موش صحرایی
مقاله نشریه اثر دایدزین بر آسیب کلیوی در موش های صحرایی تخمدان برداری شده: برهمکنش گیرنده های آنژیوتانسین و RNAهای طویل غیر کد کننده H19، GAS5، MIAT و Rian
پیشینه:
سیستم رنین-آنژیوتانسین (RAS) با پاتوفیزیولوژی کلیه در زنان یایسه مرتبط است. RNA های طویل غیر کد کننده (lncRNAs) H19، GAS5، MIAT و Rian با پاتوژنز آسیب کلیوی مرتبط هستند.
هدف از این مطالعه بررسی اثرات مفید دایدزین بر انسداد یک طرفه حالب (UUO) ناشی از آسیب کلیوی در موش های صحرایی تخمدان برداری شده (OVX) از طریق تعامل با گیرنده های آنژیوتانسین AT1، Mas و lncRNAها بود.
84 موش صحرایی ماده دو هفته قبل از انجام انسداد حالب کلیه چپ (UUO) تخمدان برداری شدند. سپس حیوانات به طور تصادفی به چهار گروه اصلی (21=n) تقسیم شد Sham+UUO، UUO+DMSO، UUO+17β-Estradiol (E2) و .UUO+daidzein هر گروه اصلی به سه زیر گروه تقسیم شد و حیوانات به مدت 15 روز با (7=n) سالین، A779 (آنتاگونیست Mas)، یا لوزارتان (آنتاگونیست AT1R) تحت درمان قرار گرفتند. در روز 16، حیوانات اتانازی شدند و کلیه چپ برای سنجش هیستوپاتولوژی و بیان lncRNAها جدا شد.
UUO باعث افزایش معنی دار نمره آسیب بافت کلیه (KTDS) در موش های صحرایی UUO، افزایش بیان H19 و MIAT و کاهش بیان GAS5 و Rian شد. دایدزین به تنهایی و همراه با لوزارتان یا A779 این اثرات را معکوس کرد. دایدزین با دوز mg/kg 1 نسبت به E2 موثرتر بود.
دایدزین به تنهایی و در درمان با A779 و لوزارتان آسیب کلیوی را در موش های UUO بهبود بخشید و بیان نامنظم lncRNAs مرتبط با آسیب UUO را از طریق تعدیل گیرنده های AT1R و MasR که با تعدیل بیان lncRNAs مرتبط هستند را بهبود بخشید. دایدزین را می توان به عنوان یک جایگزین فیتواستروژن محافظت کننده برای درمان E2 در زنان یایسه که از بیماری های کلیوی رنج می برند در نظر گرفت.
مقاله نشریه بررسی اثر عصاره هدروالکلی گیاه جعفری بر اسپرماتوژنز و محور هیپوفیز- گناد موشهای نر دیابتی شده با استرپتوزوتوسینجواد چراغی ، پریسا کریشچی خیابانی، سیما نصری، مریم زرگوشی
دیابت شیرین ، به عنوان یک بیماری متابولیکی ، میزان مرگ و میر بالایی در سراسر جهان دارد. در سال های اخیر ، شواهد زیادیوجود دارد که نشان م یدهد این بیماری چند عاملی پیچیده اثرات مختلفی روی سیستم تولید مثل دارد.Petroselinum crispum)
این مطالعه با هدف بررسی تاثیر عصاره هیدروالکلی برگ جعفری) بر اسپرماتوژنز و محور هورمونی هیپوفیز - تخمدانموش صحرایی نر دیابتی شده اب استرپتوزوتوسین انجام شد .2 ،
در مطالعه حاضر ، 60 سر موش صحرایی نر به 5 گروه 12 تایی تقسیم شدند: شاهد ، شاهد دیابتی و 3 گروه آزمایشی با دریافت دوزهای 1و 4 گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن عصاره هیدروالکلی برگ جعفری به روش گاواژ به مدت 28 روز دریافت کردند. 48 ساعت پس از تزریق داخل صفاقی یک دوز واحد از استرپتوزوتوسین (65 میلی گرم در کیلوگرم) دیابت القا شد. در پایان دروه تیماری ، از قلب ر تها خونگیری انجا مشده و غلظت هورمون محرک LH) هورمون لوتیینی ،(FSH) فولیکول) و تستوسترون انداز هگیری شد. جدا سازی و توزین بیض ه ها و ارزیابی درصد تحرک و مطالعه سلولی لول ه هایاسپر مساز با استفاده از میکروسکوپ نوری انجام شد.1 عصاره هیدروالکلی گیاه جعفری، افزایش معنی داری را mg / kg و تستوسترون در مو شهای صحرایی تحت درمان با دوز FSH ،LH
مقایسه میزان1 افزایش قابل توجهی در شمارش mg / kg علاوه بر این، نتایج باف تشناسی نشان داد که گروه آزمایش .(P ≤0 /نسبت به گروه کنترل دیابتی نشان داد (05P ≤0 /اسپرم و تحرک اسپرم، وزن بیضه و همچنین وضعیت سلو لهای موجود در لول ه های اسپرم ساز نسبت به کنترل دیابتی ر ا بهبود بخشید (001 (. احتمالا در کاهش اختلالات تولید مثل در بیماران مبتلا به (Petroselinum crispum).
