواهم بود»، پیامبر اسلام گفت: «این برادر و وصیّ و خلیفه من در میان شما است».[۵۶].
و همچنین در صحیح بخاری بیان شده که محمد افرادی از طوایف مختلف قبیله قریش را به کوهی در مکه فرا خواند و آنان را از عذاب قریبالوقوع خداوند در صورت عدم پذیرش دین او آگاه نمود.[۵۷] در حدیث آمدهاست که ابولهب عموی محمد او را به خاطر این اجتماع تحقیر کرد و در نتیجه محمد هم او را در قرآن لعنت کرد(سوره مسد).[۵۸]
و همچنین طبری از ابنعباس در تفسیر خود ذیل این آیه، این گونه نقل کردهاست: هنگامی که آیه «انما انت منذر و لکل قوم هاد» نازل شد، پیامبر دست خود را بر سینه گذاشت و فرمود: من منذرم و برای هر قومی هادی است. آن گاه اشاره به شانه علی نمود و فرمود: تنها به واسطه تو است که هدایت شوندگان، بعد از من هدایت میگردند.[۵۹][۶۰] همچنین این روایت در منابع شیعی همچون مجمع البیان ذکر شدهاست.[۶۱]
کاربردهای کلامی
به گزارش مرتضی علمالهدی از متکلمان شیعه مذهب، شیعیان با استناد به حدیث دار آن را در اثبات خلافت علی بن ابیطالب استفاده میکنند.[۶۲] ابن تیمیه، عالم حنبلی مذهب و اندیشمند تأثیرگذار سلفی، اشکالات فراوانی بر این استدلال وارد کردهاست.[۶۳] این درحالی است که طبق گزارش امینی در الغدیر، از این روایت در منابع معتبر حدیثی بسیاری از اهل سنت آمدهاست و اشکال سندی و محتوایی بر آن وارد نیست.[۶۴]
بر پایه چندین روایت که در ادامه ذکر شده در منابع اهل سنت و شیعه که ما به چند نمونه آن در پانویس به آنها اشاره کردیم و اکتفا کردیم، پیامبر اسلام پس از نزول این آیه به علی بن ابیطالب دستور داد که بنیعبدالمطلب[۶۵] را که در آن روز ۴۰ نفر از جمله عموهای محمد همچون ابوطالب، حمزه، عباس و ابولهب بودند، به خانه ابوطالب فراخواند.[۶۶][۶۷][۶۸][۶۹] علی بن ابراهیم حلبی و علی بن ابراهیم قمی نیز دعوتشدگان را بنی هاشم[۷۰][۷۱] یا ابن کثیر نیز آل عبدالمناف[۷۲] و محل دعوت را طبق نظر محمد جواد مغنیه خانهٔ خود محمد،[۷۳] و طبق نظر طبرسی شعب ابیطالب[۷۴] یا طبق نظر ابن کثیر کوه ابوقبیس[۷۵] دانستهاند.[۷۶] بر اساس گزارش های اسلامی از نویسندگان مولائی نیا ومومنی اینگونه نقل شده که آنگاه همهٔ مهمانان به گونهای معجزه آسا، با یک صاع خوراک ران گوسفند و یک قدح شیر به دست پیامبر اسلام، سیر و سیراب شدند. سپس محمد، پیام الهی را به آنان ابلاغ کرد. ابولهب با جادو خواندن این مراسم، جلسه را برهم زد و از ابلاغ پیامبر اسلام جلوگیری کرد. روز بعد هم به همین ترتیب عمل شد و محمد خطاب به حاضران، از رسالت خویش سخن گفت و از آنان در این راه یاری خواست؛ ولی هیچکس جز علی دعوت او را اجابت نکرد و وعده یاری نداد.[۷۷]
محمد پس از اتمام حجت بر قوم خود، علی بن ابی طالب را برادر، وصی و خلیفهٔ خود در میان مردم خواند و اعلان کرد که: «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا» «همانا این علی، برادر من و وصی من و خلیفهٔ من در میان شماست. پس به سخنان او گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید.»[۷۸][۷۹] جمع حاضر با طعنه زدن بر ابوطالب که اطاعت از پسرش بر او واجب شده بود، پراکنده شدند.[۸۰][۸۱][۸۲] این ماجرا که شمار زیادی از اصحاب مشهور پیامبر مانند: علی،[۸۳] ابورافع،[۸۴] براء بن عازب[۸۵] و ابنعباس[۸۶] آن را روایت کردهاند، با اندکی اختلاف در منابع شیعه و سنی آمدهاست. (برای نمونه در پانویس چند منبع آورده شدهاست.[۸۷][۸۸])[۸۹]
اهمیت شان خویشان نسبت به امر انذار
و اما طبق گزارش محمد یعقوب بشوی از محققین شیعه در مقاله اش نقل شده که خدای متعال امر به دعوت نزدیکان را در ابتدای امر انذار کردن ایشان قرار داد، نکاتی را مشخص میکند:
- در دعوت افراد به امور مهم، نزدیکان اولویت دارند.
