هادی خاتمی: تفاوت میان نسخهها
Atefe123456 (بحث | مشارکتها) |
زندگی نامه هادی خاتمی برچسبها: افزودن القاب ویرایشگر دیداری |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== زندگی == |
== زندگی == |
||
حجت السلام و المسلمین هادی خاتمی در [[۱۳۲۱]] هجری شمسی در [[بروجرد]] [[لرستان]] به دنیا آمد. پدرش، آیت اله شیخ حسن کمره ای و برادر بزرگترش، آیت اله شیخ محمدرضا خاتمی از فقها و مجتهدان مشهور و بنام زمان خود شمرده می شدند و به ویژه مورد توجه خاص آیت اله العظمی بروجردی قرار داشتند. او نیز بسان یک ارثیه خانوادگی، زندگی طلبگی را پیشه ساخت. در مدارس علمیه بروجرد و قم درس خواند و در جوانی به وعظ و خطابه پرداخت. منبرهای او به ویژه در مراسم روضه خوانی منزل مرحوم باب المراد در بروجرد، مورد توجه عامه قرار گرفت و سبب شهرتش شد. از آنجا که در برخی از این سخنرانیها بی محابا به نقد حکومت پهلوی می پرداخت، از سوی مقامات امنیتی رژیم ممنوع المنبر شد و به ناچار از بروجرد کوچید. با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، به همکاری با کمیته انقلاب اسلامی در کرج پرداخت. در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، از شهرستان کرج نامزد شد ولی رأی نیاورد. ظاهراً این شکست انتخاباتی او را از ادامه همکاری با نهادهای انقلابی بازداشت. از آن پس به فعالیتهای علمی و پژوهشی و همکاری با «بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی» در مشهد رضا (ع) روی آورد و ساکن آن دیار شد. |
|||
حجت السلام و المسلمین هادی خاتمی در [[۱۳۲۱]] هجری شمسی در [[بروجرد]] [[لرستان]] به دنیا آمد. |
|||
انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی در فروردین سال ۱۳۶۷، دیگرباره شیخ هادی را به صحنه سیاست کشانید. هرچند او به درخواست گروهی از همشهریانش به رقابتهای انتخاباتی در بروجرد قدم نهاد، اما این ورود با جنجالهای بسیاری همراه گردید و انتخاباتی پرماجرا را رقم زد؛ برخلاف تصور عمومی، صلاحیت شیخ شهیر شهر، با داشتن سوابق درخشان مبارزاتی در سالهای پیش از انقلاب، برای نمایندگی مجلس رد گردید! طرفدارانش این اقدام را به گروههای رقیب نسبت دادند که می کوشیدند با حذف او، از راه یافتنش به مجلس مانع شوند. انتخابات در روز ۱۹ فروردین و بدون حضور شیخ انجام گرفت و شهردار سابق، محمدتقی صابرانصاری به عنوان نماینده مردم بروجرد به مجلس راه یافت. اما اعتبارنامه او توسط جناح اکثریت حاکم بر مجلس سوم، موسوم به «جناح خط امام» رد شد. در انتخابات میان دورهای که به تاریخ هفتم آبان ۱۳۶۷ برگزار شد، شیخ ، که در این مدت توانسته بود با شکایت بردن به شورای نگهبان صلاحیت نامزدی خود را احراز کند، با بیش از بیست هزار رأی به مجلس راه یافت. با این حال، همان جناح اکثریت با جلوداری شخصیتی مشهور چون آیت اله صادق خلخالی و تمسک جستن به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی زمینه را برای رد اعتبارنامه اش فراهم ساخت و کرسی نمایندگی مردم بروجرد در مجلس، همچنان خالی ماند. دگر باره، سرنوشت انتخاب نماینده بروجرد به انتخابات میان دورهای ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۸ کشیده شد که طی آن، محمدکریم مروجی، که از حمایت همه جانبه جناح اکثریت مجلس برخوردار بود در انتخاباتی نه چندان رقابتی، و با کسب اکثریتی ضعیف (۱۴هزار رأی) به نمایندگی مجلس رسید و پرونده انتخاباتی مجلس سوم در بروجرد بسته شد. در همین زمان، بخش چالانچولان از شهرستان بروجرد جدا و به شهرستان تازه تأسیس دورود ملحق گردید و گستره جغرافیایی شهرستان بروجرد به کمترین وسعت خود در طول تاریخ رسید. این اقدام، که به موقعیت ضعیف نماینده برجرد در مجلس ربط داده شد، در افکار عمومی بروجردیها تأثیرات بسیار نامطلوبی برجا گذاشت. |