به نظر می رسد عصاره هیدروالکلی جعفریDM موثر باشد.
مقاله نشریه ارزیابی تغییرات آلکالین فسفاتاز سرم و بیان TGF-β در کبد موش های کلستاتیک تحت درمان با عصاره اتانولی گیاه اسفرزه
القا کلستاز، یکی از روش های ایجاد فیبروز کبدی است که موجب توسعه استرس اکسیداتیو، افزایش بیان نشان گر های فیبروژنیک، رسوب بیش از حد ماتریکس خارج سلولی و در نهایت بروز فیبروز می گردد. اسفرزه به عنوان یک منبع غنی از متابولیت های ثانویه مختلف مانند ترکیبات فنولی، آلکالویید ها، تریپانویید ها و اسید آسکوربیک شناخته می شود.
در مطالعه حاضر، بیان TGF-β به عنوان یک نشانگر فیبروتیک و تغییرات ALP سرم در موشهای کلستاتیک تحت درمان با عصاره P. ovata مورد بررسی قرار گرفت.
در این مطالعه ، از 48 سر موش صحرایی نژاد ویستار استفاده شد. موش ها به طور تصادفی به 8 گروه 6 تایی تقسیم شدند که به شرح زیر می باشد: (1) گروه کنترل سالم بدون جراحی BDL و بدون درمان. (2-4) سه گروه آزمایشی سالم به علاوه اسفرزه: موشهای بدون BDL تحت درمان با اسفرزه در دوزهای 100 ، 200 و 400 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن. (5) گروه BDL: موشهای جراحی BDL شده و تیمار شده با آب مقطر. (6-8)سه گروه BDL به علاوه اسفرزه: موشهای جراحی BDL شده و تحت درمان با اسفرزه در دوزهای 100 ، 200 و 400 میلی گرم/کیلوگرم وزن. موش ها به مدت 45 روز متوالی (روزانه یکبار) با عصاره P. ovata تحت درمان قرار گرفتند. پس از آسان کشی (که براساس اصول اخلاقی انجام شد) و جداسازی سرم ، آنزیم آلکالین فسفاتاز اندازه گیری شد. همچنین ، کبد موش ها در0محلول بافر فرمالین 10% فیکس شد. مطالعه ایمونوهیستوشیمی با آنتی بادی TGF-β انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون One Way Anova و Kruskal-Wallis و برنامه آماری Prism انجام شد (0001/0> (p < br="">
نتایج افزایش قابل توجهی در سطح سرمی آنزیم ALP و بیان TGF-β در گروه BDL را نشان داد. درمان با عصاره P. ovata توانست به طور قابل توجهی این تغییرات را به صورت وابسته به دوز بهبود بخشد.
نتیجه گیری نهایی:
نتایج این مطالعه نشان داد که P. ovata به دلیل ترکیبات فنولی و اثر آنتی اکسیدانی خود ، اثر محافظتی بر روی کبد داشته و متعاقبا موجب بهبود سطح ALP سرم و همچنین کاهش بیان TGF-β می شود.