- خویشی با محمد ملاک برتری نیست بلکه پذیرش امر خدا عامل برتری افراد است.[۹۰]
- ضرورت داشت تا محمد از حمایت خاندانش در محیط قبایلی عرب برخوردار شود و نیز بر آنان اتمام حجت کند. [۹۱][۹۲]
عزت الله مولائی نیا، در مقاله خود دراین باور است که: انذار در کنار تبشیر از وظایف مهم پیامبران بهشمار رفتهاست.[۹۳] در این آیه خداوند به پیامبر اسلام دستور میدهد که نزدیکترین خویشان خود را از روز قیامت و عذاب الهی و آتش جهنم بیم دهد. به عقیده مسلمانان این نخستین آیهای است که برای تبلیغ علنی دین اسلام بر محمد نازل شدهاست.[۹۴]
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر ، برگزیده تفسیر نمونه، ناشر دار الکتب الاسلامیه
- ↑ تفسیر تطبیقی آیه انذار از نگاه فریقین، عزتالله مولائی نیا، فصلنامه علمی تخصصی دانشگاه قم
- ↑ تفسیر تطبیقی آیه انذار از نگاه فریقین، عزتالله مولائی نیا، فصلنامه علمی تخصصی دانشگاه قم
- ↑ تاریخ تحلیلی اسلام، جلد ۱، صفحه ۸۴ و ۸۵
- ↑ بشوی، محمد یعقوب- نشریه دانشنامه حج و حرمین شریفین: جلد ۱(آبار علی - احصار و صّد)، صفحه ۱۴۵ و ۱۴۶
- ↑ طبری و محمد بن جریر بن یزید،جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۴۸
- ↑ طبری و محمد بن جریر بن یزید،جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۴۸
- ↑ بشوی، محمد یعقوب- نشریه دانشنامه حج و حرمین شریفین: جلد ۱(آبار علی - احصار و صّد)، صفحه ۱۴۵ و ۱۴۶
- ↑ اقرب الموارد، ج 5، ص 378، «نذر»
- ↑ الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن،جلد۱، صفحه ۴۸۷
- ↑ علامه شعرانی و محمد قریب، نثر طوبی، جلد 2، صفحه 448
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، جلد 12، صفحه 75
- ↑ روحانی، محمود، المعجم الاحصائی، جلد 3، صفحه 1542
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 94، صفحه 387
- ↑ حسینی زبیدی،محمدمرتضی، تاج العروس، جلد 7 , صفحه 517
- ↑ علامه شعرانی و محمد قریب، نثر طوبی، جلد 2، صفحه 448
- ↑ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، جلد 1، صفحه 62
- ↑ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، جلد 1، صفحه 62
- ↑ مصطفوی،حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، جلد 12، صفحه 75، «نذر»
- ↑ ابنعاشور، محمدطاهر بن محمد، التحریر والتنویر، جلد 11، صفحه 62
- ↑ بیات، بیت الله، الفروقاللغویه، صفحه 78
- ↑ ابنعاشور، محمدطاهر بن محمد، التحریر والتنویر، جلد 11، صفحه 62
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، صفحه 487
- ↑ حسینی زبیدی،محمدمرتضی، تاج العروس، جلد 7 , صفحه 517