|||
هرچند منتخب پیشین، صابرانصاری از حق دفاع خود در برابر معترضان به اعتبارنامه اش استفاده نکرد، شیخ هادی خاتمی در نطقی بسیار جالب و با سخنانی گاه گزنده، به دفاع از خود پرداخت و جناح قدرتمند اکثریت مجلس را به چالش کشید. شاید همین شجاعت و بی باکی سبب شد که جناح اقلیت مجلس سوم، با آن که می دانستند شیخ از خط بازیها و دسته بندی های مرسوم سیاسی به دور است، در برابر اکثریت تندرو ایستادند و خواهان ابقای او در مجلس شدند، اما تیغ حریف برنده تر بود و کاری! در مجموع، تلاشهایی که به منظور رد صلاحیت نامزدی و نیز، رد اعتبارنامه شیخ هادی خاتمی از سوی آن جناح صورت گرفت همچنین، سخنان صریحی که او در دفاع از خود و وضعیت خاص بروجرد ایراد کرد، بر محبوبیتش نزد عموم بروجردیها شدیداً افزود. |
|||
شیخ در انتخابات مجالس چهارم و پنجم در برابر حریفانی قدرتمند از جناح های مختلف سیاسی، قاطعانه به پیروزی رسید و با آرای بسیار بالا و بی نظیری به هر دو مجلس راه یافت. این محبوبیت مردمی به شیخ چنان قوت قلبی داده بود که در هر محفل و مجلس می گفت: «تا زنده ام، نماینده بروجردیها خواهم بود!». همزمان با آخرین خورشیدگرفتگی کامل قرن بیستم میلادی در بیستم مرداد ۱۳۷۸ خورشید زندگی شیخ در همان شهر زادگاهش، که صمیمانه دوستش داشت غروب کرد. |
|||
== منابع و پانویس == |
== منابع و پانویس == |
نسخهٔ ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۵۹
هادی خاتمی | |
---|---|
زادهٔ | ۱۳۲۱ |
ملیت | ایران |
پیشه | سیاسی |
هادی خاتمی (زاده۱۳۲۱ بروجرد لرستان) درگذشته نماینده شهرستان بروجرد و اشترینان در مجلس چهارم و مجلس پنجم شورای اسلامی بود.[۱]
زندگی
حجت السلام و المسلمین هادی خاتمی در ۱۳۲۱ هجری شمسی در بروجرد لرستان به دنیا آمد. پدرش، آیت اله شیخ حسن کمره ای و برادر بزرگترش، آیت اله شیخ محمدرضا خاتمی از فقها و مجتهدان مشهور و بنام زمان خود شمرده می شدند و به ویژه مورد توجه خاص آیت اله العظمی بروجردی قرار داشتند. او نیز بسان یک ارثیه خانوادگی، زندگی طلبگی را پیشه ساخت. در مدارس علمیه بروجرد و قم درس خواند و در جوانی به وعظ و خطابه پرداخت. منبرهای او به ویژه در مراسم روضه خوانی منزل مرحوم باب المراد در بروجرد، مورد توجه عامه قرار گرفت و سبب شهرتش شد. از آنجا که در برخی از این سخنرانیها بی محابا به نقد حکومت پهلوی می پرداخت، از سوی مقامات امنیتی رژیم ممنوع المنبر شد و به ناچار از بروجرد کوچید. با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، به همکاری با کمیته انقلاب اسلامی در کرج پرداخت. در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، از شهرستان کرج نامزد شد ولی رأی نیاورد. ظاهراً این شکست انتخاباتی او را از ادامه همکاری با نهادهای انقلابی بازداشت. از آن پس به فعالیتهای علمی و پژوهشی و همکاری با «بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی» در مشهد رضا (ع) روی آورد و ساکن آن دیار شد.
انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی در فروردین سال ۱۳۶۷، دیگرباره شیخ هادی را به صحنه سیاست کشانید. هرچند او به درخواست گروهی از همشهریانش به رقابتهای انتخاباتی در بروجرد قدم نهاد، اما این ورود با جنجالهای بسیاری همراه گردید و انتخاباتی پرماجرا را رقم زد؛ برخلاف تصور عمومی، صلاحیت شیخ شهیر شهر، با داشتن سوابق درخشان مبارزاتی در سالهای پیش از انقلاب، برای نمایندگی مجلس رد گردید! طرفدارانش این اقدام را به گروههای رقیب نسبت دادند که می کوشیدند با حذف او، از راه یافتنش به مجلس مانع شوند. انتخابات در روز ۱۹ فروردین و بدون حضور شیخ انجام گرفت و شهردار سابق، محمدتقی صابرانصاری به عنوان نماینده مردم بروجرد به مجلس راه یافت. اما اعتبارنامه او توسط جناح اکثریت حاکم بر مجلس سوم، موسوم به «جناح خط امام» رد شد. در انتخابات میان دورهای که به تاریخ هفتم آبان ۱۳۶۷ برگزار شد، شیخ ، که در این مدت توانسته بود با شکایت بردن به شورای نگهبان صلاحیت نامزدی خود را احراز کند، با بیش از بیست هزار رأی به مجلس راه یافت. با این حال، همان جناح اکثریت با جلوداری شخصیتی مشهور چون آیت اله صادق خلخالی و تمسک جستن به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی زمینه را برای رد اعتبارنامه اش فراهم ساخت و کرسی نمایندگی مردم بروجرد در مجلس، همچنان خالی ماند. دگر باره، سرنوشت انتخاب نماینده بروجرد به انتخابات میان دورهای ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۸ کشیده شد که طی آن، محمدکریم مروجی، که از حمایت همه جانبه جناح اکثریت مجلس برخوردار بود در انتخاباتی نه چندان رقابتی، و با کسب اکثریتی ضعیف (۱۴هزار رأی) به نمایندگی مجلس رسید و پرونده انتخاباتی مجلس سوم در بروجرد بسته شد. در همین زمان، بخش چالانچولان از شهرستان بروجرد جدا و به شهرستان تازه تأسیس دورود ملحق گردید و گستره جغرافیایی شهرستان بروجرد به کمترین وسعت خود در طول تاریخ رسید. این اقدام، که به موقعیت ضعیف نماینده برجرد در مجلس ربط داده شد، در افکار عمومی بروجردیها تأثیرات بسیار نامطلوبی برجا گذاشت.
هرچند منتخب پیشین، صابرانصاری از حق دفاع خود در برابر معترضان به اعتبارنامه اش استفاده نکرد، شیخ هادی خاتمی در نطقی بسیار جالب و با سخنانی گاه گزنده، به دفاع از خود پرداخت و جناح قدرتمند اکثریت مجلس را به چالش کشید. شاید همین شجاعت و بی باکی سبب شد که جناح اقلیت مجلس سوم، با آن که می دانستند شیخ از خط بازیها و دسته بندی های مرسوم سیاسی به دور است، در برابر اکثریت تندرو ایستادند و خواهان ابقای او در مجلس شدند، اما تیغ حریف برنده تر بود و کاری! در مجموع، تلاشهایی که به منظور رد صلاحیت نامزدی و نیز، رد اعتبارنامه شیخ هادی خاتمی از سوی آن جناح صورت گرفت همچنین، سخنان صریحی که او در دفاع از خود و وضعیت خاص بروجرد ایراد کرد، بر محبوبیتش نزد عموم بروجردیها شدیداً افزود.
شیخ در انتخابات مجالس چهارم و پنجم در برابر حریفانی قدرتمند از جناح های مختلف سیاسی، قاطعانه به پیروزی رسید و با آرای بسیار بالا و بی نظیری به هر دو مجلس راه یافت. این محبوبیت مردمی به شیخ چنان قوت قلبی داده بود که در هر محفل و مجلس می گفت: «تا زنده ام، نماینده بروجردیها خواهم بود!». همزمان با آخرین خورشیدگرفتگی کامل قرن بیستم میلادی در بیستم مرداد ۱۳۷۸ خورشید زندگی شیخ در همان شهر زادگاهش، که صمیمانه دوستش داشت غروب کرد.