مقاله نشریه اثر محافظتی شیر شتر بر نفروتوکسیستی ناشی از جنتامیسین: ازبیومارکرهای کلیوی تا شواهد هیستوپاتولوژی
جنتامیسین یک آنتی بیوتیک موثر بوده اما اثرات جانبی مهمی از جمله مسمومیت کلیه دارد. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد شیر شتر دارای اثرات محافظت کلیوی و اثرات آنتی اکسیدانتی است.
در این مطالعه، اثر شیر شتر بر مسمومیت کلیوی ناشی از جنتامیسین ارزیابی شده است.
24 قطعه موش صحرایی نژاد ویستار به چهار گروه مساوی تقسیم شدند: گروه 1: گروه کنترل (دریافت کننده نرمال سالین)، گروه 2: دریافت کننده جنتامیسین (mg/kg100)، گروه 3: دریافت کننده شیر شتر (5 میلی لیتر در روز به مدت 15 روز، خوراکی) و گروه 4: تجویز جنتامیسین و شیر شتر (5 روز اول شیر شتر و سپس 10 روز جنتامایسینmg/kg 100). پس از اتمام دوره درمان، نمونه سرم اخذ و میزان اوره، کراتینین و سوپراکسید دسموتاز (SOD) اندازه گیری شد. سپس برای بررسی تغییرات پاتولوژی، از کلیه ها مقاطع هیستوپاتولوژی تهیه و بررسی شدند.
جنتامیسین موجب افزایش اوره، کراتینین و کاهش SOD شد. تغییرات معنی داری نیز در هیستوپاتولوژی مانند کست های ایوزینوفیلی در لومن توبولی احتقان مویرگی، گلومرولونفریت، نکروز، نفریت بینابینی و ادم در کلیه ها مشاهده شد (05/0p < m=""><). اوره="" و="" کراتینین="" سرم="" به="" طور="" معنی="" داری="" توسط="" تجویز="" هم="" زمان="" شیر="" شتر="" کاهش="" یافت="" (05/0p="">).>< m=""><). یک="" افزایش="" معنی="" دار="" در="" فعالیت="" sod="" سرم="" در="" مقایسه="" با="" گروه="" دوم="" مشاهده="" شد(05/0p="">).>< m=""><). همچنین="" شیر="" شتر="" به="" طور="" معنی="" داری="" موجب="" جلوگیری="" از="" آسیب="" بافتی="" کلیه="" در="" مقایسه="" با="" گروه="" دوم="">).>
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شیر شتر می تواند موجب کاهش معنی دار تغییرات بیوشیمیایی و هیستولوژی ناشی از جنتامیسین در کلیه شود.
مقاله نشریه اثر مواد بسترساز بر عملکرد حافظه و یادگیری و ترجیح جنس در موش های صحرایی
امروزه انواع مواد بستر ساز براساس درجه سلامت، در دسترس بودن و هزینه برای دام و حیوانات آزمایشگاهی مورد استفاده است. در مطالعه حاضر، عملکرد حافظه و یادگیری و ترجیح به مواد بستر ساز در موش های صحرایی نگهداری شده تحت مواد بستر ساز مختلف بررسی شد. حیوانات در مواد بستر ساز در اندازه مشابه از چوب خاک اره ، گردو، پسته، سمندر، بادام و ساقه و برگ یونجه برای دو هفته نگهداری شدند. حافظه و یادگیری با استفاده از تست ماز آبی موریس (MWM) و شاتل باکس بررسی شد. یک ماز شعاعی تغییر یافته برای سنجش ترجیح جنس مواد بسترساز استفاده شد. برای هر یک از مواد بسترساز سطح آمونیاک درون قفس طی یک هفته محاسبه و نتایج نشان داد حیواناتی که در چوب بادام و گردو نگهداری شدند توانایی حافظه و یادگیری بهتری در تست MWM و شاتل باکس دارند. ضعیف ترین حافظه و یادگیری در موش های صحرایی قرار گرفته در یونجه به عنوان ماده بستر ساز مشاهده شد. در تست ترجیح جنس، حیوانات زمان بیشتری را در بازوهای حاوی گردو و بادام و زمان کمتری را در ناحیه حاوی یونجه گذراندند. علاوه براین، مصرف آب و غذا و همچنین تعداد ورود به ناحیه حاوی ماده بستر ساز یونجه در مقایسه با دیگر مواد بستر ساز کاهش یافت. همچنین، در قفس حاوی یونجه بیشترین سطح آمونیاک مشاهده شد. در مجموع نتایج نشان داد، مواد بسترساز با جنس متفاوت و خواص شیمیایی معین اثرات متفاوتی بر عملکرد حافظه و یادگیری موش های صحرایی دارند.