- ↑ دو فصلنامه علمی-تخصصی دانشگاه قم: سال اول، شماره اول، شماره پیاپی ۱؛ تفسیر تطبیقی «آیه انذار» از نگاه فریقین؛ دکتر عزت ﷲّٰ مولائی نیا، محمدامین مومنی
- ↑ دو فصلنامه علمی-تخصصی دانشگاه قم: سال اول، شماره اول، شماره پیاپی ۱؛ تفسیر تطبیقی «آیه انذار» از نگاه فریقین؛ دکتر عزت ﷲّٰ مولائی نیا، محمدامین مومنی،صفحه۱۵۴
- ↑ روض الجنان، ابوالفتوح رازی، جلد۱۴، صفحهٔ ۳۶۳
- ↑ الدر المنثور فی تفسیر بالماثور. سیوطی، صفحهٔ ۹۶
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن ۱۴۱۲، جلد ۱۹، صفحهٔ ۷۴
- ↑ معرفت، 1415، جلد 1، صفحه 199
- ↑ آبیاری، 1405، جلد 3، صفحه 353
- ↑ تفسیر آلوسی(روح المعانی)، افندی آلوسی بغدادی، سیدمحمود،1415، جلد 10، صفحه 58
- ↑ نگ: طبرسی، 1372 ش، ج 7، ص 286
- ↑ مقاله بازشناسی دعوت پیامبر، حمیدمغفورمغربی، شماره۶۵
- ↑ معرفت، ۱۴۱۵، جلد ۱، صفحه 110
- ↑ فغفور مغربی، حمید، 1386ش، صفحه 61
- ↑ دو فصلنامه علمی-تخصصی دانشگاه قم: سال اول، شماره اول، شماره پیاپی ۱؛ تفسیر تطبیقی «آیه انذار» از نگاه فریقین؛ دکتر عزت ﷲّٰ مولائی نیا، محمدامین مومنی؛ صفحهٔ ۱۴۵
- ↑ دشتی، مهدی، 1388 ش
- ↑ تفسیر تطبیقی آیه انذار از نگاه فریقین، عزتالله مولائی نیا، فصلنامه علمی تخصصی دانشگاه قم
- ↑ بشوی، محمد یعقوب- نشریه دانشنامه حج و حرمین شریفین: جلد ۱(آبار علی - احصار و صّد)، صفحهٔ ۱۴۶
- ↑ تاریخ تحلیلی اسلام، جلد ۱، صفحه ۸۴ و ۸۵
- ↑ مقاله بازشناسی دعوت پیامبر، حمیدمغفورمغربی، مجله پژوهشهای اجتماعی اسلامی، ۱۳۸۶، شماره۶۵
- ↑ تاج العروس محمد بن محمد مرتضی زبیدی، جلد۱۳، صفحهٔ ۴۴
- ↑ لغت نامه، علی اکبر دهخدا
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، جلد ۷، صفحهٔ ۲۰۶
- ↑ محلی و سیوطی، ۱۴۱۶، صفحهٔ ۳۷۹۶
- ↑ تاریخ طبری، طبری، ۱۴۱۲، جلد۱۹، صفحهٔ ۷۱
- ↑ المیزان فی تفسیر القران، علامه طباطبایی، ۱۴۱۷، جلد۱۵، صفحهٔ ۳۳۵
- ↑ تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، جلد ۱۵، صفحهٔ ۳۹۸
- ↑ بشوی، محمد یعقوب- نشریه دانشنامه حج و حرمین شریفین: جلد ۱(آبار علی - احصار و صّد)، صفحهٔ ۱۴۸
- ↑ الخرائج و الجرائح، قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، صفحهٔ ۸۴
- ↑ ترجمه المیزان، جلد۱۱، صفحه ۴۱۶
- ↑ داستان انذار عشیره، رسولی محلاتی، سید هاشم؛ آبان 1366، شماره 71
- ↑ تاریخ طبری، طبری، جلد ۲، صفحه۶۳ (چاپ بیروت)
- ↑ مسند احمد، ابن حنبل، احمد بن محمد، جلد ۱، صفحه۱۱۱
- ↑ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد ۱۳، صفحهٔ ۲۱۰
- ↑ "Sahih al-Bukhari " Prophetic Commentary on the Qur'an". Sunnah.com. Retrieved 2018-08-22.