مقاله نشریه اثرات عصاره Echinacea purpurae بر آسیب ناشی از ایسکمی رپرفیوژن در بیضه موش صحرایی
ایسکمی رپرفیوژن در بیضه یکی از شرایط ناباروری در مردان است که در طی آسیب ناشی از اکسیداسیون اتفاق می افتد. عصاره گیاه اکیناسه دارای اثرات آنتی اکسیدانی و محافظتی می باشد.
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات عصاره اکیناسه اثرات عصاره بر آسیب ناشی از ایسکمی رپرفیوژن در بیضه موش صحرایی می باشد.
در این مطالعه 50 سر موش بالغ نژاد ویستار بطور تصادفی به 5 گروه آزمایشی تقسیم شد: گروه اول کنترل، گروه دوم، 2 ساعت اسیکمی و 24 ساعت رپرفیوژن بیضه چپ، گروه سوم، 2 ساعت ایسکمی که 1 ساعت پس از ایجاد ایسکمی به موش ها عصاره اکیناسه (25 میلی گرم/کیلوگرم) بصورت داخل صفاقی تزریق شد و سپس 24 ساعت رپرفیوژن انجام شد. گروه های 4 و 5 مشابه آزمایش سوم بود و موش ها با سطوح 50 و 100 میلی گرم/کیلوگرم عصاره اکیناسه را دریافت کردند. پس از 24 ساعت، بیضه چپ جدا و برای ارزیابی هیستولوژی و مقادیر آنزیم های سوپراکسیددسموتاز، مالون دی آلدهید، گلوتاتیون پراکسیداز مورد استفاده قرار گرفت.
با توجه به نتایج بدست آمده، سطوح مالون دی آلدهید بطورمعنی داری در موش های دچار ایسکمی ریپرفیوژن افزایش پیدا کرد (05/0>P) درحالی که عصاره اکیناسه بطور وابسته به دوز موجب کاهش مالون دی آلدهید شد (05/0>P) . ایسکمی رپرفیوژن تجربی موجب کاهش فعالیت سوپرااکسیددسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز در مقایسه با گروه کنترل شد (05/0>P) . تزریق عصاره اکیناسه (25، 50 و 100 میلی-گرم/کیلوگرم) بطور وابسته به دوز و معنی داری موجب افزایش فعالیت سوپرااکسیددسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز شد (05/0>P) . تجویز عصاره اکیناسه تاثیر معنی داری بر مقادیر توتال آنتی اکسیدان در مقایسه با گروه کنترل نداشت (05/0>P) . در موش های دچار ایسکمی رپرفیوژن لوله های اسپرم ساز تخریب شده و اسپرماتوسیت کمی دیده شد. عصاره اکیناسه (50 و 100 میلی گرم/کیلوگرم) موجب بهبود شاخص های بیضه به همراه توبول های سیمنی فروس و اسپرماتوسیت در مقایسه با گروه ایسکمی رپرفیوژن شد.
مقاله نشریه ارزیابی فعالیت آنتی اکسیدانی آلوئه ورا و هورمون های هیپوفیزی جنسی متعاقب دیابت تجربی در موش های صحرایی نر
نتیجه گیری نهایی: آلوئه ورا با افزایش دفاع آنتی اکسیدانی میتواند اثرات مخرب استرس اکسیداتیو ناشی از دیابت را بکاهد.
مقاله نشریه بررسی اثر عصاره گیاه بابونه بر اختلالات حرکتی در مدل حیوانی پارکینسونی
مقاله نشریه اثر عصاره آبی الکلی کارده (Biarum Bovei) بر آستانه درد موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
دیابت قندی در دراز مدت از راه های مختلف از جمله تشدید روند استرس اکسیداتیو با اختلالاتی همچون درد و شناخت در جامعه انسانی و حیوانات آزمایشگاهی همراه است. با توجه به وجود شواهدی مبنی بر اثر ضد دیابتی عصاره کارده، اثر تجویز خوراکی این عصاره بر میزان قند خون و آستانه درد در موش های صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت.