- ↑ بشوی، محمد یعقوب- نشریه دانشنامه حج و حرمین شریفین: جلد ۱(آبار علی - احصار و صّد)، صفحه ۱۴۵ و ۱۴۶
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی،محمد بن حسن، جلد ۶، صفحه۲۲۳
- ↑ مقاله بازشناسی دعوت پیامبر، حمیدمغفورمغربی، شماره۶۵
- ↑ ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن،بیستونی،محمد، جلد ۱۳، صفحه ۲
- ↑ الشّافی فِی الاِمامة، سید مرتضی علم الهدی، جلد۲، صفحهٔ ۷۷
- ↑ مِنهاجُ السُّنّة النَبَویُة فی نَقْضِ کلام الشّیعة و القَدَریة، ابن تیمیه حرانی، جلد۷، صفحهٔ ۴۴۵
- ↑ الغدیر، علامه امینی، جلد۲، صفحهٔ ۲۷۸
- ↑ تاریخ طبری، طبری، محمدبن جریر ، جلد ۲، صفحهٔ ۶۳
- ↑ مولائی نیا،عزت الله؛مومنی،محمد امین، تفسیر تطبیقی آیه انذار از نگاه فریقین
- ↑ بشوی، محمد یعقوب، نشریه دانشنامه حج و حرمین شریفین: جلد ۱(آبار علی - احصار و صّد)، صفحهٔ ۱۴۶
- ↑ الشافی فی الامامه ، علم الهدی، سید مرتضی، جلد ۳، صفحهٔ ۱۴۴
- ↑ الارشاد، جلد ۱، صفحهٔ ۴۹
- ↑ السیرة الحلبیه، حلبی، علی بن ابراهیم، جلد ۱، صفحهٔ ۴۶۰
- ↑ تفسیر قمی، علی بن ابراهیم، جلد ۲، صفحهٔ ۱۲۴
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، جلد ۳، صفحهٔ ۵۱
- ↑ الشیعه فی المیزان، مغنیه، محمد جواد، ۱۳۸۴، دار الکتاب الاسلامی، صفحهٔ ۴۲۹
- ↑ مجمع البیان،فضل بن حسن طبرسی، جلد ۷، صفحهٔ ۳۵۶
- ↑ تفسیر ابن کثیر، جلد ۳، صفحهٔ ۵۱
- ↑ حلبی، علی بن ابراهیم، السيرة الحلبيه، جلد1، صفحه460
- ↑ مولائی نیا،عزت الله؛مومنی،محمد امین، تفسیر تطبیقی آیه انذار از نگاه فریقین
- ↑ جامع البیان، جلد ۱۹، صفحهٔ ۱۴۶
- ↑ تاریخ طبری، جلد ۲، صفحهٔ ۶۳
- ↑ الکامل، جلد ۲، صفحهٔ ۶۳
- ↑ تفسیر ثعلبی، جلد ۷، صفحهٔ ۱۸۲
- ↑ تاریخ طبری، جلد ۲، صفحهٔ ۶۳
- ↑ تاریخ طبری، جلد۲، صفحهٔ ۶۳
- ↑ مجمع البیان، جلد ۷، صفحهٔ ۳۵۶
- ↑ تفسیر ثعلبی، جلد ۷، صفحهٔ ۱۸۲
- ↑ الکامل، جلد ۲، صفحهٔ ۶۳
- ↑ مجمع البیان، جلد ۷، صفحه ۳۵۲و۳۵۳
- ↑ السیره النبویه، جلد ۱، صفحهٔ ۲۶۲
- ↑ بشوی، محمد یعقوب- نشریه دانشنامه حج و حرمین شریفین: جلد ۱(آبار علی - احصار و صّد)، صفحهٔ ۱۴۶
- ↑ تفسیر تطبیقی آیه انذار از نگاه فریقین، عزتالله مولائی نیا، فصلنامه علمی تخصصی دانشگاه قم
- ↑ بشوی، محمد یعقوب- نشریه دانشنامه حج و حرمین شریفین: جلد ۱(آبار علی - احصار و صّد)، صفحهٔ ۱۴۶
- ↑ تاریخ تحلیلی اسلام، جلد ۱، صفحه ۸۴ و ۸۵
- ↑ Rahime Kaya (31 March 2015). Prophet Muhammad - The Seal Of All Prophets. Işık Yayıncılık Ticaret. pp. 61–. ISBN 978-1-59784-686-8.