حیوانات به گروه کنترل(سالم)، دیابتی و 5 گروه دیابتی با استرپتوزوتوسین)mg/kg 70 STZ,) که به مدت دو هفته عصاره هیدرو الکی کارده (mg/kg 50، 100، 400،200، 800) را به روش گاواژ دریافت کرده اند، تقسیم شدند. میزان قند خون با خون گیری از ناحیه دم اندازگیری شد. و سپس تست تیل فیلیک جهت سنجش آستانه درد انجام شد. نتایج با استفاده از آزمون های آماری تجزیه واریانس یک طرفه و تست توکی آنالیز گردیدند.
دیابت باعث کاهش قند خون (001/0> p) وآستانه درد (001/0> p) گردید و تجویز دوزهای (mg/kg 100، 200) عصاره کارده با عث کاهش قند خون (01/0>p) و دوز mg/kg100 منجر به افزایش آستانه درد (05/0> p) گردید. عصاره کارده در دوزهای (mg/kg 50، 800،400) تاثیری بر درد نداشت. یافته های این مطالعه نشان داد که مصرف عصاره هیدرو الکلی کارده احتمالا با خاصیت آنتی اکسیدانی قادر به کاهش قند خون و عوارض ناشی از دیابت از جمله درد در حیوانات مبتلا به دیابت می گردد.
با توجه به اثرات جانبی کم داروهای گیاهی بویژه انتی اکسیدان ها از جمله کارده می تواند در کاهش عوارض ناشی از دیابت در کنار دارودرمانی استفاده شود.
مقاله نشریه اثر الاژیک اسید بر میزان تیول در بافت های مختلف مغزی در مدل حیوانی بیماری پارکینسون
بیماری پارکینسون(PD) با از بین رفتن نورون های دوپامینرژیک جسم سیاه ایجاد می گردد که به طور گسترده ای با استرس اکسیداتیو در ارتباط است و کاهش گلوتاتیون (GSH)، به عنوان فراوان ترین و مهم ترین تیول بافتی و یکی از عوامل دفاع آنتی اکسیدانی از اولین وقایع بیوشیمیایی مرتبط با پارکینسون می باشد و مصرف آنتی اکسیدان ها اثر حفاظتی دارد. در مطالعه حاضر اثر الاژیک اسید بر میزان گروه های تیول در بافت های هیپوکامپ، استریاتوم، قشر مغز و مخچه در بیماری پارکینسون مورد بررسی قرار گرفته است.
در این مطالعه از 40 سر موش صحرایی نر بالغ استفاده گردید که به طور تصادفی به گروه های 8 تایی کنترل، پارکینسونی، و سه گروه پارکینسونی که روزانه یک بار به مدت 14 روز به ترتیب دوزهای mg/kg10 ،25و 50 الاژیک اسید را به روش گاواژ دریافت نمودند، تقسیم گردیدند. بیماری پارکینسون با تزریق 8 میکروگرم سم عصبی 6_هیدروکسی دوپامین (6-OHDA) در 2 میکرولیتر سالین دارای 1% اسید اسکوربیک درون دسته میانی_قدامی (MFB) نیم کره چپ مغز موش ها القاء شد و پس از 14 روز مغز تمامی موش ها جهت جداسازی بافت ها و سنجش تیول استخراج گردیدند.
در گروه پارکینسونی در تمامی بافت ها کاهش معنی داری در میزان تیول نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید و تجویز الاژیک اسید به ویژه دوز 25 و 50 mg/kg توانست در تمامی بافت ها اثر افزایشی را القاء نماید که این افزایش در تمامی بافت ها بجز مخچه معنی دار بود. در نهایت الاژیک اسید با توان افزایش تیول قادر است با استرس اکسیداتیو ناشی از پارکینسون مقابله نماید.
با توجه به نتایج حاصل ازین تحقیق و خاصیت آنتی اکسیدانی الاژیک اسید می توان از آن جهت بهبود و منع پیشروی بیماری پارکینسون بهره برد.