- ↑ تفسیر تطبیقی آیه انذار از نگاه فریقین، عزتالله مولائی نیا، فصلنامه علمی تخصصی دانشگاه قم
منابع
- طبری، محمد بن جریر بن یزید، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر طبری)، ناشر: دار المعرفه، سال نشر: ۱۴۱۲ قمری، مکان نشر: بیروت-لبنان
- شرتونی،سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیه الشوارد،ناشر:اداره کل حج و اوقاف و امور خیریه،سال نشر:۱۳۷۷
- شعرانی، ابوالحسن؛ قریب، محمد، نثر طوبی، ناشر: اسلامیه، سال نشر:۱۳۹۴
- الشیخ الطوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ناشر: آل البیت ،سال نشر:۱۳۸۹،مکان نشر: قم
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،ناشر: مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، سال نشر:۱۳۸۵، مکان نشر: تهران
- ابنعاشور محمدطاهر بن محمد، التحریر والتنویر،ناشر: موسسه التاریخ العربی، سال نشر:۱۴۲۰قمری
- عسگری،حسن ابن عبدالله، معجم الفروق اللغویه، ناشر: دفتر انتشارات اسلامی، سال نشر:۱۳۹۰
- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ناشر:دار القلم، تاریخ نشر:۱۴۳۰ قمری
- مرتضی زبیدی، محمد ابن محمد؛ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب؛ شیری، علی، تاج العروس من جواهر القاموس، ناشر:دار الفکر، سال نشر:۱۴۱۴قمری
- روحانی، محمود، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم، ناشر: استان قدس رضوی،سال نشر: ۱۳۷۶
- مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ناشر:طبع کمپانی، سال نشر:۱۳۱۵قمری
- مولائی نیا،عزتالله، تفسیر تطبیقی آیه انذار از نگاه فریقین ، فصلنامه علمی تخصصی دانشگاه قم،۱۳۹۴
- شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، ناشر: مرکز نشر دانشگاهی، تاریخ نشر:۱۳۶۲
- بشوی، محمد یعقوب، نشریه دانشنامه حج و حرمین شریفین (آبار علی - احصار و صّد)
- عبد الملک بن حشام، السیره النبویه، ناشر:دار الکتب العلمیه، سال ۱۹۷۱ میلادی (بیروت-لبنان)
- احمد بن حنبل،مسند الامام احمد ابن حنبل، ناشر: موسسه الرساله، سال نشر: ۱۴۱۶قمری
- مکارم شیرازی، ناصر،برگزیده تفسیر نمونه، ناشر:دار الکتب الإسلامی
- مقاله بازشناسی دعوت پیامبر، حمیدمغفورمغربی، مجله پژوهشهای اجتماعی اسلامی، ۱۳۸۶، شماره۶۵
- محمد بن جریر طبری، جامع البیان، جلد ۱۳، ص. صفحهٔ ۱۴۲
- ابو عبدالله نیشابوری، مستدرک حاکم، ج ۳، ص. ۱۲۹
- حاکم ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله الحسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص. ۳۸۱
- محمد حسین طباطبایی، المیزان
- کلینی رازی، کافی، ج ۱، ص. ۱۹۱و ۱۹۲